۱۹ پاسخ

الهی هر چ زودتر سلامتیتو بدست بیاری عزیزم
واقعا سلامتی باارزشترین داراییه
پس کی غذا درست میکنه براتون کی کارای خونه رو میکنه

برو عمل کن خواهر شوهرم ۳۰ سالش بود دیسک داشت رفت عمل کرد خداروشکر راحت شد از درد

مشکلت چیه

عزیز خواهر بمیرم برات من هم کشیدم ولی قدرت بدون حتما پول بگیر خودت برو دکتر به دوستت مادرت یکی بگو تو را ببره کمر درد گرفتی حتما پیگیر باش من چقدر عمل کردم انگار بی کس بود آدم دوست داره شوهرش مثل کوه پشتش باشه نه چوب خشک بی غیرت

آجر قدیمیا هستن که هیچ سوراخی ندارن بهش میگن آجر گری
اونو بزار روی گاز داغ بشه ده دقیقه
بعد با دستمال بردار بزار زمین روشم یه حوله ای دستمالی چیزی بنداز نسوزی بیست الی نیم ساعت بشین روش
خیلی خوبه

روغن سیاه دانه بمال به کمرت

من نمیتونستم راه برم تا چند ماه پیش میلنگیدم
الان خیلی بهترم خدارو شکر

بعد از هر نماز ده الی بیست دقیقه در حالت سجده بمون
خیلی خیلی کمک میکنه به بهبود درد کمر

منم دیسک کمر و سیاتیک دارم
چن تا راه حل عالی بهت میگم
خودم انجام دادم خدا رو شکر خیلی بهتر شدم منم دوسال پیش که دخترم به دنیا اومد از کمر درد نمیتونستم بچمو بشورم و نگهش دارم انقد غصه میخوردم اما الان خیلی خیلی بهترم

ببین مامان من اینجوری بود برو شیاف دیکلوفناک بگیر بزن

عزیزدلم واقعا سخته

چرا نمیتونید بغلش کنید

چیشدی عزیزم

خواهرجان گوش کن منم چهاردست وپاراه میرفتم نمی‌تونستم راه برم مشهد دکتر فوق تخصص جراحی رفتم آمپول اوزون به کمرم زد الان راه میرم

ارده و عسل بخور

من دوره طب سنتی دیدم

بارهنگ یک قاشق مرباخوری
گرد گل زنبور یک قاشق مرباخوری
عسل یک قاشق مرباخوری
زعفران دم کرده یک قاشق غذاخوری
پودر سنجد یک قاشق غذاخوری
همه‌ی اینارو بریز با شیر گرم خوب هم بزنن هر روز ناشتا بخور
طول درمان ۴۰ الی ۱۲۰ روز
اگه میخوای کامل خوب بشی ۴ ماه بخور

ببخشیداینومیپرسم شماتو51سالگی بچه بدنیاآوردید؟لابداونم مثل من طبیعی زایمان کردین.

عزیزم دیسک کمر داری خفیف یا شدید؟

سوال های مرتبط

مامان فریال مامان فریال ۲ سالگی
من بگم بچم هیچی نمیخوره باورتون میشه
۱۹ماهگی هم از شیر گرفتمش ولی از بس هیچی نمیخوره منم شیرش میدم سه کیلووزن کم داره اصلا بالانمیره وزنش فقط میاد پایین دلم خیلی گرفته اینقد بغض دارن که گلوم درد اومده ولی اشکم نمیاد غذا میبینه گریه میکنه یا خودش برمیداره دهتش قورت نمیده بخدا زمان گرفتم یکساعت شده که تودهنش گداشته ولی قورت نداده توکوچه بردمش بابابزرگش باموتور برده بیرون یعنی قشنگ یک ساعت شد دیگه خودم گفتم بیخیال تف کن اصلا غذا تومعده این نمیره نمیدونم چی بگم باورتون بشه حتی سیب زمینی سرخ کرده که قبلا دوست داشتم نمیخوره سه ماهه که اینجوره روزبه روز بدترمیشه
خیلی عذاب میکشم خیلی بخدا
دلم درده
خسته شدم دیگه یک ماهه که هیچی نمیدم بهش میگم شاید خودش دلش خواست اومد خورد ولی نه نمیخوره میریزه پا میکشه توش
بعصی روزا هم ازعذاب وجداق دق میکنم میگم اشکال نداره میزارم دهنش شایدمعجزه شد خورد ولی نه نمیخوره بزور شاید یه قاشق بخوره اونم درطول شباته روز
اعصابم خیلی خورده بعصی وقتاعصبی میشم دلم میخواد بزنمش ولی خودم کنترل میکنم تندتند غذاشو خودم میخورم تاجلوی چشمم نباشه
دکترم فایده نداره همش میگه وزنش خوبه
شایدم واقعا راست میگه ازنظراون خوب باشه ولی نسبت به قبلش بخدا داغون شده دست وپاش لاغر لپاش رفته صورتش داره گود میشه دستاشو میبره بالا دنده هاش مشخص میشن از نمودارش اومده پایین
توروخدا یکی منودرک کنه گلوم از بغض درد گرفته خستم بقران
مامان فندق مامان فندق ۲ سالگی
سلام خانما کمک دلداری میخام
امروز رفتم مژه بزارم ،کسی نبود پسرمو نگه داره با خودم بردمش
اولیش خواب بود اینا وقتی بیدار شد چنان گریه آیی میکرد و بغض کرده بود که نگو نگزاشت کارم تموم کنه
یه ذره مهر محبت تو دل آدما نیست ،گفت خانم اول بچتو آروم کن ،سرم درد گرفت ،این حتمن یه مشکلی داره که اینجوری می‌کنه از لغات جدا نمیشه ،ببرش روانپزشک ،خوب نیست بچه اینقدر وابسته باشه
اینقدر بغضی شدم که نگو الان اینقدر از شدت بغض گریم گرفته تا اشک میاد شروع می‌کنه چشام به سوختن،اخه من و بچم جز هم کسی نداریم ،صبح تا شب چشم تو چشم هم هستیم به یدونه اجیم گفتم بیاد گفت باشه نوبت بزن بعدش گفت خونه مادر شوهرم شب‌چله ایی دارن نمیام ،خب معلومه بچه کوچیک دارم بهم وابستس آخه ۴ سالش که نیست باهاش حرف بزنم آروم شه
اینقدر از حرفش دلم خونه فقط میخام برم یه گوشه زار بزنم ،یعنی برای روحیم دکترم گفت به خودت برس ،بیا وقتی آدم کسی نداشته باشه ،جهنم هم جاش نیست انگار ،اخ از دلم که انگار ذغال روشه هی داره گر میگیره
بچه های شمام مثل پسرم وابستن ،که حتی من دستشویی هم نمیتونم برم ،هی میگه بغل بغل