مامانایی که هفته های اخر بارداریتونه و استرس دارین
میخوام بگم فقط از همچی لذت ببرین و شل بگیرین زیاد سخت نگیرید
من با ۱۹ سال سن زایمان طبیعی کردم و خیلی راضی ام هر چی درد بود همون لحظه که صدای گریشو شنیدم تموم شد قوی باشید فقط همین
بنظرم سختیش می ارزه که این لحظه رو ببینید روزی هزار بار شکر میکنید براش 🙂💗 نمیدونم حسمو چطور توصیف کنم فقط خواستم بگم اصلا سخت نگیرید این دوران رو چون نینی کوچولوت رو وقتی بغل میگیرید بو میکنید هیچکدوم از این دردا رو یادتون نمیاد دیگه

تصویر
۱۰ پاسخ

من 17 سالمه خیلی میترسم از زایمان طبیعی چجوری زور بزنم 😭

اویییی نه نه چقد نازه ماشالله خدابرات نگهداره عزیزممم

ممنون بابت انرژی مثبتت برام دعا کن راحت بگذره امشب میرم بستری

خب حالا خیلی واجب بود دلمونو اب کنی🫠😒😂

ممنون از دلگرمیه قشنگت عزیزم😘

منم 19 سالمه و بشدت این روزای آخر بارداری افسرده و شدم و استرس زیادی دارم 🥺 نمیتونم خودمو کنترل کنم

به نظرم کلا پروسه زایمان همینه،من سزارین شدم روز اول و موقع راه رفتن درد وحشتناکی داشتم با خودم میگفتم هیچوقت یادم نمیره امروز چه دردی کشیدم ولی همشون با بغل کردن دخترم فراموش شد

کیف میکنی وقتی زیرع سینته 😻😻😻😻

الهی بگردم .. راس میگی دقیقن همینطوره 🥹😘

مبارکت باشه گلم بسلامتی

مقالات مرتبط

کودکان سندرم داون
سندرم داون از چند ماهگی قابل تشخیص است؟علائم و مشکلات آن
درمان افتادگی پوست شکم بعد از زایمان
درمان افتادگی پوست شکم بعد از زایمان
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
خانه داری کارمندی
آیا خانه داری کارمندی سخت است؟

