بچه ها دیشب دخترم تا خود صبح همه‌اش گریه میکرد
میخواست بخوابه ولی نمیتونست
یه جوری گریه میکرد انگار جاییش درد میگیره ولی آخه نه ضربه خورده بود نه مریضی داره نه هیچی
ولی دقیقا همون جوری گریه میکرد
بعدش همه‌اش عین کسی که کابوس میبینه... سرش رو به چپ و راست میچرخوند و گریه میکرد
استامینوفن بهش دادم شیر بهش دادم و...
ولی ساکت نشد
براش چهارقل خوندم، اون موقعی که داشتم می‌خوندم ساکت بود ولی بلافاصله بعد از تموم شدنش دوباره شروع به گریه کرد
تا اینکه شوهرم یه قرآن آورد گذاشت بالا سرش
سریع ساکت شد و گرفت خوابید
حالا نکته دردناک ماجرا اینجاست
۹۰ درصد مواقعی که شوهرم می‌برتش پیش مادرشوهرم اینا، اینجوری میشه
شب تا صبح گریه می‌کنه
مادرشوهرم یه اخلاقی داره، تا میبینه بچه من ۵ دقیقه ساکته، برمیگرده به همه میگه وای این بچه چقدرررر آرومه، چقدرررر خوش اخلاقه، وای چقدر خوبه، اصلا اذیت نمی‌کنه، خیلی آرومه و...🤦🏻‍♀️ شونصد بار پشت سر هم میگه
و همیشه وقتی این کارا رو می‌کنه شبش دخترم بی‌قرار میشه
چیکارش کنم اینو؟؟؟
شوهرم عادت داره هر روز باید حداقل چند بار بره خونه مامانش اینا🙄 بعد مادرشوهرم هر دفعه اصراااار اصرااار که بچه رو هم بیار. اون دفعه برداشته بود بدون اینکه به من بگه موهای بچه‌م رو کوتاه کرده بود. خیلی ناراحت شدم چون هم بدون اطلاع من بود و هم خیلی زشت و کج کوتاه کرده. انگار مجبورش کردن توی این چیزا دخالت کنه
دلم میخواد حداقل یک هفته دخترم رو از اونجا دور نگه دارم ولی نمیشه🥲

۱۵ پاسخ

چشش میزنه فک کنم ون یکادی چیزی بنداز رو لباسش

اینجوری شد براش اسپند دود کن تخم مرغ بشکون شاید چشم میخوره

حتما براش اسپند دود کن پسرم منم همینجوریه بعضی آدما که میبیننش تا صبح گریه می‌کنه یا الکی میخوره تو در ودیوار
از دندونش هم می‌تونه باشه امیرعباس ۸ماهگی دندون درآورد این کارایی که گفتی و میکرد

چشمش کور بشه الهی چشمش میزنه همیشه از اونجا که اورد شوهرت اسپند دود کن براش یکم نون یکم هم نمک بزار توی یه کیسه فریزر بزار زیر بالشتش

سنجاق به لباسش بزن

حرز امام جواد علیه السلام براش بگیر حتما از جای معتبر تهیه کن به لباسش وصل کن

حرز امام جواد بهش بزن عالیه

عزیزم روی یه کاغذ. چهارقل. آیه الکرسی. و ان یکاد. ماشاءالله لاحول و لا قوه الا بالله. فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین. اللهم احفظ فاطمه بنت (اسم مادرش) رو بنویس تا کن بذارش توی یه پارچه با سنجاق همیشه وصل کن به سرِ شونه ی راستش. هر زمان هم دیدی بچه بی تابه همون لحظه یه ذره اسپند رو اول دور سرش بگردون بعد بریز توی آتش. وقتی تاب میدی دورِ سرش هم بگو هرچی قضا و بلا هست بره توی آتش، هرکی چشمت کرده، چشمش بره کفِ پات

هر شب براش صدقه بزار ، آیت الکرسی بخون خوش به سعادت کسایی که خانواده همسرشون با فرهنگن

ببخشید موقع تخم مرغ شکوندن هم باید چیزی بگیم یا فقط تخم مرغ خالی بشکونیم کفایت می کنه

چقد مسخره واقعا چرا کوتاه کرده بدون اجازه 😐
هر سری خواس ببرش ی بهونه بیار بگو میخوام ببرمش حموم و این چیزا
کم کم از سرش میافته ولی مستقیم مخالفت نکن بدتر میکنه

عزیزمممم میفهمم چی میگی بچه چون خیلی لطیفه انرژی اطرافیان رو زود دریافت میکنه الهی بگردم یه حرز امام جواد واسش بگیر همیشه کنارش باشه
به همسرت بگو که به خانوادش بگه بدون اجازه شما کاری انجام ندن خیلی بده یکی دخالت کنه شاید یکی تصمیم گرفته موهای دخترشو بلند کنه

