تجربه سزارین.
حالم که بهتر شد بچه رو آوردن کنار صورتم گذاشتم.بعدش حالت تهوع و استفراغ پیدا کردم.ولی زود خوب شدم.
عملم که تموم شد اومدم قسمت ریکاوری.
اونجا هنوز سر بودم.شکمم رو ماساژ دادن. درد نداشتم.بعدش اومدم بخش.

۱ پاسخ

مبارک باشه عزیزم
مراقبت های بعدش چیا هست ؟

مقالات مرتبط

ماساژ در دوران بارداری
ماساژ در دوران بارداری و فواید آن
ماساژ پرینه برای زایمان
ماساژ پرینه برای داشتن زایمان آسان
تفاوت بارداری اول و دوم
تفاوت بارداری اول و دوم | علائم و حالت تهوع در بارداری دوم...
درد در سزارین دوم
درد در سزارین دوم کمتر است یا بیشتر؟

سوال های مرتبط

مامان آیهان‌ مامان آیهان‌ روزهای ابتدایی تولد
تا دو روز پیش هیچیم نبود
یهو اسهال استفراغ تهوع انقباض دفع پروتئین همشون باهم سر و کلشون پیدا شد
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان لیمو مامان لیمو روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا اومدم بشینم رو مبل نشستم اومدم تیکه بدم ب اون قسمت پشتش و تکیه گاهش زیر شکمم بدجوری سوخت و تیر کشید چرا اینجوری شد خطرناک نباشه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان یاسمین مامان یاسمین ۲ ماهگی
پارت ۴
اوردن برام ماسک اکسیژن وصل کردن یکم بهتر شدم بعد حالت تهوع اومد سراغم خیلی حالم بد بود
تا اینکه یهو وسط درد و تنگی نفس و استفراغ صدای گریه دخترم اومد
بهترین حس دنیا بود کل دردام و فراموش کردم فقط داشتم اشک می ریختم و می خندیدم
بعد اینکه کاراشو کردن اوردنش چند لحظه کنار صورتم 🥺
بعد بردنش
من لرز شدیدی گرفتم بعد تموم شدن کارام بردنم ریکاوری دوساعت اونجا بودم
بعد دوساعت اومدن و انتقال دادنم به بخش
مامان رادین مامان رادین روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین ۲ ##
بعد دکتر اومد و شروع کرد که من حین عمل حالت تهوع گرفتم که خیلی بده اصلا نمیتونی بالا بیاری و فقط اذیت میشی یه آمپول زدن و بهتر شدم ولی بعدش قفسه سینم درد گرفت و کتفم که اونم یه آمپول زدن بهتر شد
شاید ۵ دیقه طول کشید که صدای پسرمو شنیدم یه ۱۰ دیقه بعد از اون هم کارم تموم شد و منتقل کردن داخل ریکاوری که چون اتاق خصوصی گرفته بودم خیلی زود پمپ درد رو که وصل کردن بردنم داخل اتاق خودم
حتما پمپ درد رو بگیرید که خیلی جوابه من همین که تموم شد دردم شروع شد
از اولین راه رفتن که نگم براتون که میخوایی از درد هلاک شی خیلی خیلی سخته ولی یخورده که راه بری بهتر میشی کلا از سزارین یه غول ساختن که اصلا اینطوری نیست من الان ۶ روزه زایمان کردم بدون شیاف راه میرم به کارامم میرسم اصلا نترسید هیچ چیزی نداره اذیت بشید
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان سامیار مامان سامیار ۱ ماهگی
خانوما من سر درد سر گیجه حالت تهوع داشتم بعد اومدم فشارم گرف خوبه گف نامه میدم برو دکتر زنان برم بنظرتون درد اینا زیاد ندارم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان جوجه برفی🎀🩷 مامان جوجه برفی🎀🩷 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین پارت ۳
دستامو به دو طرف باز کردن دستگاه فشار و اکسیژن وصل کردن پرده سبز جلوی صورتم کشیدن دکترم گفت دارم با بتادین شکمتو میشورم منم که ترسوو اما اونجا خیلی اروم شده بودم و بیشتر ذوق داشتم هنوز درگیر این بودم که الانه که نفسم قطع شه الانه که بمیرم وای خانوم نفسم‌نمیاد 😆یهو صدای گریه بچمو شنیدم تو شوک بودم بچمو اوردن کنار صورتم خیلی اروم بود دیگه خیالم راحت شد و گفتم بگیر بخواب چشامو بستم و همش ایت الکرسی میخوندم
شکمم رو فشار میدادن و میدوختن ولی متوجه نمیشدم
تموم شد بردنم ریکاوری که اونجام خیلی خلوت بود بچم منتظرم بود شیر میخواست🥹ماما سینمو گذاشت دهنش سریع گرفت و خورد گفتم باباش دخترمو دید گفت اره گفتم واکنشش گفت فقط گریه میکرد🥲
