۱۸ پاسخ

عزیزم...چقدر میتونه سخت باشه🥺🥺...انشالله که این روزا رو با قدرت پشت سر میذاری و کلی شادی و خوشحالی جاشو پر میکنه🙏🙏🙏

الهی بچت کوچیک بوده باز بچه آوردی..خیلی آسیب میبینن طفلکیا..کلا واسشون سخته حالا انشالله خوب میشه تو خودت ناراحت نکن سعی کن بیشتر وقتتو با اون باشی منک بچم بزرگ بود بازم‌روش تاثیر داش

به علی خیلی بیشتر برس وبهش اهمیت بده ،زیاد وقتی علی بیداره وعلیسان گریه نمیکنه بغلش نکن ،ازش برا کارای علیسان کمک بخوا،

علیسان را بدید بغلش.سعی کن ازش برای بزرگ کردن علیسان کمک بگیری.تا مهر داداشش بیوفته تو دلش.
بگو نی نی مال تو هست باید بزرگش کنیم با هم بازی کنید.

حال روز منم همینه دخترم از قبل بابایی بودولی بازم نگاه میکنه بچه شیرمیدم یابغلش میکنم میگه مامانی من تورادوست دارم دلم کباب شدبراش 🥹😭ولی من هی براش توضیع میدم ارومش میکنم تااز قبل بیشتربهش توجع میکنم

منا جان خودت چطوری زایمان دوم سخته؟ منم ماه دیگ سز دوممه خیلییی استرس دارم ، علی اذیتت نمیکنه؟
قربونش برم بده ببرن بیرون بچرخونن خونه هم علیسان خوابه بیشتر بغلش کن بازی کن البته اگر بخیه تو کشیدی

پسر خاله های منم همینجوری بودن الان عاشق هم هستن علیسان بچه هست متوجه نمیشه بیشتر با علی وقت بگذرون یا با علی باهم کارای علیسان رو انجام بدین، بگو داداشت کوچیکه مثل تو قوی نیست ببین نمیتونه مثل تو راه بره یا غذا بخوره تو میتونی کمکش کنی

پسر منم همینه عزیزم
سعی میکنم تو کارای نی نی از پسرم کمک بگیرم اینجوری یه کم بهتر شده
بچه رو شیر میدم میاد بغلم میشینه یکم عادی شده براش
پاهای نی نی رو میزاره پیش پاهای خودش نگاه میکنه
سعی کن همزمان به هر دو برسی
گناه دارن بچه هامون😔

گریه نکن لطفا اینجوری شیر استرسی میخوره دومی

تا یه مدت بچه ها همینجوری هستن ازش اصلا غافل نشو تا حس حسادت نکنه

وای دختر منم شش سالشه یعنی اینجوری میشه اخه الان خیلی حسادت میکنه ی چیزی بخرم واسه نی نی میگه پس من چی کیسه خواب گرفتم برا نینی میگه پس من چی لباس گرفتم با کفش میگخ پس من چی یعنی به دنیا بیاد بدتر میکنه

عزیزم ایشالله ک درست میشه این روزا همش میشه خاطره
ولی خب کاش میذاشتی یکم بزرگتر میشد میدونی من اصلا موافق نیستم فاصله سنی کم باشه بچه آسیب میبینه

این دوتا که مثل بچه های دو قلو هستن
این تفاوت سنی خواست خدا بوده
مطمئن باش اینقدر خیر هست برای جمع خانواده که شامل حال تون شده ❤️

برادر های من 18 ماه تفاوت سنی دارن
الان یکی می خواد بره کلاس اول
اون یکی کلاس دوم
بزرگه اسمش حسین
کوچیکه محسن
به قدری رابطه شون خوب شده و هوای هم رو دارن که حد نداره
درسته که شیطنت هاشون دو برابر
اما اتحاد شون خیلی عالیه
اینارو گفتم که بگم این روز ها سخت می گذره
با فکر و خیال می گذره
اما تو آینده دو تا گل پسر داری که جون شون به جون هم بسته است
یک روزایی میاد باهم دیگه متحد میشن شیطنت می کنن نمی دونی به کدوم بگی
این خراب کاری می کنه
می ندازه گردن اون
اون خراب کاری می کنه می ندازه گردن این

عزیزم برای پسرت کادو بخر بگو داداشی خریده بگو باباش ببرش شهربازی بیشتر بغلش بگیر درست میشه یکم زمان بهش بده بچه ها به مامان شاد نیاز دارن اولش سخته ولی بعدش ک‌دوتایی باهم باری کنن خیلی حالت خوب میشه به کسایی هم ک میان عیادتت بگو ک به پسر بزرگتر اهمیت بدن تا کوچیکه

هی بهش محبت کنین به باباش بگو ببرش بیرون . وقتی علیسان خوابه با اون بازی کن .واقعا برات بغضی میشم

حق داری عزیزم. خدا توان روحی و جسمی به شما بده

بازم خوبه دختر اول من ۶ سالشه انقدر بد شده اصلا فکرشم نمیکردم یه رفتارایی ازش سر میزنه که شاخ در میارم. مثلا خواهرش خوابه از عمد صدای اسباب بازیاش در میاره. یا همونجایی که خواهرش خوابه از عمد همون دورو بر بازی پرشی میکنه😪😪😪😪😪

بچه اولتون چقدشه مگ؟؟
من پسر اولیم هنو 19فروردین دوسالش میشه بچه دومم 3ماه

سوال های مرتبط

مامان علی و علیسان💙 مامان علی و علیسان💙 ۱ ماهگی
گاهی با خودم میگم ،منا این چه کاری بود کردی...
علی چه گناهی داشت
(از جزئیات نمیگم چون باز اشکم سرازیر میشه)
از طرفی همه بهم میگن سه،چهارماه دیگه همبازی میشن تا همیشه
بخدا ناشکری نمیکنم،بچه م علیسان مثل ماه می مونه
اما امان از دل علی...
بچه م هنوز نزدیک تخت علیسان نمیشه،نگاهش نمیکنه،شبا میچسبه بهم
روزا میگه شیرش نده من شیر میخوام(علیسان از زمان تولد زیر سینه م چسبیده)منم فقط اشک میریزمو میگم علی مامان حلالم کن
فکر نمیکردم تو سکسال و نیمِگی انقدر درک داشته باشی،انقدر حساس باشی که با دیدن شیر دادن داداشی اشک بیاد تو چشمای نازت و صورت ماهت قرمز بشه...
از طرفی همسرم میگه علی که تو این سن انقدر حساس قطعا سه سالش میشد خیلی شرایطمون سخت تر میشد(بنده خدا اینجوری میخواد ارومم کنه)
خلاصه که یه عذاب وجدانه ابدی موند برام
اشک چشام بند نمیاد
بخدا من علی رو دیده بود،بچه م به موقع بیدار میشد،به موقع میخوابید،به موقع پستونک گرفت،شیر خشک میخورد...
اما علیسان ۱۸۰ درجه با علی متفاوته،زیر سینه م چسبیده،،تا رهاش میکنم انقدر گریه میکنه که نفسش میره(من گریه علی رو ندیده بودم تو نوزادی)
علیسان پستونک نمیگیره
به هیچ عنوان...
خلاصه که برام دعا کنید
برای دل علی جانم دعا کنید
الهی هرچی از خدا میخوای بهتون بده...
الهی اگر چشم به راه بچه اید خدا همین ماه بهتون دوقلو بده
نفری یک صلوات بفرستید تا دل علی من آروم بگیره
برادرشو زودتر بپذیره😭😭😭