پارت ۴ زایمان سزارین
بلاخره از ICU اومدم بیرون اوردنم بخش ساعت۱۲ بود که هی میگفتم میخام بچمو ببینم گفتن باید سوند تورو دربیارن بعدش الان نمیشه ساعت۶ بیا بریم تا ساعت ۶ انگار بهم ۶ سال گذت آخر رفتم بچه رو دیدم خیلی ضعیف نبود ولی اکسیژن تو دهنش بود فقط گریه میکردم و نمیفهمیدم چی میگم از دکتراش پرسیدم حالش چطوره چرا رفت تو دستگاه گفتن وزنش خوب بود ۲،۳۰۰ولی چون هفتش زود بوده ریه هاش تشکیل نشده بوده گفتم من که آمپول زده بودم گفتن درسته ولی واسه بعضیا دیرتر تشکیل میشه مخصوصا پسر دیر تشکیل میشه برو فردا ساعت ۱۰ بیا با دکترش صحبت کن بهت توضیح میده همه چی رو رفتم دوباره اتاق همه زایمان کرده بودن بچهاشون پیششون بود و بهشون شیر میدادن و من فقط گریه میکردم دیگه دردام یادم‌رفته بود فقط میگفتم خدایا پسرمو میخوام شب تا صبح بیدار بودم خوابم‌نبرد تا اینکه ۱۰ شد رفتم پیشش بازم همونجور بود لباش خشک دهنش باز می‌شد نمیدونم گریه میکرد یا نه تا دکترش اومد و گفت امروز میخوایم اکسیژن رو از دهنش دربیاریم بزنیم تو دماغش ببینیم طاقت میاره یانه تا فردا که باز در بیاریم کلا ببریمش بخش عادی
براش وسایل نوشته بود رفتیم گرفتیم دوباره که آوردم پرسیدم گفتن از دهنش درآورده بوده نتونسته طاقت کنه اکسیژن افت کرده دوباره گذاشتن دهنش ولی تفاخر هفته احتمالا بیرون میاد و توام برو سه شنبه بیا انشاالله که بتونی بهش شیر بدی الان خودم خونه هستم ولی بچم اونجا دلم پیشش مونده تا سه شنبه چه جوری طاقت بیارم
شیرم داره هی میره با شیرو دوش میکشم به اون ظرفای که دادن میریزم
تروخدا با دلهای پاک تون دعا کنید بچم هرچه زودتر صحیح و سلامت بیاد بغلم خداییش دیگه طاقت ندارم

۱۰ پاسخ

بهت قول میدم همه چی عالی پیش میره و به زودی پسرنازتو بغل میگیری

خدا کمکت کنه نگران نباش خوب میشه میاریش بسلامتی اجی

توکل به خدا .خدا خودش بزرگه نگران نباش

انشالله عزیز دلم به حق فاطمه زهرا بچه اتو همین زودی بغلت میگیری صحیح و سالم
نگران نباش یه خانمه هم همینطوری شد بچه اش الان ۵ ماهشه چاق و چله و سلامت ماشالله 🌹🌹
من برات آیت الکرسی میخونم

انشالله خوب میشه عزیزم هفته چندم بودی زایمان کردی

ایشالله زودخوب میشه میادپیشت میشه گرماوروشنی خونت

چرا ۳۳زایمان کردی?

الهی هرچه زودتر پسرنازتو بغل بگیری غصه نخور بزار شیرت خشک نشه غصه بخوری شیرت کم میشه بعد پسرنازت بیاد بغلت باید شیر داشته باشی بهش بدی خداروشکر کن صحیح و سالم بدنیا اومده اونم که مونده دستگاه بخاطر اینه که کامل کامل شه جیگر

عزیزم این روزا میگذره میشه یه پسر توپولی توکل به خدا خدایی که خودش بخشیده و زایمان کردی

با تمام وجودم از خدا میخوام خیلی زود بغل بگیریش ، به خودت برس شیرتم تند تند بدوش که گل پسر اومد شیر بخوره