شیر دادن که تموم شد چهار باری شکمم رو فشار داد اما چون بی حس بودم متوجه نمیشدم و این خیلی خوب بود
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ارغوان مامان ارغوان روزهای ابتدایی تولد
خواستم تجربه سزارینم رو اینجا بنویسم. من از سه تا چیز میترسیدم؛ سوند گذاشتن، ماساژ رحمی، راه رفتن بعدش. که هر سه خیلی راحت برام گذشت. اولی و دومی رو توی بی‌حسی واسم انجام دادن. راه رفتن هم که کم‌کم اومدم پایین و درد خاصی نداشتم. عمل خیلی خیلی از چیزی که فکر میکردم راحت تر بود. بی حس شدم ولی هیچ گونه سردرد و کتف دردی اونطور که شنیده بودم پیدا نکردم و همه چی خیلی بهتر از توصیفات بقیه بود. اینکه تو اتاق عمل هشیاری و صدای بچه رو میشنوی خیلی زیباست. امیدوارم همگی بچه‌هاتون رو در سلامتی و عشق در آغوش بگیرید
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مانلی مامان مانلی ۱ ماهگی
سلام به همگی مرسی از اونایی که تایپیک قبلی برام دعای خیر کردن
از صبح که اومدم بیمارستان بستریم کردن ۱سانتم
قرص زیر زبونی دادن بهم دردام شدیدتر شد ضربان قلب بچه ی لحظه افت کرد دوباره خوب شد خداروشکر
نمی‌زارن بلند شم ورزشی کنم فعالیتی کنم همینجور افتادم رو تخت ولی دردام انقد هنوز شدید نیس میگیره ول می‌کنه
دعا کنید برام اینجور که معلومه فعلا هستم اینجا
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان لیام مامان لیام روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان۴❤️
بهم اکسیژن وصل کردن بعدشم پرده جلو رو نصب کردن و شروع کردن من مدام یکم حالت تهوع داشتم ولی خب هیجی حس نمیکردم تا اینکه یهو صدای گریه پسرم اومد و تو اتاق عمل گفتن چه پسری😅و بهم لختشو نشون دادن بعدشم لباسشو پوشیدن گذاشتن رو وصورتم یه عالمه بوسیدمش🥲
بعدش بردنش
منم کارامو کردن گذاشتن رو تخت بردن ریکاوری اونحا نیم ساعتی بودم اومذن بردنم بخش قبل اونم دو بار ماساژ رحمی دادن که دردش قابل تحمل بود بردنم بخش باز یکم ماساژ دادن دیگه بچم پیشم بود میدیدمش حالم خوب میشد
از سزارین خیلی ترسی ندارم ولی الان که بچه پیشمه حالم خوبه امیدوارم براش بهتریم مامان باشم❤️🥲
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان artin مامان artin روزهای ابتدایی تولد
یکشنبه سزارین‌کردم‌امروز دکتر‌گفت بچه رو بیار برای زردی آزمایش بده . رفتم اومدم‌ خونه بشدت حالم بد شد لرزش شدید گرفتم داشتم میمیردم‌انگار عادیه بعد زایمان اینطوری لرزش ؟کسی تجربه داشته؟با ماشین هم‌بودم اینطوری حالم‌خراب شد 😑😑 شیاف زدم‌الان بهتر شدم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان گندم💛 مامان گندم💛 ۱ ماهگی
تجربه سزارین
بعدم دخترم رواوردن کنار صورتم انقد ناز بود که فقط گریه میکردم بعد بردنش منم بخیه هام که تموم شد بردن ریکاوری اونجام یساعت بودم دوبار شکممو فشار دادن هیچی نگفتم فقط فکر می‌کردی نافت کشیده میشه بعد که اومدم بخشم ۲بار شکممو همون اول فشار دادن باز قابل تحمل بود بعد من تا ۱۲شب نباید چیزی میخوردم ۱۲که شد من شروع کردم به خوردن مایعات اول نسکافه خوردم خداروشکر سر دردم نگرفتم بعدم ساعت۲سوند رو درآوردن ولباسامو عوض کردم وشروع کردم به راه رفتن اولش که میخوای بیای پایین یکم سخته ولی تحمل کردم اومدم پایین راه رفتم دوباره رفتم بالا بعدم صبح دسشویی رفتم وعصرش مرخص شدیم واومدیم با دخمری خونمون خداروشکر بخیه هام فقط میسوزه من که از سزارین خیلی راضیم انشالاه خدا به همه یه نی نی بامزه بده🥰
بازم سوالی هست من درخدمتم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان totfrngi🍓 مامان totfrngi🍓 روزهای ابتدایی تولد
پارت 2 از تجربه من از سزارین

