من خیلی وقته بالش گذاشتم جلوش دیگه نمیرع سمتش
دختر من هنوز چهار دست و پا نمیره🫡
یادمه خاله ی من پای بچشو با پارچه ی بلند به پای خودش موقع خواب میبست ک وقتی خواست بره جایی بفهمه
باید بهش بفهمونی که خطرناکه .
من از اول پاییز که بخاری زدیم به رادمان یاد دادم .
یک شبه یاد گرفت بچه .
میرفتم دستم رو میزدم بخاری بعدا گریه میکردم الکی و همش میگم اوف اوف . رادمان مامان اوف شدم
اونم میترسید و باتعجب نگاه میکرد
یا مثلا دستم رو میبرد سمت بخاری یهو شوهرم داد میزد میگفت نه نه اوف اوف میشی جیز میشی .
منم دستم رو میکشیدم زود .
همون شب یاد گرفت . الانم بعد چندماه اصلا نزدیکش نمیشه .
حتی وقتی خواهرم یکبار نزدیک بخاری شدم رادمان جیغ میزد و بهش میگفت اوف .
سعی داشت کاری کنه که خواهرم نره سمت بخاری
پسر منم اگه گریه کنه من متوجه نشم دیر بیدار بشم گریه کنان میره اگه همون موقع بیدار بشم شیر بدم میخوابه
من از ترس برق اشپزخونه رو روشن میزارم
اوف دخترمن داعم درحال گشت وگزاره سمت بخاری دور فرش سرامیکه لبه اشپزخونه هرچقدر دورش بالشت میزارم بازم میره البته من همش بیدارم هواسم هس
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.