خیلی از فکرهای منفی ک داریم هیچ وقت اتفاق نمیفتن خودتون رو اذیت نکنید من از ۱۵ سالگی فکر میکردم باردار نمیشم چون ازمایش ک میدادن یا میگفتن پلی کیستیکی و پرولاکتین بالا داری چقد غصه میخوردم تو فیلمها زن ک بچه دار نمیشد من غصه میخوردم چقدر در مورد ناباروری میخوندم حتی میخواستم پول جمع کنم ای وی اف کنم تو عقد بودم میخواستم ب شوهرم بگم ولی نتونستم بگم حتی میخواستم تو عقد رابطه بدون جلوگیری داشته باشم ک زودتر بفهمم خدازوشکر ک اینکارو نکردم بابام هم خیلی حساس بود وگرن دیگ تو صورتم نگاه نمیکرد وقتی ازدواج کردم اصلا جلوگیری نکردم ماه اول نشد گفتم ماه دوم نشد میرم دکتر یبار رفتم اشپزخونه با بوی ماهی اوردم بالا خدا میدووه اونروز ک بی بی چک زدم چقدر استرس داشتم بی بی چک میخواست از دستم بیفته بسکه میلرزیدم به ۱۰ ثانیه نکشید دو خط. پررنگ شد چقدر گریه کردم بهترین هدیع ای بود ک تو عمرم گرفتم چقدر غصه خوردم چقدر پشیمونم ک چرا اینقدر خودمو اذیت کردم بچه دومم هم بدون هیچ مشکلی باردار شدم انشالا هر کسی چشم انتظاره زود باردار شه

۹ پاسخ

بخدا دقیقا منم عین تو از مجردی چقدرررررر استرس داشتم همون ۱۶ ۱۷ سالگی
بعضی شبا از استرس نمیخوابیدم فکر میکردم بچه دار نمیشم

انشالله واقعا اگه خدا بخدا میشه هیچ چیزی بی حکمت نیست

انشاالله آمین می‌دونی وقتی خدا برات بخاد همه چی اتفاق میوفته
شما تنبلی تخمدان داشتین

امام علی علیه السلام: اى فرزند آدم! غم و اندوهِ روزى را که نیامده بر آن روز که در آن هستى، تحمیل مکن؛ چراکه اگر آن روز، از عمرت باشد، خداوند روزىِ تو را در آن روز مى رساند

اره واقعا که حقیقت گفتی بیشتر فکرهای منفی ما از توکل نداشتن میشه خیلی اوقات انگار خدارو فراموش می‌کنیم که چقدر بزرگ و مهربونه منم همیشه اول ازدواج فکر میکردم باردار نمیشم جالبه اصلا دکتر آزمایش هم نرفته بودم فقط ذهنیت خودم بود بچه اولم که سقط شد دیگه کلا گفتم تمومه ولی حالا سومی رو ناخواسته شدم همش میگم چقدر الکی اوایل گریه کردم که چرا باردار نمیشم

دقیقا منم از این فکرای مضخرف داشتم 🤦😐

وای منم ، من از ۱۷ سالگی تازه پریود شدم و از همون موقع پلی کیستیک بودم و هر ۴ ،۵ ماه ی بار پریود میشدم، یادمه تو دورانی که با شوهرم دوست بودیم بهش گفتم من نابارورم اگه واست مهمه از الان کات کنیم 🤣🤣🤣

