۶ پاسخ

این زندگی دیگه فایده نداره آنقدر بدبختی کشیدیم الان برای اوناس همشون جمع شدن یه لیوان میشکنه می‌خوایم گریه کنیم چون دیگه کشش نداریم

منم خیلی حساس شدم ولی دلتو بده ب خدا ناراحتی نکن

حالا خوبه چیزی نشده و حالت گرفتست
من تا میام یکم بخندم یادم میوفته با شوهرم قهرم

این طبیعیه واسه بارداریه حواستو پرت کن برو بیرون اگه نمیتونی زنگ بزنی کسی ک‌باهاش راحت تری‌بیاد پیشت بگو بخند باهاش

منم همینم مخصوصا چون چندروزه توخونه ام بیرون نرفتم

منم چون الان 41روزه توخونم ی بار رفتم بخیه کشیدم یک بار بهداشت یک بار دکتر

سوال های مرتبط