زایمان سزارین پارت ( ۲ )🩷
بعدش بلافاصله که آمپول زدن تا ۵ شمردن منو دراز کردن و بلافاصله پاهام بی‌حس شد ومور مور ، دوتا دستام و رو دستگیر های تخت بستن و دستگاه فشار و ضربان قلب بهم وصل کردن و بعدش جلوم یک پارچه کشیدن و لباسم باز کردن بتادین زدن جایی که قرار بود باز بشه بعده حدودا ۱۰ دقیقه دکترم تیغ انداخت شکمم و باز کرد من کاملا متوجه حرکاتش رو پوستم بودم ولی فقط درد و سوزش نداشتم ، کل حرکات و می‌فهمیدم و یکم دلم ریش ریش میشد بعد که شروع کردن بچه رو بدن پایین اوج دردم بود که جیغ میکشیدم از درد فشارشون اینقدر روم فشار بود گفتم به دکترم بهم آمپول زدن تو سرم و چون بچم درشت بود قرص زیر زبونی دادن بهم من هم صدای دخترم و شنیدم دیگه بیهوش شدم از شدت درد بعد از ۱۰ دقیقه به هوش اومدم که دکتر داشت بخیه میزد
بخیه زدن که تموم شد روی بخیه هام و باند و چسب زدن و چند نفر اومدن تا منو بزارن رو تخت دیگه تا ببرنم ریکاوری 💪🏼

من دخترم ۴ کیلو بود ولی اصلا هیچی متوجه نشدم یکم حالت تهوه اومد برام چون چیزی نخورده بودم ضعف داشتم آمپول و زد دیگه احساس کردم از گردن به پایین هیچی ندارم حتی دست میزدن بهم هم هیچی نفهمیدم حتما بد بهت بی حسی زدن چقدر سخت بوده برات واقعا

واقعا درد داشتی 😳😳😳😳😳

بی حسیت مشکل داشته من که هیچی حس نکردم

چقد عجیب چرا درد داشتی موقع بیرون آوردن بچه ؟ احتمالا بی حسیت مشکل داشته من که هیچی نفهمیدم و تمام فشار ها به شکم رو هم تو بخش موقع بی حسی انجام دادن و بازم چیزی نفهمیدم لرزش هم من وقتی آمپول بی حسی رو زدن تا ریکاوری بودم داشتم حدود یک ساعت و نیم ،وقتی رفتم تو بخش دیگه لرزش هم نداشتم

من شنیدم وقتی برمیدارن حس میکنی یه چیزی کنده میشه ؟ولی هیچکس از دردش حرف نزده بود .