سوال های مرتبط

مامان آقای میم مامان آقای میم ۱ ماهگی
سلام خانما . من زایمان کردم . پسرکم رو دیروز طبیعی به دنیا آوردم . قبلش خیلی در مورد نوع زایمان اینجا سرچ میکردم . فقط میتونم بگم راهیه که تا خودت نری اصلا مشخص نمیشه . من واقعا تصور نمی‌کردمش . فوق العاده سخت ولی بعدش راحتی . به نظرم به خودتون سخت نگیرید و هر کدوم که به توان و روحیه تون میخوره انتخاب کنید .
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان ♥️♥️ مامان ♥️♥️ ۲ ماهگی
تجربه ی زایمان ۴
خلاصه زایمان کردم بسلامت بچمو بغل گرفتم فقط خواستم بهتون بگم درد زایمان سخت و سنگینه اما دردای بیشتر از اونم هست و میشه تحمل کرد اما وقتی بچه میاد تو بغلت همه ی دردا فراموش میشن و درد زایمان طبیعی رو میشه طاقت آورد و سعی‌کیند خودتون زایمان کنید و براتون از آمپول فشار استفاده نکنن بدون آمپول فشار زودتر فول میشید و حتما اپیدورال بگیرید لذت لحظه ی ب دنیا اومدن و می تونید حس کنید چون دردی ندارید
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آروین مامان آروین ۱ ماهگی
سلام مامانا نی نی من بالاخره به دنیا اومد هیچ چیز تو زندگیم قشنگ تر از لحظه ایی که دیدمش نبود🥺😍میمیرم براش🥺😍انشالله که همه ی چشم انتظارا نی نی دار بشن و مامانای باردار زایمان خوبی داشته باشن
راجب تجربه ام از سزارین بگم که درد هست اما خیلی شیرینه چون خودم خیلی میترسیدم میخوام به مامانایی که مثل من میترسن از زایمان بگم که همش به شیزینی دیدنش میارزه و ترسش خیلی بزرگتر خودشه واقعا نترسین و لذت ببرین واقعا هیچ ترسی نداره من اگه برگردم عقب اینقدر روزای اخر بارداریمو با این استرسا به خودم تلخ نمیکردم
بازم اگه مامانایی که اخر بارداریتونه سوالی دارین که میتونم کمک کنم بپرسین ازم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان زینب سادات مامان زینب سادات ۲ ماهگی
قسمت چهارم تجربه زایمان طبیعیه اول
خلاصه دردام خیلی زود شدت پیدا کرد و دردا خییلی شدید شدن انقدر که فقط میخواستم یلحضه فقط ولم کنه بتونم یه نفس بکشم
فقط و فقط دردا و زورا رو میشه با تنفس عمیق و شکمی کنترل کرد و تحمل کرد
دیگه خانم دکتر نگران شد چون ضربان قلب افت شدید داشت و منو از تخت اوردن پایین هی دستگاه ضربان قلب بچه رو بهم وصل میکردن منو موقع انقباضات رو پاهام مینشوندن و مجبورم میکردن زور بزنم دوباره انقباض که تموم میشد پا میشدم و نفس عمیق میکشیدم تا ضربان بچه افت نکنه
و دیگه دفعه اخر نشستم رو پاهامو هرچی زور داشتمو زدمو با دستام پاهای دکترو با تمام قدرتم فشار میدادم که ساعت ۱۲ونیم شب بدنیا اومد و زیرم سریع تشک انداختن و رو زمین زایمان کردم و بچه به دنیا اومد و خدارو شکر سالم بودو بچه رو گذاشتن تو بغلم اون لحظه بود که تمام دردام اروم گرفت و اروم شدم خیییلی لحظه خوبی بود
بنظرم درد زایمان رو خدا خیلی کمک میکنه و فقط با توسل و دعا و استغفار میشه تموم کرد و فققططط خدا و حضرت زهراست که اون لحظه میتونن به دادت برسن
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان محمد حسن 🩵 مامان محمد حسن 🩵 روزهای ابتدایی تولد