وان یکاد بزاد رو لباسش

اسپند دود کن
صدقه بنداز
یه وان‌یکاد هم بنداز گردنش یا به لباسش سنجاق کن

به چشم زخم و نظر اعتقاد دارید ؟
همیشه اسفند دود کن یا اگر اعتقاد دارین تخم مرغ بشکون براش
یا یه قل بخون رفتنی اومدنی

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق هفته بیست‌وششم بارداری
دیروز رفتم سونو تشکیل قلب، قبل از اینکه برم داخل اتاق به شوهرم گفتم تو هم میخوای بیای؟ گفت آره خب می‌خوام بیام بچه رو ببینم. گفتم آخه الان چیزی معلوم نیست که در حد یه نقطه مشخصه. با اکراه گفت باشه نمیام
بعد که رفتم داخل دستگاه رو گذاشت رو شکمم دیدم یا خدا این که اندازه یه شکلاته همه چیزش هم مشخصه😶😂 دست و پا و همه چی معلوم بود😂
بعد که به شوهرم گفتم خیلی بد نگام میکرد😬😂
آخه سر اون یکی توی این هفته ها سونو نداده بودم نمیدونستم انقدر بزرگه خب🫠
حالا این هیچی
یه خانمه نوبتش قبل از من بود، جنسیت بچه‌ش اون چیزی که میخواست نبود، کلی با سونولوژیست بیچاره بحث کرد😂🤦🏻‍♀️ بعدشم رفته بود بیرون داشت گریه میکرد🤦🏻‍♀️
شوهرم دیده‌ بودش می‌گفت یه خانمه اومد بیرون فکر کنم بچه‌ش چیزیش شده بود داشت گریه میکرد بعد مامانش رفت پیشش گفت چرا گریه می‌کنی اون خانمه یه چیزی به مامانش گفت بعد یهو مامانش فحشش داد😂😂😂
میگفت با خودم گفتم چرا مامانه اینجوری کرد خب حتما یه بلایی سر بچه اومده بود که اون خانمه داشت گریه میکرد
گفتم نه بابا اون بچه‌ش سالم بود سر جنسیت داشت گریه میکرد🤦🏻‍♀️🫠😂
مامان سوگندوصدرا☘️ مامان سوگندوصدرا☘️ هفته سی‌وسوم بارداری
امیدوارم این تاپیکم خکمک کننده باشه برای مامانایی ک نمیدونن چطوری باید بچه رو از پستونک بگیرن
من تقریبا دوماه پیش یه روز امتحان کردم خیلی خیلی بی قراری میکرد
خواستم بگم خیلی زود اقدام نکنید بزارید بچتون یه چیزایی رو بفهمه بعد پستونک رو بگیرید
و اینکه خیلی دیدم میگفتن ک یهو نگیرید اول پستونک طول روز کم کنید بعد پستونک موقع خواب رو ازش بگیرید این روش هم امتحان کردم و جوابگو نبود اصلا اتفاقا هی وابستگیش بیشتر میشد
سوگند طوری وابسته بود ک شب تا صبح همش تو دهنش بود ظهرا همش تو دهنش بود موقعی ک بیدار بود خیلی نمیخوردا ولی وقتی خواب بود و از دهنش میوفتاد جوری جیغ میزد ک خودم میترسید این بچه چش شده نگو پستونک از دهنش افتادع🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️خلاصه اومدم یه روشی رو امتحان کردم
روز اول یه کوچولو از پستونک رو قیچی کردم ولی همچنان دادم دستش اونم ک انگار ن انگار قشنگ میخوردش
روز دوم بازم کوتاهش کردم ولی ایندفعه نمیتونست خوب بخوره همش ازدهنش میوفتاد و با یه دست میگرفت و میخورد😂😂و چون از دهنش میوفتاد گریه میکرد چند باری بهش گفتم مامان پستونکو خوردی کوچیک شده دیگه خراب شده ولی همچنان موقع خواب دستش میدادم
ادامه رو تو کامنتا میزارم
مامان نفس مامان نفس هفته بیست‌وهفتم بارداری
مامان های عزیز! تصمیم گرفتم تجربیات پر فراز و نشیب خودم رو راجع به آزمایش غربالگری دوم و سلفری و آمینوسنتز بگم. من سونوی ۱۲ هفته رفتم و تو سونو همه چیز عالی بود. از آب دور جنین تا مایع پشت گردن که ۱/۵ بود.
ولی آزمایش غربالگریم پر ریسک اومد ، ریسک سندروم دان من یک نفر از بیست نفر شد که خب ریسک بالایی بود و مامای بیمارستان صارم وقتی دید گفت :
اماده ی ختم بارداری باش ! من و همسرم تا نوبت دکترم بشه ، گریه کردیم. ما این بچه رو به صورت طبیعی و بعد از مدتها اقدام ، غیر منتظره به دست آوردیم و برامون حکم معجزه داشت. دکتر ژنتیک بیمارستان صارم گفت:« آمینو سنتز کنم چون یک عدد از جفتم هم که بهش پ. پ میگن زیر حد طبیعی بود. »
ولی من تصمیم گرفتم سلفری بدم چون هم باردار نمیشدم و هم نمیخواستم آزمایش برای بچه ریسکی داشته باشه‌. برای همین آمینو رو رد کردم. وقتی تو آزمایشگاه نیلو آزمایش دادم خیلی استرس داشتم اما همش میگفتم منفی میشه…. ( با توجه به اینکه نه ازدواج فامیلی داشتیم و نه در خانواده مشکلات این شکلی) بعد از شونزده روز طولانی که تاب و تحمل من تمام شده بود گفتند بالاخره جواب اومد و متاسفانه فاکتور تریزومی ۱۳ من پر ریسک شد. جالب اینجا بود که تو آزمایش غربالگری اول ، تریزومی ۱۳ ریسک یک به هزار و پونصد داشت ولی بقیه که یک به بیست نفر بودند منفی شد.
خب تصور کنید که ما چقدر ناراحت شدیم و گریه کردیم و باور نمی کردیم و از طرفی می دونستیم هنوز آمینو سنتز هست و میشه بهش امیدوار بود.
من از قبل از بارداری از آمینو سنتز می ترسیدم که متاسفانه قسمتم شد.
ادامه اش رو تو تاپیک بعدی می نویسم.
مامان برکه و محمد مامان برکه و محمد هفته سی‌وهفتم بارداری
خیلی از شما دوستای گلم علائمم پرسیدید بخاطر همین گفتم واستون بنویسم چون قبل اینکه جنسیت بفهمم خودمم خیلی دنبال این چیزا بودم