سوال های مرتبط

مامان کیسان مامان کیسان ۲ ماهگی
دیگه دوباره رفتم خونه خالم تا ساعت ۹ پیاده رویی و اینا کردم و رفتم ماما شیفت معاینم‌ کرد گفت فعلا همون‌چهارسانتی برو پیاده رویی دیگه اعصابم خراب شد انقد درد داشتم هی گریه میکردم و اینا مو های خودمو در میاوردم به شوهر فوش میدادم نفرینش میکردم الان میگم زبونم لال اونم‌هیچی نمیگفت به مامانم‌میگفتم تو نزاشتی من سزارین اختیاری کنم اونم میترسید انقد که من درد داشتم و گریه میکردم دوباره رفتم ساعت ۱۱ شب معاینه کرد گفت همون چهارسانتی و دوباره برگشتم و رفتم با ماشین دیگه ایندفعه عقب دراز کشیدم مامانم جلو بود شوهرمم رانندگی میکرد من دیگه دراز کش بودم درد داشتم گفتن دوازده بیا دوباره معاینه شی تا یه ساعت هی دور زدیم دوباره رفتم همون چهارسانت گفتن دیگه رفتیم خونه خالم بعد ساعت یک بود شوهرم هی گریه میکرد میگفتم نه بابا ناراحت نباش خوبم میگفت نه منو ببخش تورو خدا بیا بریم یه شهر دیگه زایمان کنی ۱۰۰ ملیون باشه من میدمش فقط سزارین کن‌گفتم تا فردا ببینم چی میشه دراز کشیدم‌پیش هم مامانم‌میگفت هی صبح نمیشه تا بریم یه شهر دیگه سزارین کنی بعد شد ساعت ۲ شب دیدم یه چیز داغ ریخت روم گفتم باید خون و لخته باشه برای این همه معاینه دیدم نهههه چقد اب ازم ریخت کیسه ابم بود😍خیلی خوشحال شدم به مامانم و شوهرم گفتم خیلی خوشحال شدن
مامان ایلیا💜 مامان ایلیا💜 ۳ ماهگی
زیر عمل فقط داشتم خدارو صدا میزدم و گریه میکردم دکتر گفت چرا گریه میکنی؟مگه صدای گریه اشو نمیشنوی؟حالش خوبه داره گریه میکنه دیگه گفتم سالمه؟گفت آره چرا نباشه فقط کوچولوعه🥹پسر من با وزن ۹۵۰ گرم بدنیا اومد اندازه عروسکه🥹بچه رو بردن ان آی سیو منم بردن ریکاوری و کم کم بی حسیم رفت و دردام شروع شد ولی من فقط واسه بچم گریه میکردم چی از زایمانم تصور کرده بودم و چی گذرونده بودم....زمین تا آسمون با هم فرق داشتن ولی بازم شکر..یکساعت رو ریکاوری بودم و بعد منو آوردن کنار یه تخت دیگه که ببرنم بخش و بهم گفتن خودتو بکش رو تخت!!!بلندم نکردن بهم گفتن خودتو بکش رو تخت!!! و من مردم تا اینکارو کردم یکساعت از عملت گذشته تقریبا بی حسیت رفته و باید همچین کاری بکنی!!با اون تخت آوردنم بخش و بردنم تو اتاق و دوباره کنار تخت گفت خودتو بکش رو تخت!اصلا به همراهام زنگ نزده بودن که من اومدم بخش و بیان کمکم کنن یا حتی خودشون همچین کاری بکنن..و من بخاطر بچم تحمل کردم چون اونجا برای بچه های نارس بهتر از جاهای دیگه بود🙂نیم ساعت گذشته بود و تازه به خواهرم اطلاع دادن من اومدم بخش و من زار زار از دوری بچم گریه میکردم چون نمیدونستم حالش چطوره چون ندیده بودمش(ادامه تاپیک بعد)
مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۲ ماهگی
تجربه زایمان ۶
