سلام به دوستایی که گفتین تجربه زایمان طبیعی مو بزارم براتون . شنبه حدودایی ساعت هشت رفتم سنو داپلر انجام دادم . این سنو رو هم هر دو هفته یک بار بخاطر آب دورش و وزنش انجام میدادم . خلاصه سنو رو انجام دادم و جوابشو بردم پیش دکتر که فورا نامه بستری داد که برم زایشگاه چون هم وزنش کم بود و هم خونرسایش داشت ضعیف میشد منم زود رفتم تا ساعت ده اینا بستری شدم اول ی دوز آمپول فشار زدن بهم دردام یکم شروع شد ولی شدید نبود ساعت دو اینا هم ی قرص زیر زبونی بهم دادن که دهان رحمم باز بشه ولی بیشتر از یک سانت باز نشد کلی هم ورزش انجام دادم ولی فاید نداشت خلاصه دیگه تا ساعت یازده صبر کردن و دیدن فایده نداره فرستادن بخش تا فردا صبحش دوباره رفتم زایشگاه ساعت ۱۰ اینا آمپول فشار زدن ولی با دوز بیشتر منم دردام هی بیشتر می شد که ساعت یک نیم اینا کیسه آبم پاره شد و تا ساعت چهار رب که دخترم بدنیا اومد دردای خیلی شدید داشتم که آروزی مرگ میکردم و دهان رحمم به هفت سانت رسید ی زور ی جیغ زدم دخترم بدنیا اومد . الانم بغل دستم خوابه خداروشکر ۳۸هفته ۱روز زایمان کردم بچمم وزنش ۲۵۱۵گرم بود

تصویر
۱۵ پاسخ

ووویییییی چه نازه من از نی نی خیلی خوشم میاد 😍😍

قدم نو رسیده مبارک باشه عزیزم. زایمان اولیت هم طبیعی بود؟ شهرضا زایمان کردی؟

سلام عزیزم
منم مثه شما آخر ۳۸ هفته بستری شدم، دو روز داخل زایشگاه بودم
۳۸ هفته و ۱ روز پسرم به دنیا اومد ولی خیلی اذیت شدم سر زایمانم

مبارک باشه

ای جاااانم ماشالله ماشالله ماشالله

عزیزم‌خدا حفظش کنه

انشالله قدمش‌پر از خیر و برکت باشه❤️

مبارکه گلم منم پسرم‌۳۵ هفته ۲ کیلو و ۴۰۰ بود اینقدر ریز بود بزور میگرفتمش خیلی اذیت شدم‌و بچه اولم‌بود و هیچکس نیود پیشم‌تنهای تنها بود

مبارک باشه عزیزم. قدمش پر خیر و برکت ❤️🌹

سلام
مبارک باشه گلم.
خداروشکر خوبین مادر دختری
شیر میدی تازه زایمان کردی برا منم دعا کن
پنجشنبه به سلامتی دخترمو بقل بگیرم

مبارکه پرروزی باشه

خسته نباشی دلاور
خدا کمکت کرده
واقعا خدا قوت داری
نامدار و قدمدار باشه
زیر سایه پدرومادر بزرگ بشه عروسش‌کنی و خیرش رو ببینی

بسلامتی عزیزم
قدم نو رسیده مبارک باشه

بچه دومت بوده؟

مبارکت باشه گلم

خدا رو شکر
سلامت باشین هر دو انشالاه..
برا اونایی هم که ندارن دعا کن...

سوال های مرتبط

مامان mahlin مامان mahlin روزهای ابتدایی تولد
#زایمان طبیعی😭 پارت اول
سلام من اومدم تجربه زایمان و بزارم
من یکشنبه حدود ساعت ۱۵درد زیر شکم وکمر گرفتم ک نتونستم راست بشم ..ومجبور شدم برگشتم خونه گفتم ممکنه تا شب دردات بیشتر شه و یا هم صبح اومدم خونه کلی ورزش کردم توی تشت آب نشستم تشت آب گرم رابطه اسکات زدم و کلی ورزش‌های لگنی دیگه انجام دادم و ساعت ۲ شب من باز دردام شدید شد و رفتم بیمارستان که معاینه شدم و گفتم ۲ سانت و نیم باز شدی بمون تا ساعت ۶ باز معاینه ما نشی معاینه شدم ساعت ۶ و گفتم ۲ سانت و نیم هستی ولی خونریزی داری که مجبور به بستری کردن بستری که شدم ساعت ۷ اومدن برام آمپول فشار زدن با زدن آمپول فشار برام که هر یک ساعت بیشتر می‌شد با زدن آمپول فشار از درد خود آدم بیشتر و اینکه هی داد می‌زدم تو رو خدا تحمل ندارم یعنی روزی سختی بود اونقدر گریه کردم هیچی نمی‌تونستم بخورم می‌گفتن خرما بخور فشارت افتاده قندت افتاده شربت بخور نمی‌تونستم بخورم ولی به زور چند تا دونه خرما اونم بهم داد همراه با کمی شربت منو پیاده کردن دستگاه انستی هم که بهم وصل بود و اصلاً رش نمی‌آوردن کمی که اومدم از تخت اومدم پایین گفتم ورزش کن ولی دردام به حدی زیاد بود که اصلاً نمی‌تونستم ورزش کنم جوری بود که داشتم احساس فشار زیاد و بیش از حد داشتم فقط کیسه آب گرم حتماً حتماً همراه خودتون داشته باشین کیسه آب گرمو که می‌ذاشتم پشتم و مادرم کمرمو ماساژ می‌داد کمی از دردام آروم می‌شد حتماً حتماً این روش انجام بدین ولی باز غیر قابل تحمل بود دردا من جیغ داد می‌کردم یعنی به قدری دردم زیاد بود غلط کردن افتاده بودم خلاصه اینو بهتون بگم هر نیم ساعت یک و نیم تا دو سانت باز می‌شدم ی
مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی
دوشنبه ۱۲/۶
۳۸هفته و ۳روز بودم رفتم دکتر، معاینه کرد دو سانت باز بودم. ان اس تی گرفت گفت حرکات بچه کمه بهتره بیای برای زایمان. گفت پس فردا بیا بیمارستان.
توی این دو روز حسابی ورزش کردم تا بلکه دردم بگیره ولی چهارشنبه صبح بدون درد راهی بیمارستان شدم. ساعت ۹.۳۰ بدون درد بستری شدم. اولین معاینه تحریکی رو که انجام دادن، دل دردای پریودی خیلی کم پیدا کردم. تا ساعت ۱۰ دکتر اومد معاینه کرد همون دو سانت بودم و برام سرم فشار با دوز کم تجویز کرد.
بعد از سرم فشار دل دردام کمی بیشتر شد ولی قابل تحمل بود. درخواست ماما همراه کردم. ماما همراه توی دردام بهم ورزش میداد که خیلی به کاهش دردم کمک میکرد. تا ساعت ۱به همین صورت گذشت. ساعت ۱ دوباره دکتر اومد برای معاینه که گفت ۳ سانت شده و کیسه آبمو زد. بعد از کیسه آب دردام خیلی بیشتر شد ولی یه کم که گذشت توی انقباض هام ضربان قلب بچه افت پیدا میکرد. که ماسک اکسیژن بهم وصل کردن تا شرایطم اوکی شد. یه ساعت بعد دوباره معاینه شدم که هنوز همون سه سانت بودم و هیچ پیشرفتی نداشتم. دردامم زیادتر شده بود.
مامان مهتا💖 مامان مهتا💖 ۲ ماهگی
خب بالاخره منم وقت کردم بیام از تجربه زایمانم بگم براتون .کسایی که نظرشون سزارین اختیاریه حتما بخونن😬
پارت1⃣

