پنج شب از زایمانم گذشته بود که بعد از اینکه از دستشویی اومدم قرار بود بدم همسرم مثل هرشب با سرم شستشو بشوره و با سشوار برامخشک کنه ( خودم درد کمر و لگن وحشتناکی داشتم ) که همسرم گفت بخیه هات نصفش باز شدن... انگار آب یخ ریختی روی سرم...
من این چند روز درد کمر و لگن عجیب داشتم و با اون همه فشار ...
طاهامم این وسط زردی گرفته بود!
روز بعد رفتم پیش دکترم گفت بله رعایت نکردی بخیه هات باز شدن باید بری خونه یه سری اسپری و پماد اینا داد بزنم و تا یه هفته دراز کش باشم!! ( دلم خوش بود طبیعی زایمان کردم!!!!) برگشتم خونه و وسیله هامونو جمع کردیم و اومدیم خونه خودمون ( چون خونه خودمون تخت هست، دستشویی فرنگی هست و... کلا راحت تریم ) حالا باید زردی طاها درمون میشد دستگاه آوردیم و سه روز توی دستگاه بود زردیش از ۱۵ اومد روی ۹ ... این وسطا دفع نداشت که دکترش ببلاک کامفورت نوشت خودمم کم و بیش بهش شیر میدادم گرچه بخاطر خوردن قرصای چرک جونی نداشتن سینه هام...
بعدشم که طاها از شب تا غروب روز بعد گریه کرد بچم💔 دکتر بردم گفت رفلاکس داره و شیر خشکشو مجددا عوض کرد... دیروزم رفتم پیش دکترم دوباره برام بخیه زد و گفت یه هفته دیگه باید دراز کش باشی💔💔
این وسط شب نخوابی و گریه و وحشت لحظه های آخر زایمان تغییر یهویی زندگی.. فشاری که روی همسرم بنده خدا هست...
خلاصه میکنم به شدت بعد زایمان دچار تغییر میشید
خودتون سبک زندگی تون...
فقط و فقط تنها چیزی که آرومتون میکنه عشق بی حد و حصری که نسبت به بچتون دارید .. عشقی که خداوند با ظرافت کامل در وجودتون میذاره که کل وجودتون رو صبر و مهربونی و عشق در بر میگیره...
فکر نمیکردم انقدر تلخ بشه ولی گاهی گفتن واقعیت ها دیدت رو خیلی باز تر میکنه...
❤️🩹🫠
نه بابا طبیعی اون قدیما واقعا طبیعی بود که خانم خودش حتی زایمان میکرد و بند ناف رو میبرید. خالههای شوهرم همینجوری زایمان کردن فقط با چندتا زور ،اصلا دردی مثل ما نکشیدن، اونو میگن طبیعی اینجور که ما زایمان میکنیم بیشتر به خودکشی شبیه.
به نظرم دکترتم بی تقصیر نبوده که توجیهت نکرده
من با اینکه بخیه هام نسبتا کم بود اما مامام بارها تاکیید کرد تا وقتی یه مقدار بسته میشن رو بخیه هات نشین زیاد
هر چی که بود گذشت خواهر
خداروشکر خودت و پسر عزیزت سلامتین
این روزام میگذره❤️
منم ب این نتیجه رسیدم زایمان طبیعی واقن اشتباهه
عزیزم میشه لطفا بیمارستان و اسم دکترتونو بگید
عزیزم دکتر پسرت کیه؟
عزیزم موقع زایمان رو خیلی خلاصه نوشتید
کاش میشد بيشتر درباره زایمان میگفتید
بیشترین درد رو قبل از زایمان داشتید یا موقع زور زدن؟ اپیدورال بودید یا اسپاینال یا فیزیولوژیک؟ ماما خصوصی داشتید یا نه؟ ورزش بارداری انجام دادید؟
مامان طاها سلام
قطعا زایمان چه طبیعی چه سزارینسختی های خودشو داره
درد کمر و بخیه بعدش هم تو هر دو ممکنه باشه درد های منم زیاد بود به حدی که نمیتونستم بشینم حتی خوابیده هم کمرم درد میگرد
بخیه هم عموما میخورن مگر اینکه دیگه خیلی بدنشون اماده باشه
شاید این فشاری که روی شما اومده بابت اینه که خیلی اطلاعات نداشتی و با ذهنیت مثبت رفتی و با مواجه شدن با سختی هاش بیشتر اذیت شدی
البته اینکه بدنت ضعیف شده بود بابت سرماخوردگی هات هم قطعا خیلی موثره
ولی دیگه گذشته
قطعا سزارین هم شرایط بهتری نداره
درد بخیه و راه رفتن و کمر و نتونی بشینی و بخیه باز بشه و عفونت بکنه هم برا هر دو ممکنه باشه
من برعکس توازترس یه لحظه همنشستم
عزیزم😄خداحفظ کنه اقا طاهارو
بخدا خواهر ما هنوزم ب روال قبل برنگشتیم🤣
من ک تجربه طبیعی و سز دارم
میگم سز راحت تره
من با این که بارداری دومم بود تجربه های زایمان که میخوندم میترسیدم
اما شکر خدا با پاره شدن کسیه آب بعد دو ساعت زایمان کردم
باورم نمیشه طاها ۱۴ روزش شد ؟
تجربه هات به درد ماهم میخوره ، ممنون که نوشتی ، خدا به جبران لحظه لحظه سختی و دردی که کشیدی نقل و نبات تو زندگی برات به ارمغان بیاره ، با قد کشیدن و موفقیت و عاقبت بخیر شدن طاهاجان
خدا بهت توان مضاعف بده انشالله❤️
منم روزای اول زایمانم فراموش نمیکنم واقعا روزای سختی رو گذروندم.همه میگن با زایمان طبیعی زود سرپا میشی ولی بستگی به بدن طرفم داره.