بلندشدم دیدم لباسم خیسه گفتم این از کجاس آخه رفتم باز دوش گرفتم خودمو خشک کردم دیدم باز دارم خیس خیس میشم دیدم از بخیه هامه ساعت ۴ صبح بود شوهرم گفت بلندشو بریم ببینیم چرا اینجوریه اینبار بریم یه بیمارستان دور تر ولی بهتر رفتم اونجا بلوک زایمان تا دید منو شکمو دست زد گفت این عفونت کرده شدید باید شکمت باز بشه هر چی زود تر من اینو که گفت شروع کردم گریه و تو سر خودم زدن بدنم ضعف رفته بود و اصلا آمادگی بیمارستان و اینکه شکممو باز پاره کنن نداشتم یچم زیر دستگاه بیقرار من اینجا مادرم بالا سرش بود پرستاره گفت کی عملت کرد گفتم یه دکتری به این اسم گفت اتفاقا ساعت ۸!شیفتش هست میات اینجا ولی من فقط گریه میکردم اومدم فرار کنم گفت اگه بری مساوی با مرگ هست از بس زدم تو سر خودم گریه کردم همه دلشون واسم سوخت رفتم بیرون به شوهرم گفتم بیا تروخدا بریم من نمیتونم عمل بشم باز می‌گفت نه عفونت میزنه جاهایی دیگه من از حرص فقط میزدمش و فوشش میدادم ..‌خلاصه موندم تا دکتر احمق اومد بدون بیحسی بخیه هارو کشید و گفت تحمل کن عفونت خارج کنم من از درد نفرین خودم میکردم که فقط بمیرم خلاصه گفت برو بخش بستری... منو بردن بخش همراه کسیو نداشتم شوهرم رفت خواهر شوهرم آورد منتظر بودم قرار بود بیان هی شکممو بشورن یهو گفتن بیا امضا کن اتاق عمل دکتر گفته هی اینجا تمیزش کنیم از درد میمیری....
مامان آقا مبین💙💙 مامان آقا مبین💙💙 روزهای ابتدایی تولد
سلام خانما من زایمان طبیعی داشتم. پسرم. موقع دنیا اومدن انگار تو کانال زایمان مونده و تنفس نداشته و دکترا گفتن تشنج کرده موقعی که دنیا اومد هم گریه نکرد
و سریع بردنش لخش ان آی سیو 15 شب تو دستگاه بود و الان 4 شبه که از تو دستگاه اوردن بیرون ولی تا حالا نه گریه کرده نه چشاشو باز کرده نه مکیدن بلده دکترا هم یه لوله از دهنش میکنن تو معدش و بهش شیر میدن
بهم گفتن آسیفیکسی شده و اکسیژن دیر به مغز رسیده
باز دیروز گفتن سرش داره بزرگ میشه
دارم دیونه میشم
کسی بوده تا حالا اینطوری باشه؟
یا تو اطرافیانتون دیدیید؟
فردا میخوام با رضابت شخصی مرخصش کنم
ولی به نظرم زایمان طبیعی بد ترین زایمانه
البته تا خدا نخاد برکی از درخت نمیوفته
نمیدونم چرا خدا واسه من نخواست🥲
بچم هیچ مشکلی نداشت فقط موقع زایمان اینجوری شد
خدا از دکترا نگذرع واگذارشون میکنم به خدا
من مفرح زایمان کردم چون هزینه ها زیاد بود. منو فرستادن اکبر ابادی
این دکترای اکبر ابادی میگن تقصیر اوناست برو شکایت کن ـ
ولی چون از بنده های اتباع خدا هستیم فک نکنم کسی به حرف ما گوش بده
ولی انسان که هستیم🥲
مامان 🩵کیان🩵 مامان 🩵کیان🩵 ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۳
ببخشید که دیر میشه پارت ها پسرم بغلمه داره شیر میخوره
خلاصه ماما گفت دردام ۵ دقیقه یکبار شد برو بیمارستان
ساعت ۴ صبح بود که دردای من شد ۶ دقیقه یکبار که دیگه ماما گفت برو معاینه شو ببینن چند سانتی
ماهم همه وسایلا و ساک نی نی رو برداشتیم و رفتیم بیمارستان
تشکیل پرونده یه مقدار طول کشید و دکتر اونجا معاینه کرد گفت ۲ سانتی .نیم ساعت راه برو بیا دوباره معاینه ت کنم
نیم ساعت راه رفتم دوباره معاینه کرد گفت ۴ سانتی .لباس بیمارستان داد گفت آماده شو ببرنت بلوک زایمان
تا من آماده بشم و رفتم اتاق زایمان ساعت ۷ صبح شد
دیگه تو اتاق زایمان گفتن بخواب نوار قلب بگیرم یه نیم ساعتی گرفت دید نوار قلب خوب نیست منم این وسطا دردم داشت زیادتر میشد
دوباره نوار قلب گرفت و ان اس تی وصل کرد که گفت ۴ سانت بازی ولی دردات خوب و منظم نیست .آمپول فشار آورد برام زد که دردای من قشنگ شد ۵ برابر
