دچار دو گانگي احساس شدم ، از طرفي حس ميكنم دلم براي روزايي كه تو شكمم لگد ميزد تنگ ميشه از طرفي از اين همه درد و سنگيني خسته شدم ، از زايمان هم ميترسم ، كلا وارد ماه هشت شدم بيشتر روزا كارم گريه س و حال بد ، شما ها چطور؟ 😓😓😓😓

منم جدیدا زود زود حالم گرفته میشه

تورووووخدا اصلا ناله نکنین از این سختیه حاملگی و زایمان من ایقد ناله کردم گریه کردم غر زدم هزارتا مشکل پیش اومده برام بستریم هی میگم خدایا غلط کردم

دقیقا منم همین جوریم 🥺

ما هم همینیم

منم دلم تنگ میشه🫠
به امید خدا هفته دیگه همین موقع تو بغلمه
ولی اینکه دیگه تکون خوردناشو تو شکمم حس نمیکنم غمم میگیره

منم از الان نگرانم🥲🥲حتی نمیدونم چجوری زایمان میکنم چقد سخته واقعا هیچ کسم درکی از رفتارت نداره

منم از زایمان خیلی میترسم

من تاحالا هرروز به شوهرم میگفتم کی تموم میشه راحت شم الان بهش میگم نمیذارم درش بیارن🤣بنده خدا مونده از دست من چیکار کنه

گلم طبیعی هستش تو دوره ی مهم زندگیت هستی
استرس اضطراب نگرانیات همه بجا و طبیعیه

تنها نیستی عزیزم منم مثل توام میدونم که دلم برای این روزا باهمه سختیاش خیلی تنگ میشه ازطرفیم از ذوق دیدن دخترم دلم میخواد هرچه زودتر زایمان کنم

دقيقا منم الان وقتي تكون ميخوره چشامو ميبندم فقط حسش كنم و لذت ببرم مطمعنم خيلي دلم تنگ ميشه
ولي از طرفي ذوق اومدنش و ديدنش اشتياقمو براي زايمان بيشتر ميكنه

منم اینجوریم😭