من تو ۲۰ هفته سرکلاژ شدم بخاطر طول سرویکس پایین و فانلینگ
بیشترش استراحت بودم و با استرس گذروندم و هر شب شیاف پروژسترون و اینجور چیزا...
خلاصه گذشت تا رسیدم به ۳۷ هفته جذاب و باز کردن سرکلاژ 🪡(تجربه باز کردن اونم تاپیک گذاشتم).
تو ۳۷ هفته معاینه شدم و یه سانت باز بودم .دوباره ۳۹ هفته معاینه شدم و ۲ سانت بودم .ناگفته نماند کلی ورزش هم کردم و شیاف گل مغربی و این حرفا💊.
تا ۴۰ هفته که زایمان نکردم و دکتر نامه بستری بهم داد واسه ۱۳ دی که میشدم ۴۰ هفته و یک روز به تاریخ سونوی ان تی..
صبح پنج شنبه ۱۳ دی ساعت ۷ رفتیم بیمارستان کارای بستری مو انجام بدم🏨 .همون اول معاینه ام کردن که همون ۲ سانت بودم ساعت ۹ و رب یه قرص زیر زبونی فشار بهم دادن تا ساعت ۱۲ و رب که قرص دوم رو بهم دادن هی ان اس تی میگرفتن و کم کم دردام داشت شروع میشد .منم تا میتونستم راه میرفتم و کمرمو قر میدادم و ورزش های نرم انجام میدادم. تا ساعت ۴ که انقباضام مرتب شده بود و شدید و رسیده بودم تقریبا به ۴ سانت .ماما اومد معاینه ام کرد در خواست تزریق اپیدورال کردم که گفتن به یه ۴ سانت فول که برسی هم اپیدورال میزنیم برات هم تماس میگیریم ماماهمراهت بیاد.
مامان رادوین👶🧿 مامان رادوین👶🧿 ۱ ماهگی
خب خب بریم برای تجربه ی زایمان طبیعی....

من تقریبا سه روز پیش شب بخاطر فشار بالا اعزام شدم زایشگاه چون دو هفته پیش هم بخاطر فشار بالا دو روز بستری بودم و این دفه هم فکر کردم دو روزی بستری میشم و بعد مرخص میشم فشارمم رو ۱۵ بود هواستون باشه اگه یوقت فقط سردرد هم داشتین پشت گوش نندازین و برین فشارتونو چک کنید چون فشار بالا واسه مادر و بچه خطر داره خلاصه وقتی رسیدم رایشگاه معاینم کردن گفتن یه سانتی و منو بستری کردن بعد فهمیدم که ختم بارداری دادن و اینکه من هیچ دردی نداشتم شب تا صب زیر نظر بودم بلاخره ساعت هشت صبح بهم امپول فشار زدن یساعت بعدش یعنی ساعت ۹ کیسه ابم پاره شد و کم کم دردام شروع شد اول از کمرم شروع شد ولی زیاد نبود حالت پریودی بود و اینکه منو بعد پاره شدن کیسه آبم دوباره معاینه کردن هنوز همون یه سانت بودم کم کم دردام شدت میگرفت ولی چند ساعت اول خوب بود قبل تحمل بود دردامو با نفس عمیق و ورزش کردن کنترل میکردم دخترا فقط اینو بگم نفس عمیییق خیلیی خوبه و بهتون کمک میکنه و یکی دیگه اسکات زدن من دردام دو سه دقیقه یبار شده بود رفتم سرویس و موقع درد اسکات میزدم
مامان رستا مامان رستا روزهای ابتدایی تولد
مامان یوتاب مامان یوتاب روزهای ابتدایی تولد