اولین علائمم این بود که فوق العاده هوس شوری میکردم مخصوصا پفک
پاهام یخ میشد با اینکه هوا گرم بود همش احساس میکردم پاهام از سرما گز گز می‌کنه اما بعد هفته ۸ دیگه همش گرمم بود
خیلی تنبل و بی حال و خوابالو شده بودم جوری که نشسته هم چرت میزدم
حالت تهوع تقریبا زیاد داشتم جوری که همه میگفتن دختره
هر چی که می‌دیدم هوس میکردم و باید می‌خوردم ولی سر دخترم اصلا هوس نداشتم
از نون و چایی متنفر بودم
خیلی جوش زدم هم صورتم هم گردن که میگن جوش گردن از هورمون مردونه هست
احساس میکردم خیلی زشت شدم در صورتیکه سر دخترم خوشگل شده بودم
رویش موهای زائد اوایل یکم بیشتر شده بود ولی بعد چند هفته خیلی کم شد
تکرر ادرار نداشتم ولی سر دخترم خیلی تکرر ادرار داشتم
نی نی سمت راستم هست ولی دخترم سمت چپ بود
جفت خلفی
فوق العاده نفس تنگی و ضربان قلب دارم
عدد مام غربالگری هم زیر ۱ بود که مامان های گهواره میگفتن پسره
مامان جوجه طللایی مامان جوجه طللایی هفته بیست‌وششم بارداری
سلام همگی بییایین میخوام خاطره زایمانمو بگممم..
۳۹ هفته و ۶ روز بودم بعد ازظهر به خواهرم گفتم بریم بیرون حداقل این روز اخری رو پیاده روی کنم یعنی تا دو سه ساعت کل شهرو من دور زدم بعد دیگ اومدم خوابیدم صب ۹.نیم پاشدم حس کردم زیر دلم درد میکنه دردش خیلی کم بود بعد خوب شدم ۱۰ دیقه بعد باز درد گرفت شد ۵ دیقه یبار دردم ششدید نبود باور نمیکردم درد زایمان اینجوری باشه ولی رفته رفته شدیدتر میشد فقط هم زیر دلم درد میگرف به شوهرم گفتم ک درد دارم جوری گفتم اونم باورش نشد ک شاید وقت زایمانه بعد یهو آب خیلی خیلی زیادی ریخت پایین دردا هم رفته رفته بیشتر میشدن ولی خب جوری نبود ک خیلی اذیت شم خواهر کوچیکم پیشم بود اون زنگ زد خواهر بزرگم من اون تایم میخواستم برم حموم کنم بعد برم بیمارستان ولی دیدم هم اب ازم زیاد میره هم درده داره بیشتر میشه دیگه شوهرم پاشد رفتیم بیمارستان ..همونجوری بدون نوار مانتوم هم روشن اونجا به برگه دادن پر کردم دلدرد هم میگرفت ول میکرد تا رفتم دردم واقعا قابل تحمل بود مث دلدرد پریود بود رفته رفته درد بیشتر میشد رفتم دراز کشبدم اومد معاینه کرد گفت ۵ سانتی از معاینه خیلی میترسیدم ولی یک درصد درد نداشت دیگ نمیدونم بخاطر آبی ک ازم میرفت لیز بود درد نداشت یا برا همه همینطوره
بقیشش پایین👇