یه چند نکته میخوام بگم واسه خانومایی که قصد دارن طبیعی زایمان کنن ( طبق تجربه ای که داشتم )

درد زایمان تا هفت سانت قابل تحمل بود واسه من ولی آخراش تا فول شی یکم تحملش سخته ، دیگه با فوت کردن دردش آروم نمیشه

اول از همه اینکه طبیعی زایمان کردن کار هرکسی نیست واقعا
لگنت تون مناسب نباشه و آستانه دردتون کم باشه و بچه تون پرشت باشه نمیتونین ، خیلی سخته
اسکات زدن و پیاده روی خیلی تاثیر داره ...
شیاف گل مغربی معجزه میکنه ... من دو سه هفته قبل زایمانم هرشب میذاشتم و رحمم دو سانت باز شد و کل زایمانم تو چهار ساعت تموم شد
ماما همراه خیلی مزخرفه 😣 اگه میخواین یکی باهاتون حرف بزنه ماما همراه بگیرید
ماماهمراه تا اومد من فول شده بودم ، موقع زایمان رسید فقط دستمو گرفته بود بعدشم نشست جلوم چایی نبات خورد و رفت 😐
حتما حتما حتما حتما کلاس های آمادگی زایمانو شرکت کنین
من نرفتم بلد نبودم زور بزنم واسه اینکه بچم خفه نشه نیم ساعت دقیق چهار نفر رو قفسه سینم بودن داشتن منو فشاررررر میدادن ، هنوز ک هنوزه قفسه سینم و شکمم آزردس


ادامه تاپیک بعدی

تصویر
۱۱ پاسخ

تازه اونم ماماهمراه به اون معروفی😒

وای منم زور زدن رو بلد نبودم و نفس نداشتک

ماماهمراه چرته چررررت فقط پول مفت میگیرن

کدوم ماما همراه رو گرفته بودید ک بد بوده؟من میخوام برم با عادله حسینی قرارداد ببندم

من ماما همراهم خیلی خوب بود، آره کلاس ها خیلی خوبن موافقم 👍👌

ماما همراه من بهترین بود خدا خیرش بده بیشتر از من خسته شد بنده خدا

عزیزم شیاف مغربی همون روغنشه؟
من خریدم کپسول روش نوشته روغن مغربی

گلم من ماما همراه گرفتم خیلی بهم کمک کرد همه ماما ها یک جور نیستن

من بیمارستان خصوصی میرم ۲ تومن میدم ب دکترم دکترم خودش میاد هم خودش داخل کمکم میکنه هم میزارن ی نفر دیگم باهام بیاد داخل

دقیقا
منم ماما همراه گرفتم چرت بود

بنظر من ماما نگیرن ولی همراه همسر بگیرن من همسرم ازاول تااخر کنارم بود
عالی بود ۲ تومن گرفتن بخاطر همین

