۱۲ پاسخ

یکم دیدتون را بهتر کنید شوخی می‌کنند، چرا واسه هر حرفی ناراحت میشید و به دل میگیرید بچه اولم بعداز کلی درد وقتی زایمان کردم پرستاری که باهم کلی بگو بخند کرده بودیم همین حرف رابهم زد و من با خنده گفتم بله که میخوام وخندیدیم و اصلا ناراحت نشدم....

میخواستی بگی فعلا اولی رو بزرگ کنم ب بعذش فک‌میکنم

من کلا باهاش راحتم اونم میگف بیا بعد این ک خوب شدی یکی دیگم بیار راحت شو🤣🤣اینقد خندوندم داشتم از درد گریه میکردم میگف داداش زنتو میبینی قبلا زا لباس زیر میگشت الان دیگه لختی داره میگرده (روز اور از بیمارستان امده بودم مامذنم داشت لباس زیر تنم میکرد)

😂😂😂حالا خوبه مال تو بوده اینجوری هم گفته خواهرشوهرمن ن اومده ن یه زنگ زده

هی مادر شوهرم من اومده بود بیمارستان میگفت بایدده تابیاری هرسال بایداینجابخابی منم میگفتم دلت بچه میخادبیارخوچرااز من میخای خیلی چترپرت گفت من هی نگاهش نکردم

من که دردمیکشیدم همش میگفتن میخوای مادر بشی این دردام هستن بکش

بعد مادرشوهر من میگه مباداااا قرص بخوری یا بخای لوله بندی کنی من۱۲ تا بچه اوردم تو باید باید شش تا بیاری 😑😑😑منم برااینکه شرش کم کنم گفتم باشه حتما حالا هرجا میشینه میگه عروسم حرفم قبول کرده براخودشونم عجیبه ک من حرفشو قبول کردم 😝ولی شوهرم گفت فکر شش تا از سرت بنداز همین دوتا بس هفتاد پشتمه اینا خلن فک میکنن من دلم اینه شش تا بیارم

وای مثل عمه ی من بچم تو دستگاه بود برا زردی زنگ زده بود میگفت نونت کم بود آبت کم بود بیکار بودی میخاسی چیکار حالا بکش خیلی دلم گرفت اگه ما درد میکشیم به شماها چه بجایی که بگن دستت درد نکنه چقد زحمت کشیدی تا دنیا اومد چرت میگن کنار گوش آدم 😐

بعد مادرشوهرم از وقتی من زایمان کردم همش حرفای دلسرد میزنه از بچه ... هی میگه بچه سختی داره بچه هیچی واسه آدم نمیکنه منم همش حرص میخورم هیچی نگفتم بهش تا حالا

منم از این چرت و پرتا زیاد میگفتن

😅😅😅 میگفتی به تو چه

امان از ادم جاهل و نادان همه جا هم هستن😑

سوال های مرتبط