یدونه دیگه عکس بزارم..🥲
پستونکش اندازه صورتش بود🥲
چهار روز دستگاه بود مامانم هنوز ندیده بودش..
روزی که اولین بار باهم اومدیم خونه مامانم اومد ازم گرفت بغلش کرد
اولین چیزی که گفت چی بود..
گفت زهرااا این چرا انقده چرا انقدر هول بودی میزاشتی دو هفته دیگه بمونه چیه اخه عین عروسک نمیشه بغلش کرد من چطور پوشک اینو عوض کنم چرا گوشت به تنش نیست همیشه کارات همینه🤕🥲😂
حالا من ۳۶ هفته درد زایمانم خودش اومده بود اصلا خودم دخالتی نداشتم😂

تصویر
۱۵ پاسخ

خدا حفظش.کنه

ای جووونم😍😍😍😍

ظبیعی زایمان کردین؟
وزنش چقد بود؟

قدرت خدا رو واقعا حس کردم
وقتی بچم اینقدی بود و توی دستگاه و اللن که ماشاالله بزرگ شده
خدایا شکرت🙏🏻

خدا حفظش کنه بچه منو مامانت میدید چی می‌گفت من ۲۸هفته بچم دنیا اومد وزنش ۱۱۰۰قدش ۳۰یک ماه تو دستگاه بود شد ۱۵۰۰

ای خوددداااا چه با مزه بوده 😍😍😍

ای خدا ماشاالله خدا حفظ کنه عزیزم❤

ای خدا چقدر درین شما شبیه روژیار منه😅😍یعنی هنوز امید داشته باشم به خوشکل شدن😍

ماشاالله همش چشم بوده😂😍🧿🧿

ای خدااا عزیزم

عزیزم منم هفته ۳۶ زایمان کردم

ای خدا بچها تو دوران نوزادی چقد معصومو نازن😍🤭

بچه هرچقدر هم زشت باید امید داشت به قشنگ شدنش 😂

اخیه انشالله خوشگله برعکس

ای جان خداحافظش کنه برات

مقالات مرتبط

برنامه روزانه کودک دو ساله
برنامه روزانه کودک دو ساله شامل چه مواردی می شود؟
غذا دادن به کودک با تلویزیون
غذا دادن به کودک با تلویزیون
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
روانشناسی ازدواج
روان شناسی ازدواج چیست و چرا به آن نیاز داریم؟