وقتی خواستن بیارنم توی بخش توی حالت بی حسی شکمم رو فشار دادن که چیزی متوجه نشدم بعدم اومدم بخش و دارو گرفتم
دردم قابل تحمل بود فقط وقتی شروع کردم به راه رفتن یکم دردم بیشتر شد و شیاف برام گذاشتن و از شبشم دیگه خودم بلند شدم و راه رفتم و کارام رو کردم
تجربه خیلی خیلی خوبی بود برام چون خداروشکر اصلاااا اذیت نشدم و درد زیادی نکشیدم و مطمعنم همیشه روز تولد بچه ام برام یه خاطره خوبه
به نظرم اگه شرایط سزارین رو دارین اصلا نترسین و انجامش بدین چون بعدش خیلی راضی خواهید بود
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان اسرا مامان اسرا تولد
تجربه زایمان طبیعی ۶

چند ثانیه ای بغلم بود تمیزش کردن و برداشتن بردن لباس اینا تنش کنن من موندم یکی دوبار ماساژ رحمی که درد داشت ولی دیگه انگار سر شده بودم خبلی اذیتم نکرد بعد رفتن سراغ بخیه زدن که بی حسی یه کم رفته بود اولش اذیت شدم تا اینکه‌دوباره بی حس شدم بخیه ها هم تموم شد و حس میکردم جون توی تنم نیست حتی در حد تمون دادن پلک هام ازون ور میدیدم همسرم کنار دخترم وایساده و باهاش حرف میزنه و دخترم هم ساکت و اصلا گریه نمیکرد و همین لحطات بهم ارامش میداد کارام تموم شد و بچه رو‌ اوردن سینم گرفت و شروع کرد شیر خوردن
چقدر لذت داشت برام از تخت اومدم پایین و اینجا هم اصلا اذیت نشدم و با ویلچر منو بردن بخش یواش یواش بی حسی میرفت ولی دردی نداشتم سوزش خیلی خفیف بود راستی حدود ساعت ۱۲ و نیم شب بود که زایمان کردم وقتی رفتم بخش خوابم برد و عجب خوابی بود اون خواب ….
در کل بگم واقعا سخت بود و درد داشت ولی الان که دارم بهش فکر میکنم میبینم به بعدش میرزید اینکه میتونستم راه برم به بچه شیر بدم و دسشویی برم البت که اولین دسشویی خیلی استرس زا بود و همراه با سوزش ولی دیگه خوب شد
الهی هر کی هر جوری میخواد زایمان کنه براش به خیر و راحتی باشه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان ویهان مامان ویهان ۲ ماهگی
سلام من اومدم با اتفاقات این چند روز که باعث شدن بچم ۳۶ هفته و ۴ روز دنیا بیاد
تجربه ای که باعث شد از سزارین اختیاری به طبیعی رسیدم نمیدونم شاید این زایمان برا من و بچم بهتر بود و به صلاح جفتمون
دوست دارین این تجربه رو به اشتراک بذارم ؟!!؟؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان روشنا مامان روشنا ۱ ماهگی
اینم اتاق دخترم که بالاخره کامل شد البته هنوزم رو تختیش مونده 😂😍
ساک بیمارستان رو هم بستم خیالم راحت شد
انشالله قسمت همه کسانی که دلشون بچه میخواد
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر