تجربه زایمان ۳
چون توضیحات پروندم و دکترم ننوشته بود نمی‌تونستن از ریکاوری خارج کنن بعد از دو ساعت و نیم آوردنم بخش و لباسامو عوض کردن و برام شیاف گذاشتن و پد گذاشتن گفتن که باید تا ساعت ۴ استراحت کنم و نمی‌تونم چیزی بخورم کلی برام سرم و امپول میزدن که درد احساس نکنم و واقعا رسیدگیشون عالی بود ساعت ۴ برام سوپ آوردن که بخورم و آب کمپوت و چای نسکافه گفتن شروع کنم ب خوردن که نیم ساعت بعد بیان بلندم کنن برای اولین راه رفتن که واقعا این قسمت برای من خیلی سخت بود با اینکه کلی دارو گرفته بودم اما عذاب بود حالا شاید برای فرد دیگه ای راحتتر باشه
و واقعا راه رفتن باعث میشه ک شکم نرمتر بشه و حالم بهتر شد
فقط شیر دادن با بخیه سخته ک اونم بعد از چند بار عادت میکنید
خیلی هم مامانا گفته بودن تجربه‌تو بذار اینم از تجربه من که شکر خدا از بیمارستان و دکتر خیلی راضی بودم و برای من عالی بود و رسیدگی به نوزادشونم خیلی خوب بود و همه چیزشون سر وقت بود♥️😍

۲۹ پاسخ

عزیزم انشالله تن نینیت سالم باشه😍 شما با بیمه سزارین کردی؟؟هزینش چقد میشه بدون بیمه؟؟بیمه ام تامین اجتماعیه
سزارین اختیاری شدی شما؟

انشالله که نی نی شما اقا شاهان هرروز سلامت پر حال خوب قدم خوب باشین انشالله

شرمنده اینقدر سوال میکنم استرسی هستم یکم زایمانم شاید زود بشه بعد اینکه الان گهواره برای من زده ۳۵هفته ۳روز هفته۳۶الان بلاخره هفته ۳۶دارم پر میکنم یا هفته۳۵

دستگاه نرفت خدایی نکرده عزیزدل بعد اینکه تاریخ زایمان با آن تی یا برنامه گهواره بود

الهی بسلامتی دلخوش خداروشکر عزیزم چندهفته زایمان کردی بچه چندکیلو بود توروخدا برای ما هم دعاکن خیلی

تایم ملاقاتشون چطوره؟ حالت خوب بود اون تایم؟

سلام دوستم تبریک میگم به سلامتی زایمان کردی😍خداروشکر که حال خودت و نی نی خوبه❤️

مرخص شددی مریم گلی

منم اونجا تحت نظر بودم دکتر صفیاری و دکتر هاشمی متخصص بارداری پر خطر ،ولی زایمان اونجا انجام نمیدم

عزیزم کلی مبارک باشههه🥰🥰😘😘😘😘

ممنون از تجربت عزیزم،خوش قدم باشه نی نی قشنگت❤️

خوش قدم باشه عزیزم ❤️ خیلی قشنگ تجربتو گفتی 👌

بسلامتی عزیزم مبارکه❤️😘

خداروشکر عزیزم ، قدم نو رسیدتون مبااارک ❤️😍

خب خداروشکر که ب سلامتی زایمان کردی

خداروشکر
مبارک باشه قدم گلپسرت
بیمارستان پیامبران واقعا عالیه

عزیزم بیمارستان پیامبران رفتی ؟

ببخشییید اینقدر سوال پرسیددم

مباررکه عزیزززم
میگم وقتی پرستارا میان برای تعویض لباس و پوشکو دراوردن سوند همراهم تو اتاقه؟؟
من با همراهم راحت نیستم اصلااا🥲مادرشوهررمه
آبروم مبرره پبشش؟؟
کار همراه چیه کلا؟ چ کارایی کرد برات
و اینک هزینتون چقدر شد
اتاقتون خصوصی بود؟ و هزینه اتاق چقدر بود
شوهررتم میتونست پیشت بمونه؟