سوال های مرتبط

مامان تربچه مامان تربچه ۱ سالگی
مامانا بیایین یه مشورت، خواهرم بچش ۳سالشه ،با بچه من همیشه همبازیایه خوبی ان ،معمولا هر روزی که خونه مامانم میریم زنگ میزنیم به هم که باهم تو یه روز اونجا باشیم ، هفته پیش خونه مامانم مدام من مواظب بچه ها بودم اون نشسته بود سر گوشی ،من بچه هارو سر گرم میکردم ،شوهرش که اومد من رفتم تو اتاق لباس پوشیده بپوشم از دور دیدم بچم دستش به در بوده و بچه اجیم دوبار درو کوبید رو دست بچم جوری که بچم هلاک شد از گریه ،شوهراجیم دوید طرفش و دستشو گرفت تو دستش و به اجیم میگفت کاش طوری نشده باشه من سریع خودمو رسوندم اجیم گفت بچه ات خودش درو بست رو دست خودش ،درصورتی که من دیدم بچه اون زد برام مهم نبود که کی زد همین که بچه ام اروم شد و سالم بود و دستش فقط قرمز شده بود و رفت دنبال بازی برام کافی بود حرفی نزدم فقط به مامانم گفتم من رفتم لباس بپوشم اینجور شد مامانم به اجیم گفت میخاستی مراقب باشی اجیم جلو شوهرش به مامانم گفت بچه اون کوچیکه اون باید مراقب باشه ، خیلی ناراحت شدم دیگه اومدم خونمون ،و این هفته هم که همه جمع شدن خونه مامانم،مامانم گفت بیا گفتم همش باید نگاهم به بچه ها باشه خونه بمونم بهتره ،با خواهرم قبلا زیاد تلفنی حرف میزدیم از اون شب یه هفته گذشت نه من زنگ زدم نه اون زنگ زد حتی بگه دست بچت ات خوب بود طوری نشده بود که ، الان میخاستم ببینم ناراحتیم بیجا بوده؟باید زنگ میزدم من؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان تیارا مامان تیارا ۱ سالگی
خانوما دخترم بعد تز واکسن هیجده ماهگی هیچیییییی نمیخوره ولی روزی سه بار دفع داره،قبلا که غذا میخورد روزی یکبار بود،الان یک هفته گذشته🥲🥲🥲
به نظرتون ربطی داره؟شما تجربه ای دارین؟
دیگه دق کردم از دست این بچه😭
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان تینا مامان تینا ۱ سالگی
دخترم یک هفته ی دیگه نوزده ماهه میشه و من امروز از شیر گرفتمش.. خیلی وابسته به شیر بود و تا خود صبح شیر میخورد...دیشب دیدم دوتا از دندوناش داره خراب میشه 😭
خلاصه که امروز دیگه تصمیم رو گرفتم، حالا کلی عذاب وجدان دارم 😭 میگم زود بود.. چیه این مادر بودن 🥲🥲
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان قندعسل 💕نورا💕 مامان قندعسل 💕نورا💕 ۱ سالگی
علت تب ۱ روزه بچه چی میتونه باشه؟
دو هفته پیش نورا صبح یدفعه تب کرد ۳۸ ،۱ بار استامینفن دادم اومد پایین دیگه ام بالا نرفت.
الان امروز دوباره دیدم داغه ۳۸ بود استامینفن دادم فعلا اومده پایین.
نگرانم به خدا چرا اینطوری میشه؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ❤️ملکه های من❤️ مامان ❤️ملکه های من❤️ ۱ سالگی
میگم خانوما من یکشنبه که رفتم پیش دکترم ۳۶ هفته بودم
الان ۳۶ هفته و دو روزمه
بعد دکترم گفته یه هفته دیگه بیا که دقیقا میشه ۳۷ هفته
یا گفت ۱۰ روز دیگه بیا که میشه ۳۷ هفته و ۳ روز
زود نیست بنظرتون برا زایمان؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان ارسلان .فردین مامان ارسلان .فردین ۱ سالگی
خانوما یه راهی نشونم بدید چند وقته پسرم همش گریه می‌کنه و بهونه میگیره و هیچ جوره ساکت نمیشه شده تا 1ساعت همینطور گریه می‌کنه تا بغلش نکنم دیگه دیوووووونه شدم ناگفته نماند از شیرم گرفتمش اما 1ماهی میشه نمیدونم چشه و چرا اینکارو می‌کنه 🥲🥲🥲🥲🥲
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان علی و حسین آقا مامان علی و حسین آقا ۱ سالگی
یکی از سینه هام خیلی درد میکنهه
نوک سینه نه هاا که مثلا زخم شده باشه و اینا
خود سینه‌م درد میکنه💔🥲🤕
دیشب حسین تا چهار صب بیدار نشد واسه شیر
سفت شده بود فک کردم دردش بخاطر سفت شدنشه ولی شیرم دادم و خالی شد سینه‌م همچنان درد میکنه
علی دو سه بار خودشو انداخت روم نفسم رفت از دردش😑💔
چرا اخه🥲




بارداری و زایمان
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دختر زیبا مامان دختر زیبا ۱ سالگی
واکسن ۱۸‌ماهگی شماا چطور بود دختر من گریه میکنه میناله تب داره🥲🥲🥲🥲🥲🥲کی خوب میشه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان محمد مامان محمد ۱ سالگی
سلام مامانا من چهار روز به پریودیم بود چند لک خون دیدم دیگه روز بعدش دیگه هیچی هیچی ندیدم الان موقع پریودم هس ولی هنوز نشدم شک کردم که شاید باردار باشم تست گذاشتم منفی بود الان چرا اونجوری شدم از عفونت هم ممکنه باشه ؟کسی تا حالا اینجوری شده؟
مامان ♥️رادوین♥️ مامان ♥️رادوین♥️ ۱ سالگی
یه دکتر زنان خوب تو گرگان معرفی کنید چرا همه یجورین آخه حیف دکتر. خودم ک رفت تهران 🥲 یعنی فرشته بود بخدا
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان سلین🦋 مامان سلین🦋 ۱ سالگی
تجربه زایمان پارت 2