سوال های مرتبط

مامان 💝نیکا💖 مامان 💝نیکا💖 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی پارت ۲
تا ساعت ۸ شب یه دکتر دیگه اومد واسه معاینه و گفت هنوز همون دوسانت
خیلی حس مدفوع و حالت تهوع داشتم رفتم دستشویی گلاب بروتون اسهال داشتم بدجور اومدم بیرون پرستار گفت بشین معاینه ات کنم ولی بهم نگفت و کیسه آبم و پاره کرد اون موقع دردی نداشتم ولی بعدش باز احساس مدفوع شدید داشتم و خون حالت لخته ازم می‌ریخت معاینه کردن دیدت چهار سانت شدم همسرمم بدون اینکه خبر بده بهم ماما همراه برام گرفته بود ساعت ۹ ماما اومد و ورزش و ماساژ و شروع کرد و یه درد وحشتناک و غیر قابل توصیف داشتم ورزش با توپ خیلی موثر بود برام از چهار سانت بعد یه ساعت شدم ۶ سانت و دوساعت بعدش هم با ۸ یا ۱۰ سانت فک کنم زایمان کردم و منی و که میگفتم تا بتونم تو زایمان طبیعی جیغ نمیزنم کل زایشگاه و رو سرم گذاشتم😂 نیکا که بدنیا اومد ساعت ۱۱ شب بود یعنی در کل ۱۲ ساعت درد داشتم ولی تموم زجر هام و فراموش کردم🥺 بچم وزنش ۲۹۰۰ بود ریزه میزه است واسه بخیه ها هم سِر کردن ولی وقتی روی پوست بخیه زدن دردش مثل درد زایمان بود گفت چون خود پوست سر نمیشه و واقعا دردناک بود اما باز در کل به دیدن بچم می ارزید😍 ایشالا همه یه زایمان عالی و راحت داشته باشن و خودشون و نی‌نی شون سالم بدنیا بیان🥰❤
توصیه آخر اینه که هر طور که شده ماما همراه و بگیرین
مامان محمدحیدر👶 مامان محمدحیدر👶 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا، خوبین؟🦋
من دیروز زایمان کردم خیلی یهویی😅 اومدم براتون از تجربه زایمان طبیعی بگم.
من دیروز ساعت ۴ صبح کیسه آبم پاره شد و راهی بیمارستان شدم، چون فاصله خونه تا بیمارستان زیاد بود من بیشتر دردامو تو ماشین کشیدم، کلا سعی کنین درداتونو بیشتر تو خونه بکشین تا تو بیمارستان چون دردیه که باید کشیده بشه فقط تو بیمارستان علاوه بر درد خودتون درد معاینه رو هم باید تحمل کنین.
اگر طبیعی میخواید زایمان کنین حتما حتما کلاسای امادگی زایمان رو شرکت کنین.
زایمان طبیعی دوتا فاز داره ، فاز نهفته (قبل ۷ سانت) و فاز فعال (بالای ۷ سانت).
تو فاز نهفته باید تکنیک تنفسی بلد باشبن و تو فاز فعال باید زور بزنین و حتما حتما سعی کنین تا قبل زایمان ورزش کنین که هم موقعیت بچه درست تو لگن قرار بگیره و هم بدنتون قوی بشه که موقع زور زدن کم نیارید.
خییلی مهمه که جیغ و داد نکنین به نظرم، جیغ و داد کردن نه از درداتون کم میکنه، نه آرومتون میکنه فقط کم طاقت ترتون میکنه و انرژی تون رو میگیره (اعصاب دکتر و پرستار رو هم به هم میریزه😅).
مامان شاهان مامان شاهان ۲ ماهگی
♥️تجربه زایمان طبیعی ♥️
خب سلام خانوما من تجربه زایمانم اینجوری بود ک دو روز قبل زایمان دردام‌ نامنظم بود کاملا بی اهمیت بودم کلا در همین حین بهتون بگم حتما حتما ماماهمرا بگیرین ‌خبلی کمک می‌کنه بهتون من پکیج زایمان راحت هم‌از ماما همراه‌هم‌گرفته‌بودم تمامی تکنیک ها و کارهایی ک گفته بود رو انجام دادم و واقعا ی زایمان فوق‌العاده راحت داشتم دو روز قبل زایمان دردام‌ نامنظم بود ک سعی میکرد فقط ورزش کنم و اسکات بزنم بد دو روز از صبش دردام شروع شده بود تا ۹شب تحمل کردم ک‌دیگه ب شوهرم گفتم وقتشه بریم بیمارستان در حین حال کاملا خوشحال بودم و موزیکای شاد کوش میکردیم تو ماشین انگار ن انکار. من دارم میرم زایمان کنم بیمارستان ۱۷شهریوز با دهانه رحم ۵سانت بستری شدم و ماما همراهم اومد من نیم ساعته میتونستم زایمان کنم فقط ب خاطر اینکه سر بچه بالا بود تا دوباره ورزش کردم سر بچه بیاد پایین یکساعتو رب طول کشید و فول شدم تکنیکارو خیلی
خوب انجام دادم و بدون بخیه ی زایمان عالی داشتم خواهش میکنم با روحیه خیلی خوب برین بیمارستان واسه زایمان ♥️♥️♥️
مامان یوتاب مامان یوتاب روزهای ابتدایی تولد
مامان مهیار🥹💙 مامان مهیار🥹💙 ۱ ماهگی
سلام خانوما اومدم تجربه زایمانم رو براتون بزارم

