کوچولوی من یکماهه شد .
یکماهه پیش ایننپقع ها بود که رفتیم بیمارستان
چقدرررر زود میگذره
دوست ندارم انقد زود بزرگ بشه
با اینکه خیلییییی بغلش میکنم بوسش میکنم بوش میکنم باهاش حرف میزنم دلم میگیره که این روزاش تموم میشه
بچه داری خیلیییییی سخت گذشت روزای اول خیلی ترسیده بودم الانم خیلی اذیت میکنه شبا ی وقتا میخوام از خونه فرار کنم😂😂 ولی میگم این روزاام میگذره
خیلی حس غریبیه خیلی شیرینه
روزی هزار بار خداروشکر میکنم که که خدا تورو بمن داد پسر کوچولو

کجای کاری تازه یه وقت میرسه دلت برا لگداش تنگ میشه، من دلم برا لگداش تنگ میشد که سه ماهش شد دوباره اقدام به بارداری کردم🤕🤣ماه دیگه اولی یکسالش میشه، دوهفته دیگه هم دومی بدنیا میاد 😐😅🤣🤕

ای جانم به شما مامان گل😍نمونه ای عزیزم

برا من خیلی سخت میگذره. شب تا صب ساعت ۱۰ بیداره هرکار میکنم خوابش تنظیم نمیشه نمیخوابه فقط بغلم راه میبرمش اروم شه. وضعیت رابطم و زندگیم با همسرم افتضاحه خیلی دور شدیم از هم با کوچکترین چیزی بهم میپریم

واسه من ک خیلی سخت میگذره بچه داری خیلی سخته

دقیقا حرف دل منم هس
منم شنبه میشه دوماهش🥹