به سلامتی انشاالله و خیر از گل دخترت ببینی. خدادوشکر ک جفتتون سالمید و اینپروسه سخت زایمان رو با موفقیت گزروندی😍🤍 واسه منم دعا کن ب اونحاجتم برسم.
تجربه زایمان
پارت دو
منم خوشحال که بالاخره تموم شد و بهم یه سرم برای پایین اومدن فشارم وصل کردن و سون گذاشتن
بهم قرص میزو دادن و یه دستگاه توی واژنم گذاشتن که با سرمی که بهش وصل میشد پر و خالی میشد و اندازه ۳ سانت دهانه رحم رو باز میکرد و من ۳۵ هفته و ۵ روزم بود و آمپول ریه رو گرفته بودم ساعت ۳ ظهر من سه سانت شدم و رفتم اتاق درد و اونجا بهم سرم فشار دادن سرعت تغییراتم کم بود و دردم زیاد ساعت ۹شب ماما معاینه کرد دید۴ سانت شدم کیسه ابم رو پاره کردن و من به ماما همراهم گفتم بیاد و رفتم اتاق زایمان و شروع کردیم به ورزش و جالب ماجرا این بود با اینکه از صبح چیزی جز یه کاسه سوپ نخورده بودم قندم شده بود دویست و ماما شیفتم نمیزاشت چیزی بخورم و بهم انسولین زد و منم جون نداشتم ولی خوب ورزش کردم و هی دکتر بالا سرم معاینه میکرد و چکم میکردن منم تغییری نمیکردم دردم خیلی زیاد بود و من گاز آنتونکس گرفتم ولی هیچ تاثیری نداشت و فقط گیجم کرد و از اثرات سرمی که برای تنظیم فشارم زده بودن تنگی نفس گرفتم و بهم دستگاه اکسیژن وصل کردن ساعت ۱۲:۴۵ دیدن که nst خوب نیست و منو بردن برای سزارین و بی حس کردن از کمر و ساعت ۱:۲۵ دخترم بدنیا اومد دیگه دکتر اطفال اومد دخترم رو نگاه کرد و گفت دو سه ساعتی زیر اکسیژن باشه بعد بیاد پیشت منم بردن ریکاوری و بعد بخش رفتم ولی خوب چون فشار بالا بودم بهم هنوز سرم و سون وصل بود تا ۲۴ ساعت بعد زایمان بعدش دیگه با همون سون و سرم شروع کردم به راه رفتن و فرداش دکتر قلب اومد چکم کرد و گفت فردا مرخصی و من بعد سه روز با کلی بدبختی از بیمارستان مرخص شدم
امیدوارم از خوندنش لذت برده باشید اگر سوالی دارید در خدمتم ♥️
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.