خداروشکر

خداروشکر که به مراد دلت رسیدی🥹🥹🥺برا منم دعا کن بچهام سالم دنیا بیان

سوال های مرتبط

مامان سوگندوفندقم💙 مامان سوگندوفندقم💙 هفته بیست‌وششم بارداری
امیدوارم این تاپیکم خکمک کننده باشه برای مامانایی ک نمیدونن چطوری باید بچه رو از پستونک بگیرن
من تقریبا دوماه پیش یه روز امتحان کردم خیلی خیلی بی قراری میکرد
خواستم بگم خیلی زود اقدام نکنید بزارید بچتون یه چیزایی رو بفهمه بعد پستونک رو بگیرید
و اینکه خیلی دیدم میگفتن ک یهو نگیرید اول پستونک طول روز کم کنید بعد پستونک موقع خواب رو ازش بگیرید این روش هم امتحان کردم و جوابگو نبود اصلا اتفاقا هی وابستگیش بیشتر میشد
سوگند طوری وابسته بود ک شب تا صبح همش تو دهنش بود ظهرا همش تو دهنش بود موقعی ک بیدار بود خیلی نمیخوردا ولی وقتی خواب بود و از دهنش میوفتاد جوری جیغ میزد ک خودم میترسید این بچه چش شده نگو پستونک از دهنش افتادع🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️خلاصه اومدم یه روشی رو امتحان کردم
روز اول یه کوچولو از پستونک رو قیچی کردم ولی همچنان دادم دستش اونم ک انگار ن انگار قشنگ میخوردش
روز دوم بازم کوتاهش کردم ولی ایندفعه نمیتونست خوب بخوره همش ازدهنش میوفتاد و با یه دست میگرفت و میخورد😂😂و چون از دهنش میوفتاد گریه میکرد چند باری بهش گفتم مامان پستونکو خوردی کوچیک شده دیگه خراب شده ولی همچنان موقع خواب دستش میدادم
ادامه رو تو کامنتا میزارم
مامان گل پسرا مامان گل پسرا هفته بیست‌وششم بارداری
سال ۹۸بود و من یکسال و نیم بود ازدواج کرده بودمو باردار نمیشدم
کلی دکترو و دارو بی فایده
میدونم مدت زیادی نبوده ولی حرفا و پچ پچ اطرافیان دراومده بود و خارج از طاقت من بود
درست شب ارزو ها و روز مادر، شب ولات حضرت فاطمه. کلی گله کردم شکایت کردم ب فاطمه زهرا گفتم تو چرا کمک من نمیکی اونایی ک بعد من ازدواح کردن بچع دار شدنه ولی من نه، و کلی حرف دیگ و انقدر گریه کرده بودم ک خوابم برده بود
سال ۹۹دقیقا ۱۴بهمن روز مادر، من مادر شدم و اولین پسرم بدنیا اود
سال۱۴۰۱دقیقا ۲۳دی ماه روز مادر، و من ب لطف خدا و حضرت فاطمه دوباره باردار شدم
و امسال ۱۴۰۳ ی اتفاقی افتاد ک من تو بیمارستان بودم و خدا و خانم فاطمه بچمو برام نگهه داشتن
من تا عمر دارم نوکری حضرت فاطمه و پسراشو میکنم و هرسال درحد توانم تاسوعا عاشورا نذر میکنم
همینجا از خانم میخام مثلا اون بچه های قبلیم، ک سالم بدستم رسوند اینم سالم بهم بده من تو شرایط خیلی بد بارداری هستم دعام کنین دخترا، ممنون از همتون
مامان آریا و تو دلی مامان آریا و تو دلی هفته چهاردهم بارداری
تجربه من برای باردار شدن و جواب مثبت گرفتم 👇👇👇
1: موقع ظرف شستن پیش بند میبستم یا اگرم نمیبستم بعد از ظرف شستن هر لباسم ک خیس بود رو عوض میکردم 2: مصرف قرص فولیک اسید یک و ویتامین D31000 و قرص آهن 3: بعد از تموم شدن پریودم تا یک هفته الی ده روز قبل از پریود بعدی صبح ناشتا سیاه دانه آسیاب میکردم و با عسل میخوردم ب شوهرمم بیشتر وقتا میدادم چند بار هم ب جای صبح ناشتا شب خوردیم ولی بیشتر صبح بود 4: شب موقع خواب زیر شکمم رو شکمم رو با روغن سیاه دانه ماساژ میدادم و دوسه قطره هم داخل نافم میریختم و میزاشتم چند دقیقه بمونه و اونقدر ماساژ میدادم ک جذب پوست بشه 5: قبل از ناهار یا بعضی وقتا هم هم قبل از ناهار هم قبل از شام پیاز درمانی کردم یدونه پیاز قهوه ای یا همون پیاز زرد رو پوست میگرفتم میزاشتم توی آب در حال جوش تا ب حدی جوش بخوره ک ی لیوان تهش بمونه و وقتی سرد میشد میخوردم 6: این اواخر ک فکر کنم دیگه تاثیری نداشته و باردار بودم ولی نمیدونستم از قرص اوابوست هم در حد ۵ ۶ تا دونه استفاده کردم ولی فکر کنم قبلش باردار شده بودم ولی نمیدونستم با این حال استفاده کردم چون نمیدونستم .. اینا تجربه های من بود قبلا این کارا رو نمیکردم یا ی اگرم خیلی کمشو انجام میدادم ب صورت مداوم نبود ولی این ماه سعی کردم مدام حتما این کارا رو انجام ب و انجام دادمو نتیجه گرفتم گفتم بگم بهتون شاید ب دردتون بخوره 🤩🤩😍😍 الهیک تا ماه بعد همه اونایی ک زدن قصد بارداری بشن هفته ۵ بارداری دامن همتون دامن همه چشم انتظارا چ کسایی ک توی این برنامه هستن چ کسایی ک نیستن خدا دامنشونو سبز کنه خدا دلشونو شاد کنه خدا ب هممون بچه سالم و صالح عطا کنه