من تا قبل این اصلا سرو صدا نمیکردم سعی می‌کردم دردامو با تنفس کنترل کنم ولی وقتی آمپول فشار زد دیگه واقعا خیلی دردام شدید شد فقط میگفتم خدایا منو بکش
این وسط ماما همراهمم نیومد و یکی دیگه رو جای خودش فرستاد ولی اونم خیلی خوب بود ماساژم میداد کمک می‌کرد دردامو کنترل کنم
مامان نیهانم 🦋🐳 مامان نیهانم 🦋🐳 ۱ ماهگی
(زایمان طبیعی )پارت سوم 😊
منو میگی گریه افتادم که زوده نمی تونم ولی بچه سرشم پایین بود نامه منم چون بیمارستان دولتی بود دکترمم اونجا نبود هیچی گفتن سرش تو لگنه عمرا سز کنیم داری خوب پیش میری طبیعی میاری
منم از ترس خونه نرفتم دیگه گفتم هر چی بادا باد ساعت ۱۰ نیم معاینه شدم گفتن بستری نمیکنیم بیرون تو حیاط تا ۱ پیاده روی پیشرفت کردی بستری بشی منم تو حیاط راه میرفتم با اینکه دردم داشتم هی شدید میشد ۱ رفتم گفت ۴ سانت شدی منم خسته از راه رفتن رفتم رو تخت همونجا میتونم بگم از ۱ تا ۴ بدترین دردهای عمرم کشیدمم فقط گریه میکردم ببرینم سز میگفتم نه داری خوب پیش میری گفتم خب لاقل بی حسی بزنید یه گازی بدید دردم کم بشه فقط مهره های کمرم خوده دلم درحال ترکیدن درد بودن چون بیمارستان دولتی بود منم ساعت ۳ بود گفت هیچکس نیس برات چیزی بزنه
ساعت چهار نیم شد منو بستری کردن فقط گفتم تروخدااا بهم یه آرامش بخش بزنید خدا خیر ی دکتر بده گفت ی امپولی برام زدن از ۴ نیم که زدن تا ۵ من تو حالت خواب بودم گیج دردم رفت ولی فقط نیم ساعت بود بعدش دردهای بدتر شدیدتر اومد که ناخودآگاه ناله میکردم
گفتم تروخدا باز امپول بزن گفت باید این درد بکشی تا بدنیا بیاد یه دکتر اومد بالا سرم معاینه گفت ۶ یا ۷ سانتی سر بچه پایینه که گفتن کیسه آبش پاره کنین زودتر بیاد ساعت یه ربع به ۶ کیسه ابم پاره کردن یه عالمه آب داغ ازم ریخت 😶
مامان نِلین 🩷 مامان نِلین 🩷 ۳ ماهگی
پارت۲ ساعت۱۲ شب هم رفتم حالت سجده رو تخت تا بچه بیاد پایین تا ساعت ۱ ، دیگه ماما بهم گفت دراز بکشمو استراحت کنم تا موقع زایمانم برسه که باید زور بزنم جون داشته باشم، منم یه ساعت دراز کشیدم، دوباره رفتم رو توپ ، که دیگه انقباضامو حس میکردم با وجود اپیدورال اما قابل تحمل،دیگه احساس میکردم بچه خیلی پایین، معاینه شدم ۹ سانت باز بودم، ماما گفت بریم سر دستشویی بشین زور بزن ، رفتم ولی خیلی فشار رو پایین تنم حس میکردم ، ترسیده بودم، حس میکردم باسنم میخواد پاره بشه از فشار… ترسناک ترین قسمتش برای من فقط همین لحظه ای بود که سر توالت فرنگی نشسته بودم
دیگه گفتن بیا رو تخت، ساعت شده بود ۳نیم، من اومدم رو تخت ، دکترمم رسید ، خیلی قدرت برای زور زدن نداشتم ، با کمک ماما که رو شکمم فشار میاورد و چند تا زور، ساعت ۴ صبح ۲۰ دی بعد از ۱۹ ساعت با حضور همسرم زایمان طبیعی کردم وقتی بچه مو درآوردن، باورم نمیشد فکر کردم فقط سرش اومده بیرون که همسرم که کنارم بود گفت نه تموم شد زایمان کردی ، بعدم بچه مو اوردن بالا دیدم و راحت سرمو گذاشتم رو‌تخت، بچمم گذاشتن رو شکمم دیگه بخیه زدن دکتر رو خیلی نفهمیدم فقط یکم سوزش داشتم که لیدوکائین زد ، از دکترم بابت تعداد بخیه ها که پرسیدم گفت زیر ۱۰ تا شده …