از ساعت ۱۱ که ورزشارو شروع کردم خیلی سخت بود...فاصله دردا کم شده بود و شدتش زیاد یکی از ورزشا این بود که درد شروع می‌شد پاهامو میکوبیدم زمین اول پای راست بع پای چپ و این خیلی سخت بود که با وجود اون درد پا رو بیاری بالا بکوبی زمین بعد درد که قطع میشد کمر و باسن رو چپ وراست و حالت قر دادن انجام میدادم...ماما همراهم واقعا انگیزه می‌داد بهم یکی دیگه از ورزشا رو توپ بود که درد شروع میشد رو توپ بالا پایین میشدم درد که قطع میشد چپ و راست..از ساعت ۱۲ دیگه نتونستم ورزشارو ادامه بده دردا دیگه زیاد شده بود رفتم رو تخت برای نوار قلب همینطوری که رو تخت بودم ماما همراه موقع درد کمرمو ماساژ میداد خیلی خوب بود واقعا ماساژ رو من خیلی تاثیر داشت..چون میگف بعد ضربان قلب میریم سراغ ورزشا ولی وقتی دید ماساژ انقد تاثیرش خوبه همینجوری ادامه دادیم تا ساعت ۱و ربع اینا که گفتن فول شدی و آماده ای برای زایمان...این زورای آخر و شدتش خیلی مهمه هی باید نفس بگیری و زور بدی قسمت پایین مثل مدفوع کردن حدود ۴۵ دقیقه طول کشید تا دیگه نفس مامانش بدنیا اومد
و اونجا بود که سبک ترین آدم روی زمین بودم و دیگه هیچ دردی نبود بعد از اینکه بدنیا اومد گریه میکرد تا تمیزش کنن ولی وقتی گذاشتنش رو سینه ام آروم آروم شد و فقط نگاه میکرد از خدا میخوام همه ی خانوما این لحظه زو تجربه کنن
واقعا زایمان من جز زایمان های طولانی بود ولی خب خداروشکر که به سلامتی تموم شد و من از اون دردا هیچی یادم نمیاد
ولی به نظرم حتما ماما خصوصی بگیرید هم از لحاظ جسمی و هم روحی خیلی کمکتون میکنه💪🏻
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آرتمیس💗 مامان آرتمیس💗 ۲ ماهگی
یچیزی بهتون بگم درباره زایمان 😅 مامانایی که زایمان کردن این حس و احتمالن داشته ان فرقی ام نمیکنه که سزارینی باشین یا طبیعی ولی وقتی به لحظه ورود به بیمارستان و لحظات اخر زایمان کم کم نزدیک میشین یه حسی ناخودآگاه میاد سراغتون که دلتون میخاد اون لحظه از زایمان فرار کنید یا اون لحظه از ترس دلتون نمیخاد توی پروسه زایمان قرار بگیرین من وقتی وارد اتاق عمل شدم دقیقا همین حس و داشتم و دلم میخاست از اونجا فرار کنم😅😅😅شماهم همین حس و داشتین موقع زایمانتون؟؟؟
مشاهده ۲۲ پاسخ دیگر
مامان نینی رزا 💚 مامان نینی رزا 💚 ۱ ماهگی
سلام مامانا و دوستای عزیزم
من زایمان کردم سزارین شدم هم خودم خواستم هم آخرا زایمان اصلا اجباری شدم میخواستم ببینم این پروسه درد تا چه زمانی ادامه داره
که خداروشکر از دیروز بهترم
اول اینو بگم که بدن هرکسی با هرکسی فرق داره و تحمل درد هرکس هم همینطور
فقط اینو میتونم بگم واقعا اون چیزی که یه سریا میان بیش از اندازه بزرگ میکنن اصلا اینطور نبود😑😑😑😑🙏
توروخدا مامانای باردار رو نترسونین
من راحت می‌تونستم طبیعی زایمان کنم ولی از سزارینم خیلی خیلی راضیم
خواستم تو این تاپیک بگم که از لحاظ ترسیدن اصلاااااا ترس ندارع با اومدن نینی همه چیز تغییر می‌کنه قوربونش برم 😍
یکم سرم خلوت بشه فردا وقت کنم میام تجربه های مفیدی که داشتم رو بهتون تاپیک بعدی میگم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان نینی رزا 💚 مامان نینی رزا 💚 ۱ ماهگی
بعد مدت ها سلام
قرار بود تجربه سزارینم رو بگم هنوز هم بعد یک ماه وقت نکردم
فکر نمی‌کردم بچه داری اینهمه سخت و تمام وقت باشه 😂❤️
ان شاالله تجربه رو تاپیک بعدی میگم
امروز دختر قشنگم یک ماهه شد 🥺😍😍
تو این یک ماه در از حس های جدید رو تجربه کردم
بی خوابی و کم خوابی شدید ، بدن درد ، تحولات روحی روانی گریه های بچه و...غیره که بقیش گفتنی نیست
ولی وقتی نینی میاد همه اینارو آدم به جون میخره تو این عکس یک روزشه
موقعی که صدای گریشو شنیدم خودم گریه کردم و وموقعی که گرفتم بغلم حسش وصف شدنی نیست
وقتی مادر که میشی از همه چیزت می‌گذری تازه الان قدر مادرم رو می‌دونم 🥲❤️
مامانم نبود من واقعا چطور میتونستم ابن دوران رو بگذرونم 🥺❤️
ان شاالله از این به بعد بیشتر قدرش رو بدونم
فردا هم ماهگرد نینی رو می‌خوام بگیرم خونه عکس آتلیشم پنجشنبه آماده میشه
فداش بشم 🥲❤️
بماند به یادگار ۱۵ اسفند ۴۰۳
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان اسرا مامان اسرا تولد
تجربه زایمان طبیعی ۳