مامان شدنت مبارک عزیزم قدمش پر خیر و برکت 😍♥️ خدا رو شکر که حالتون خوبه♥️

پرستارا‌ برامون‌ شیاف میزارن یعنی؟من روم نمیشه نمیتونیم خودمون بزاریم

عزیزم ی سوال تو که زایمان کردی تجربه داری سزارین بهتر یا طبیعی

کدوم بیمارستان بودی

مبارک باشه عزیزم قدمش خیر باشه❤️🌸

خدارشکرر ،خوش قدم باشه انشالاا 🌹❤️

مرسی مریم جان که تجربتو گذاشتی❤️❤️

پیامبران دولتیه یا خصوصیه؟

شیر خودت دادی

شکم اولت بود؟

سوال های مرتبط

مامان 👼🏻دوقلوهای معجزه🩷 مامان 👼🏻دوقلوهای معجزه🩷 ۴ ماهگی
#پارت سه…

دکترم برام پمپ درد گرفته بود بچه هامو با خودم بردن بیرون از اتاق خیلی خوشحال بودم. که اول از همه همسرم اومد خودشو به من رسوند بعد رفت سراغ دخترامون🩷🌸🫂
لحظه به لحظه خدارو شکر میکردم بردنم توی اتاق پمپ درد هم گذاشتن دکترمم از قبل شیاف و… گفته بود بگیرم بعد دکترم اومد کنترلم کردو خیلی با مهربونی زیاد بخیه هامو چک کرد و رفت واقعا از دکترم خیلی راضی بودم و از بیمارستانم خیلی راضی بودم…
بعد پرستار اومد بچه هامو شیر داد خدارو شکر شیر داشتمو بچه هام کاملا سیر میشدن…🫀
به هیچ عنوان زیر سرم هیچی نذاشتم سرمو هم تکون نمیدادم بعد ۸ ساعت اومدن گفتن باید راه برم شکمم خیلی بزرگ بودو برام سخت بود با نسکافه شروع کردم بعد هم کمپوت برام گذاشتن روی میز که راه میرم ضعف نکنم همسرم کمکم کرد بلند شدم شکمم سنگین بود با دست نکهمیداشتم و راه میرفتم خیلی سرم گیج میرفت خیلی ضعف داشتم ولی تند تند چیزای شیرین میخوردم که ضعف نکنم واقعا یه توصیه برای کسایی که میخوان زایمان کنن سزارین سعی کنید راه زیاد برید کمپوت گلابی بخورید نسکافه زیاد بخورین سرتونو هم زیاد تکون ندین…بعد که بلند شدم رفتم داخل حمام اتاقم شستنم و تونستم شرت و پوسک بزارم بچه هامو با عشق بغل گرفتم هنوزم باورم نمیشد ولی خیلی خوشحال بودم خیلی نمیتونم نمیدونم چجوری توصیفش کنم براتون…
مامان امیرعلی 🧸❤ مامان امیرعلی 🧸❤ ۳ ماهگی
🔶️ تجربه من از زایمان سزارین🔶️ (۲)