بالاخره زایمان برای هرکسی یه جور سختی داره خداروشکر که واسه شما هم گذشت
اینم بدون بچه ها حدودا تا ۳ ماهگی کولیک و... اذیت شون میکنه بعدا بهتر میشن
ماهم این دوران سخت گذروندیم
منم بخاطر عفونت و اینکه بخیه کنار واژنم باز شده بود دارو استفاده میکنم اما شیرم زیاده
مشکل از دکتر و بیمارستان بوده ک بهت تذکر نداده و مشکل از اطرافیان و خودت
اصلا نباید چهار زانو بشینی
نباید طوری بشینی ک بخیه هات باز بشن
من طبیعی بود تا ۱۷ روز حدودا نمیتونستم درست بشینم
چه عجیب که باوجودبخیه میتونستی بشینی یاکاراتُ یکنی،من بااینکه کم بخیه خوردم تازه همین امروز اندازه۵دقیقه نشستم تاقبلش غذامم خابیده یااییتاده میخوردم چه برسه به نشستن...🥲
انشالله این روزها هم زودتر بگذرن عزیزم.
منم بخیه خوردم
ولی خب همون اول کاری(حین زایمان) دکترم برش زد فکر میکردم اگر نتونستی زایمان کنی برش میزنن🥲
عزیزم چه قدر سخت،،،، از اعماق قلبم درکت میکنم منم روزای اول زایمانم بدترین روزای عمرم بود( پسرم) امشب داشتم به همسرم میگفتم سه ماه گذشت اما اون یکماه اولی خیلی عذاب کشیدیم، دیگه اگه عقل الانو داشته باشم بچه کنسله🥲😂
الانم میدونم سخته اما میگذره🥲دیگه راهی نیست جز تحمل....
من افسردگی هم گرفته بودم کارم شده بود فقط گریه🥲اما آرینم منو قوی میکرد و بهم قدرت میداد🥺
خدا قوت
منم گذروندم این روزها رو و راستش یک سال گذشته هنوز فاجعه ای که به اسم زایمان طبیعی برام اتفاق افتاده رو نتونستم هضم کنم
انشالله زود سرپا میشی
خونریزیت که تموم بشه خیلی بهتر میشی
الهی عزیزم...چرا همه ی زحمت برای ماست اخر سر پدر همه کارشه
فقط اينجور موقع ها ميگم بميرم واسه مامانم 😭چقدددد سختي و عذاب كشيده
الانم بجاي اينكه ما بزرگ شديم راحت شه درگير بدترين مريضي شده 😭
من پول ندارم برم سز 😭از جراحيم ميترسم از هر دو مدلش ميترسم اصلا
کلا زایمان پروسه غیرقابل پیش بینیه همه اینارو باید درنظر بگیریم هر اتفاقی ممکنه بیافته خداروشکر بچتون سالمه چه طبیعی چه سزارین هردو سختی های خودشونو دارن
الهی عزیزم
ورم کلیه پسرت بعد زایمان خوب شد؟
الحمدلله که الان پسر نازنینت بغلته و ان شا الله سالیان سال عشق کنید کنار هم♥و سختی ها فراموش تون بشه...
منم باز شدن عفونت کردن
منم دلیلم این بود زود سرپا میشم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.