ورزش کنم تکنیک های تنفسی رو انجام میدادم ولی درد ها خیلی داشت غالب میشد اینم بگم من کلا تحملم توی درد زباده و تمام این مدت که درد داشتم اصلا داد نمیزدم فقط درد میکشیدم
مامان جوجه🌱 مامان جوجه🌱 روزهای ابتدایی تولد
خانومای زایمان طبیعی برا درد بخیه ها دیکلوفناک می‌خورید ؟هر سری می‌رسد سرویس چیکار میکنید که عفونت نگیرید
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان محمدحیدر👶🏻 مامان محمدحیدر👶🏻 روزهای ابتدایی تولد
قندِمادر❤️
از روزی که متوجه شدم تودلمی کوچیک ترین اذیتی رو از سمتت احساس نکردم تا الان که فقط چند روز مونده مهمونی نه ماهه‌ات تموم بشه🥹
تموم این مدت استرس به دنیا اومدنت رو داشتم و فقط خدا میدونه چقدر از زایمان طبیعی میترسیدم🥲
هیچ دکتری هم قبول نمیکرد یا نهایتا پول زیادی میخواستن که بازم تضمینی نبود🤧💔
امروز توی سونو آخر مامان و بابا رو سوپرایز کردی و متوجه شدم «بریچ» شدی😁
خواستم بگم خیلییییی دوستت دارم و ممنونم که نهایت همکاری رو داشتی🧸🌱
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان ویهان مامان ویهان ۲ ماهگی
زایمان طبیعی ( پارت پنجم)
درد داشتم و میگفتم چرا گریه نمیکنه گفتن گریه می‌کنه صدا گریه اش رو شنیدم گذاشتن رو قفسه سینم و همراه جیغ بچم همسرمم تلفن رو جواب داد قشنگ اولین گریه هاش و شنید و فقط سکوت کرد و تشکر میکرد ازشون منم خوشحال بودم باورم نمیشد از پسش بر اومدم بچه رو بردن تمیز کنن و بهم گفت دوباره زور بزن جفت بیاد بیرون و دوباره درد ولی این یکی فقط یکبار بود لااقل جفت اومد سبک بودم
یه چندبار محکم با دست فشار دادن رو شکمم که تخلیه بشه و رحم برگرده سرجاش خیلی درد داشت ولی خوشحال بودم
رفتیم مرحله آخر و بخیه بخیه که میزد صداش رو میشنیدم دیگه تحمل درد نداشتم التماس میکردم تورو خدا بی حسی رو بیشتر بزنید گفت زدم گفتم دیگه نمیتونم باز بی حسی زد ولی درد داشت هی می‌پرسیدم چرا تموم نمیشه گفت میشه اخراشه حدود های ۴۵ دقیقه فکر کنم بخیه زد و دیگه تمام شد
در آخر میخام بگم اون لحظه ها و ساعت ها خدا بهتون یه قدرت میده که باورتون نمیشه شاید اگر درد های دیگه بود تاب نمی آورد آدم و فراموش نمی‌کرد ولی انگار اون درد ها همشون برا همون لحظه اس
هر کی بهتون گفت دعا کنید دعاش کنید چون من به چشم دیدم معجزه دعای اون لحظه رو
اینم تجربه من سخت ولی شیرین ☺️
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان یارا مامان یارا ۱ ماهگی
خانومایی که به بچتون قطره کولیکز می‌دین بعدا جیش و پی پی بچه ام بد بو شد؟ من از وقتی که کولیکز رو شروع کردم حس میکنم خیلی بد بو شده و یکم بوی همون قطره رو میده یعنی زیاد میدم؟
دکتر گفت هر چهار ساعت 7 قطره من فقط شبا هر چهار ساعت میدم روزا درد نداره
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان لوبیا مامان لوبیا ۱ ماهگی
تجربه زايمان طبيعي ٤
تمام كادر اون شب براي من مثل فرشته ها بودن مادري ميكردن
زايمانم تموم شد حس ميكردم جوني برام نمونده باورم نميشد ك زايمانم تموم شده و راحت شدم هنوز تو زايشگاه بودم ك مامانم اومد داخل ديدمش و بعدش شوهرم اومدو خيلي لحظه خوبي بود 😅
از خدا ميخوام همه كسايي ك چشم انتظارن دامنشون سبز بشه و ماماناي باردار زايمان راحتي داشته باشن و بچشون صحيح و سالم بغل بگيرن 🤲🏻❤️
ماماناي زايمان طبيعي اگر بخوام از تجربه خودم بگم ميتونم بگم اصلا نگران نباشين وو استرس نداشته باشين،اون لحظه ها انقدر وجود خدارو كنار خودتون و تو قلبتون حس ميكنيد و بهتون كمك ميكنه كه اصلا باورتون نميشه اين شمايين ك دارين از اين مرحله ام رد ميشين 😍
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان قند عسلم🫀 مامان قند عسلم🫀 ۲ ماهگی
تجربه سزارین
دیگه اونجا اونقدر از حال رفته بودم که دیگه هیچ حسی ب پسرم نداشتم فقط ارزو کردم خدایا عاشق پسرم بشم ی حس پشیمونی داشتم میون اون دردها من رو بیهوش کردن و ساعت ۱۱ونیم به هوش اومدم اونقدر میلرزیدم که با صدای لرزان فقط پسرمو صدا میزدم (گرشااا) (گرشاااا) حدودا نیم ساعت بود که میلرزیدم دست شوهرم و مامانمو محکم گرفته بودم کم کم حالم بهتر شد و برام شیاف گزاشتن من خونریزی هم کردم و شکمم رو هم فشار دادن که خیلی درد بدی بود
از فرداش که سوند رو برداشتن من شروع کردم به راه رفتن و خوردن مایعات گرم هر لحظه حالم بهتر میشد و تمام کارام رو خودم میکردم و الان هم تموم کارامو خودم میکنم با وجود مادرم تنها بخش دردناک زایمانم فقط وقتی بود که ۱ساعت ونیم درد طبیعی کشیدم حالا بعضی از مادرایی که طبیعی زایمان میکنن و کلی ساعت درد میکشن واقعا خدا بهشون قدرت و قوت بدنی داده امیدوارم همتون زایمان راحتی داشته باشید فقط از فاطمه زهرا کمک بخواین و خدا در پناه حق باشید❤️