واقعا چیه این مادر شدن؟؟قدیما میگفتن آدم سنگ تو بیابون بشه مادر نشه ها
بعد از سه چهار ماه دو سه ساعت اومدم آرایشگاه گفتم یکم به خودم برسم پسرمو گزاشتم پیش مامانم با اینکه میدونم بهتر از خودم مراقبشه و حواسش هست ولی از وقتی اومدم یه لحظه هم آروم نیستم🥹همش تو فکر بچمم هر نیم ساعت زنگ میزنم حالشو میپرسم
نمیدونم چجوری بعد نه ماه مرخصی میخام برم سرکار😭

من برای مراسم عروسی کفش نداشتم ، رفتم خرید . شاید ۲۰ تا مغازه رو نگاه سرسری کردم و برگشتم خونه پیش بچه دوباره ۲ ساعت بعد رفتم خرید شاید نیم ساعتی تا بازار فاصله باشه اما دلنگرانیم نمیزاشت تمرکز کنم.
تیرماه مرخصیم تموم میشه و دنبال راهی هستم مرخصی بدون حقوق بگیرم یا حتی جایگزین بفرستم !!!
الان که فکرش رو‌میکنم گریم میگیره

اینقد سخته ش کنه. بفکر خودت باش. بزرگ بشه هیچ بدردت نمیخوره تو فکر خودشونن

عزیزم الهی میفهمم قشنگ من حتی حموم میرم میام دلم تنگ میشه چه برسه بیرون رفتن
ولی به این رسیدگی احتیاج داریم هممون
من که دیگه از خودم بدم‌میاد تو آینه نگاه کنم خوب کردی رفتی
من مادرم رفت اعتکاف وگرنه منم میدادم بهش می میرفتم آرایشگاه برا امروز حداقل مرتب تمیز میشدم🫠

قوبونش بشم من چقدر شبیه پسرمنه🫠😍

من ک بعد ۹ ماه مرخصیم نمیرم تا ۲ ۳ سالگیش
ب من نیاز داره بچه

من که امروز اینقدر دلم برای سر کار رفتن تنگ شده
نمی دونم چرااا
همش میگم کی اردیبهشت میاد😅