من ۴۰ هفتم بود هنوز زایمان نکرده بودم همون روز ک ۴۰ هفته شدم رفتم پیاده روی فقط ۲ ساعت پیاده روی کردی بعداز ظهرم رفتم پیاده روی ۱ ساعت بعد شبش درد داشتم خیلی خیلی کم بود اینقد کم بود ک خوابیدم تا صب بعد صبح ساعت ۶ ونیم بیدار شدم برا همسرم چایی دم کنم دیدم دارم هی خیس میشم بعدش تا ساعت ۸ صبر کردم دیگ ساعت ۸ رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت فعلن ک خیس نیستی بزار تست بزنم تست ک زد گفت اره کیسه ابش نشتی دارع دیگ من رو بستری کردن بخاطر نشتی کیسه اب بعدش گفت چون ک نشتی داشته خود ب خود پیشرفت میکته وقتی ک اولین معاینه رو کرد ۲ سانت بودم دیگ ساعت ۹ شد بعد ۱ ساعت دیدن هیچ پیشرفتی نداشتم امپول فشار زدن من دیگ از ساعت ۱۲ دردام شروع شد ولی قابل تحمل بود ساعت ۳ کیسه ابمو پاره کردن دیگ ساعت ۶و نیم عصر بود هنو تازه ۳ سانت بودم مامام اومد هی ورزشم میداد ساعت ۸ ۴ سانت شدم بعد ۴سانت دردام زیاد شد فقط ورزش میکردم هی اسکات عمیق میزدم دیگ ساعتای ۹ونیم بود گفت ۵ چقد دیر پیشرفت میکنی چهار نفر زایمان کردن تو هنوز زایمان نکردی بعدش پیشرفتم زیاد شد ساعت ۱۱ ۷سانت بودم ۱۲ ۸سانت دیگ ساعتا ۱ونیم بود ک من فول شدم بردنم رو تخت زایمان ۳ تازور زدم اقا مهیارم رو گذاشتن رو سینم🥹😍و بگم مامام خیلی خوب بود هی ک میدید دردام خیلی شد میبردم دوش اب گرم اروم میشد دردم
مامان پری ماه💜
نیل ماه 🩷 مامان پری ماه💜 نیل ماه 🩷 ۱ ماهگی
سلام دخترا
منم دیروز زایدم
۳۹ هفته بودم
زایمان دوم بودم و طبیعی
زایمان اولم با امپول فشار بود زایمان دومم دردام خودش شروع شد الحمدلله ب امپول اینا نرسید
دو سه روز درد داشتم خورده خورده بود میگرف ول میکرد
شب اخر ی کمپوت اناناس خوردمو ی گل گاوزبون
ساعت ۲ شب دردام منظم شد ۶/۵ رفتم بیمارستان
گفت دوسانتی
دیگه باهمون معاینه ها ک میکردن تند تند باز میشدم
تا اومدن بستری کنن و اینا ۸ رفتم زایشگاه
۱۰/۵ بچه دنیا اومد
کلا بارداریم پیاده روی و ورزش خیلییییییی کردم
این اخریا روزی سه تا نیم ساعت ورزش میکردم
دردای زایمان قابل تحمل بود یک ساعت اخر ک کیسه آبمو پاره کرد دیگه امونمو برید نه سانت شدم ب سرعت کلا از وقتی بردنم اتاق زایمان خابوندنم رو تخت ان اس تی وصل کردن نذاشتن از تخت بیام پایین اولش با تنفس قابل تحمل بود دردا ولی بعد ک کیسه آبو زد دردا زیاد شد دیگه فشار و زور میومد و جیغ میزدم ناخودآگاه
زور میومد تو واژنم میخاس بیاد بیرون میگف زور نزن تا دکترت برسه دکتره ک رسید کلا با اومدن بچه و بخیه و اینا ک زد ی رب بالا سرم بود
بخیه هم سه چهار تا گفت خوردی ۳۳۰۰ وزن بچه
من بلد نبودم زور بدم اگه دو تا زور خوب داده بودم بخیم نمیخوردم اون لحظه انقد فشار زیاد بود و درد داشتم و زور میومد ب واژنم نمیفهمیدم چیکار دارم میکنم
میگن زایمان دوم راحت تره درست میگن
من زایمان اولم خیلی طولانی بود ۱۸ ساعت درد کشیدم
این یکی دردام تو چند روز بود ولی قابل تحمل بود مث درد پریود سی ثانیه میگرف نامنظم بود
فقط و فقط ورزشایی ک کردمو پیاده روی ها ب دادم رسید حتما با آمادگی کامل برید برا زایمان طبیعی
انشالا ب دردتون بخوره
مامان مهراد مامان مهراد روزهای ابتدایی تولد
سه روزه طبیعی زایمان کردم
شنبه ساعت هفت صبح که از خواب بیدار شدم رفتم سرویس خونریزی کردم اماده شدم و رفتم بیمارستان دهانه رحمم دوسانت باز شده بود ولی بستری نمیکردن گفتن برو زیر دوش اب گرم و راه برو ساعت ده بیا ساعت ده رفتم هنوز تغییری نکرده بود گفت عصر بیا دیگه امدم خونه و درد داشتم و راه میرفتم ساعتای چهار عصررفتم دهانه رحمم ازدوسانت بع سه سانت باز شده بود ماما گفت میخوای کمکت کنم گفتم اره گفت تو زور بزن بعد دو سانتم اون باز کرد شدم پنج سانت ماما گفت یک ساعت راه برو که بعد بستریت کنم ساعتای شیش عصر بستریم کردن بعد دکتر امد کیسه اب و پاره کرد از اون جا دردام خیلی خیلی زیاد شد دهانه رحمم ب هشت سانت رسید باز ماما گفت بیام کمکت کنم فک کردم مث اون دفعه دردی چیزی نداره تا امد دستشو روی شکمم فشار میداد و اونجا روهم محکم فشار میداد نفسم بند امده بود نتونستم بزارم ادامه بدم. باز خیلی درد داشتم دیگه گفتم دوباره بیاد دیگه فول شدم و باید زور میزدم ساعت هشت و خورده شده بود دیگه زور زدم و ساعت یه ربع به نه بردن منو اتاق زایمان ساعت نه دیگه زایمان کردم