درد نداشتم و تو همون یه هفته دو هفته با شوهرم میرفتیم کوهسنگی پله هاشو بالا پایین میکردم و پیاده روی میکردم که دهانه رحمم بازشه ولی بازم انگار نه انگار دوباره رفتم بیمارستان و معاینه کردن اونجا واقعا ترسیده بودم گفتن یه سانته و هنوز باز نشده بازم اومدم خونه درد نداشتم دیگ چهل هفتمم میداشت تموم میشد و نزدیکای زایمانم بود که مامانم گف میخوام بیام مشهد که نزدیکای زایمانت پیشت باشم منم استرس داشتم که نکنه امشب دردم بگیره
از استرس برای اولین باریه قورمه سبزی آبکی و چیزی درست کردم که نگو دیگ حالمو مادرشوهرمو وشوهرم دیدن دیدم در میزنن دیدم مامان قشنگمه 😁
قبل اینک مامانم بیاد به من گفت سا ک تو حاظر کن خدایی نکرده دردت نگیره هرچی مامانم گفتو حاظر کردم برای خودم مانتو و لباس راحتی برداشتم و گذاشتم کنار بگذریم مامانم اومدو و شام خوردیم و گفت بریم بیمارستان چون یکم درد داشتم خیلی کم
مامان سلین🦋 مامان سلین🦋 ۱ سالگی
پارت آخر
دیگ صبح شد و لباسای دخترمو عوض کردم و خودمو یکم آرایش کردم و منتظر کاری ترخیص بودم و که دیگ مرخص کردن و بردن شنوایی اینا همه چی اوکی بود دیگ از در بیمارستان که رفتم شوهرمو دیدم با یه دسته گل و بغلم کرد و احساساتی شده بود 😊😁
و بابام و اومده دنبالم دیگ رفتیم خونه و جلو پام گوسفندو کشتن و از از روش رد شدم و با اسپند ازم استقبال کردن خونمون خیلی شلوغ بود خواهرشوهرام و
ابجیام و خاله های شوهرم چون فرداش عروسی پسر خاله شوهرم بود و براهمین شلوغ بود دیگ دو روز خونه خودم بودم و بعدش رفتم خونه مامان تا نزدیک چهل روزگی خونه مامانم بودم یعنی لحظه دیدار دخترم وهمسرم خیلی قشنگ بود
اینم تجربه زایمانم اینشالله هرکی چشم انتظاره خدا بهش بدع بگو آمین

اینم دخملیم وقتی به دنیا اومده بود🧿😘😘😘🦋

سوالی بود درخدمتم😉
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نلین مامان نلین ۱ سالگی
سلام مامانا دخترم ویروس گرفته بود غذا که نمیخوره شیر هم نمیخوره دیگه🥲🥲کسی بوده اینجوری باشه؟؟
مامان بهار🪷 مامان بهار🪷 ۱ سالگی
من دیگه خسته شدم😭
هنوز یه هفته نشده ک مریضی قبلیش بهتر شده بود
که باباش سرما خورد بهار و بردم خونه مامانم که نگیره یه وقت،حالا باباش خوب شده منو بهار سرما خوردیم 🥴
شدیدا سرفه میکنه، سینه اش خس خس میکنه،،دوباره باز بیقراری ها و بی اشتهاییش شروع شد 😩
دیشب تا ۴ صبح بیدار بود گریه میکرد🫠
دلم میخاد ببرم پیش مامانم بزارمش خوب شد بیارم ، خودمم فقط بخوابم هیچکس بهم کاری نداشته باشه🥲

چیه این پاییز یه سره سرماخوردگی و آنفولانزا ،به خاطر سرما هم هیچجانمیشه رفت یکم دلت باز شه 😵‍💫😷
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان رایان مامان رایان ۱ سالگی
سلام خانوما
ما رفتیم بهداشت واکسنشو بزنن ولی بهداشت تعطیل بود چرا اخهههه؟؟؟
مدارس تعطیله درست دیگه بهداشت چرا ؟
شوهرمم مرخصی گرفته بود امروز که باهم بریم الکی مرخصیش حیف شد .
مثلا قرار بود بعد واکسن بیارمش خانه بازی ک بازی کنه نشد ولی چون قول داده بودمش الان اوردمش 😄😁
واکسن هم موند برا هفته ی بعد 😵‍💫😵‍💫🤕
مشاهده ۵ پاسخ دیگر