خانما من هر موقع میرم خونه پدرشوهرم از دست و پاهاش می‌گیرنش تابش میدن میگن واسه قدش خوبه من دلم کبابه یا ی عالمه بوسش میکنن کلا جمع خیلی بدیه مخصوصا وقتی خواهر شوهرم هست رفتار شوهرمم یکم تغییر میکنه چون اگه یکم خوب باشه مسخرش میکنن و هر موقع من میرم عذاب میکشم
پدرشوهرمم داعم میگه این بچه مارو دیر میبینه نمیشناسه
حالا هفته ای یکبار تا دوبار رو میریم بازم دوباره همینه

نزار تو یه مادری باید بخاطر بچت جوابشون بدی

چقدر خود خاهن بگو بگو ب دکتر گفتم گفت اصلا اینکارو نکنید برای ستون فقراتش ضرر داره مگه ادامسه ک کش بیاد بعضی از فامیل شوهر نفهم میدونن مادر عذاب میکشه عمدا اینکارا رو میکنن بیشعوراااا احمقااااا نفهماااااا خدا ازشون نگذره منم حرصیم😡

من بودم نمیزاشتم بچه رو میگرفتم منم میرم اونجا بوسش میکنن سرب سرش میزارن ولی درحدی نیس ک بگم نکنید

خداروشکر قطع رابطه ایم😀تا ۴ماهگی دخترم که خونشون میرفتیم واسم عذاب بود. درمورد همه چی نظر میدادن. برادرشوهرم مجردم انگار چندتا بچه بزرگ کرده میگفت شما بلد نیستین باید فلان کارو بکنید. با بدبختی دخترمو می خوابوندم خواهرشوهرم بیدارش میکرد مثلا باهاش بازی کنه😬

عزیزم جلوشون وایسا

انقد بدم میاد از بوس کردن بچه واذیت کردنش اطرافیان منم خیلی بچمو اذیت میکنن با کارشون هر چه هم میگم به یه ورشون میگیرن بخاطر همینه بچم اشتها نداره وضعیف مونده هر چه هم میخوام از خونه در نشم شوهر جان نمیزاره هر روز خدا میخواد درشه😔

توام ترس شوهرتو از خواهرش مسخره کن