۱۲ پاسخ

من اصلا بچه روب هیچ کس نمیسپارم حتی ۱۰دقیقه هرجابرم باخودم میبرم

الهی عزیزمم🥹🥹
منم کسیو ندترم بزارم پیشش همیشه با همسرم میرم توی ماشین میمونه پسرمو میزارم پیشش میرم دکتر یا اگه جایی کار داشته باشم

عزیزم حق داری
هیچکس برای بچه مادرنمیشه واقعأ، حتی ماکه بچه اولمونه وبی تجربه ایم بازبرای بچه مون بهترین مادریم چون هیچکی اندازه ماحواسش به بچمون نیست

من دخترم۰ ۴روزشه پیش هیچکس جز خودم گیر نمیکنه هر جا میرم میبرمش همرام

چطور حواسش نبوده 😐😐
بچه حتی اگ خوابم باشه باید بری چکش کنی

الهی بگردم شاید حواسش واقعا نبوده نی نی تو حتما زیاد بغلت بگیر آرامش بگیره ازت ، واقعا بچه داری سخته خدا به همه ما قوت بده

منم کسیوندارم الان بچم ۲ماه ونیمه هنوزدکترزنان یکباررفتم سرماخوردگی دارم توخونه باشربت خوبم نمیشم خونه خواهرامم که همیشه خداسرماخورده آن میترسم برم

منم وضعم همینه دیشب رفتم براش لباس بخرم نیم ساعت گذاشتمش پیش مامانم پنج دقیقه پیشش گریه کرد بعد ک اومدم هرچی از دهنش در اومد بهم گفتم منم فقط گریه کردم ولی میگذره این روزا هم

مامان علی آقا مامانت جوونه یا مسن؟

اخی عزیزم عیب نداره بغلش کن آروم میشه شیر میخوره

منم هم مادر دارم هم مادرشوهر ولی پیش کسی نمیزارم چون میترسم یه وقت اتفاقی بیافته هم واسه من دردسر شه هم واسه اونا همیشه سختیشو به جون میخرم باخودم میبرم هرجا برم

الان تند تند نفس میکشه بخاطر گریه کردن زیاد

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۲ ماهگی
سلام امروز چهل روزگی پسر گلم هست😍 مبارکش باشه🌹 از تجربه زایمانمم بگم روز زایمانم با پسر بزرگم که پنج سالشه رفتیم ظهر پشت خونمون، یه تپه بود من بالا و پایین رفتم پنجشنبه بود و جلوی خونمونم یکم پیاده روی کردم شبم عروسی دختر عمه دعوت بودیم با پسرم باباش رفتیم من همون موقع یکم زیر دلدرد داشتم احساس می کردم که همون فردا زایمانمه بعد دیگه شب رفتیم عروسی،، آخر شب تو عروسی زیر دل درد کم داشتم وقتی اومدیم خونه لاکمو پاک کردم به شوهرم گفتم که من درد دارم شوهرم گفت فردا بعد از ظهر انشالله زایمان می کنی تا خوابیدم شد ساعت دو و نیم شب بعد خواستم بخوابم نتونستم دردم شروع شده بود دردمو ساعت گرفتم هر ده دقیقه یکبار بود دیگه از اتاق اومدم بیرون رفتم حمام یه چهل دقیقه هم تو حمام بودم اومدم پایین وسایلا رو که از قبل آماده کرده بودم گذاشتم دم در بعد دیگه نتونستم بار سوم بود که رفتم آوردم بالا رفتم سرویس بهداشتی ببخشید آوردم بالا بعد شوهرم اومد دیگه به مادرم مادرشوهرم زنگ زد رفتیم بیمارستان دکترمم توراه زنگ زدیم گوشیش خاموش بود اونجا که رفتم یه پرستار بد اخلاق بود پرستارم به خانم دکتر زنگ زد گوشیش خاموش بود بعد گفتم من دردامو خونه کشیدم گوش نمیدادن دیگه هفتو خورده ای بود بستری شدم هشت بیست دقیقه هم بچم به دنیا اومد یه دکتر دیگه اومد بالای سرم دکتر شیفت بود طبیعی بچمو به دنیا آوردم زود شد ولی هنوز میتونست زودتر هم بشه 😍