برای سزارین بعد از اینکه آماده ام کردن، اول از همه متخصص بیهوشی برام بی حسی تو کمر زد که اصلا نفهمیدم. خیلی خوب بود و کم کم پاهام شروع کرد به گز گز کردن و بعد از ده دقیقه کلا هیچ حسی نداشتم. بعد از بی حسی برام سوند رو گذاشتن که اونم طبیعتا درد نداشت. حتما بگید بعد از بی حسی براتون سوند بزنن که اینجوری خیلی بهتره. بعد یه پرده کشیدن جلوم و دکترم اومد و شروع کرد. در کمترین زمان ممکن بچه بیرون اومد و صدای گریه اش رو شنیدم که حس فوق العاده ای بود. فک کردم دقیقا همون لحظه میارنش پیشم اما اول بردنش کمی تمیزش کردن و یه سری کارارو انجام دادن (که من نمیدیدم) بعد سه چهار دقیقه آوردنش گذاشتن رو صورتم. میخواستم بمیرم براش انقدر که جیگر بود 🥰❤
بعد شروع کردن به بخیه زدن. درواقع اصل عمل سزارین همون بخیه زدن لایه هاست. که حدودا ۲۰ دقیقه شاید طول کشید ... انقدر از دکترم راضی بودم که حد نداره. واقعا دکتر مهربون و حرفه ای ودرجه یک بودن. هم در دوران بارداری هم برای عمل سزارین من واقعا راضی بودم ازشون. بعد که تموم شد منو بردن قسمت ریکاوری و چون بیمارستان خیلی شلوغ بود، حدودا ۳ ۴ ساعت تو ریکاوری بودم. مدام وضعیتم چک میشد و کم کم حس پاهام برگشت. بدترین قسمت فشار دادن شکم (چک کردن خونریزی و وضعیت رحم) بود که ۳ بار انجام شد. بار اول چون هنوز بی حس بودم اصلا نفهمیدم. اما دوبار بعدی خیلیییی دردناک بود. بدترین قسمت برای من همین فشار دادن شکم بود.
مامان دخملی مامان دخملی ۵ ماهگی
آقا خیلی زیاد شد توضیحاتم از ریکاوری منو بردن که ببرن بخش تو راهرو همسرمو دیدم و خیالش از بابت من راحت شد
قسمت سخت بعدی این بود که با اون دردا تختم رو چسبوندن به یه تخت دیگه و گفتن خودمو بکشونم رو اون تخت
واقعا برام سخت بود
ساعت ۵ عصر دخترم بدنیا اومد و ساعت ۱۱ من تو بخش بودم گفتن دیگه میتونم سرمو تکون بدم و از ساعت ۴ میتونم مایعات بخورم
ولی من تا ساعت ۴ تکون نخوردم و بالش زیر سرم نذاشتم
دردا هم خب سخت بود ولی سه ساعت یه بار دوتا شیاف میزاشتم
وقتی تونستم مایعات بخورم دوتا نسکافه تو یه لیوان آبجوش مامانم قاطی کرد و داد بهم خوردم و تا میتونستم آبمیوه و آب کمپوت و این چیزا خوردم
بعدشم یه شربت و شیاف بیزاکودیل دادن بهم و گفتن پاشم راه برم
خیلی درد داشت و سخت ترین قسمت سزارین برام این راه رفتن بود ولی خب هرچی گذشت راه رفتن هم برام قابل تحمل شد
عصر اون روز مرخص شدیم و دردای خونه هم با شیاف قابل تحمل بود

برگردم عقب قطعا همین راهو بازم انتخاب میکنم و از انتخابم خیلی راضیم و اینکه اونقدری که فکر میکردم ترسناک و وحشتناک نبود
دیگه همین.
مامان پایار مامان پایار ۴ ماهگی
تجربه من از زایمان سزارین بیمارستان قائم کرج
من از بیمارستان خیلی خیلی خیلی راضی بودم ماما شیفت شب عااالی
حیف ک اون روز عملم با استرس گذشت
صبح ک رفتیم زایشگاه کارای پذیرش انجام دادیم و بعدش سوند وصل کردن بنظرم سختی سزارین سوند و ان اس تی گرفتن و منو بردن تریاژ و اتاق عمل و امپول بی حسی زدن ک خیلییی اروم زد و درد نداشتم
کل زمان عمل نیم ساعت بود من حین عمل خیلی استرس داشتم چون از قبل سونو داده بودم بند ناف دور گردن بچم بود خیلی ترسیده بودم یکم حین عمل گردن درد داشتم ک برام امپول زدن دردش کم شد
تو ریکاوری خیلی میلرزیدم ولی نمیدونم چرا برا من لذت بخش بود شکمم تو رزکاوری فشار دادن بچمو رو صورتم گذاشتن و اوردنم بخش
کل زمانی ک من زایشگاهو اتاق عمل و..بودم خانوادم از روی مانتور پشت در از تمام مراحلم با خبر بودن .تو بخش یه همراه خیلیی خوب کنارتون باشه من ابجیم بود ک واقعا حرفه ای بود بچم خوب سینمو گرفت تا ۸ ساعت بعد عمل هیچی نخوردم بعدش فقط نسکافه و اب میوه طبیعی و چای خوردم.اصلا اولین راه رفتن سخت نیست پرستارا شیاف گذاشتن راحت بود بلند شدنم فقط اصلااا نذارین مثانتون پر بشه تا ابکی خوردین تن تن برین ادرار کنید چون مثانه پر میشه درد میکنههه
مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۳ ماهگی
پارت ۴
ولی بعد کلی ورزش اخرم با دست یه سانت وا میشد ولی عالی بود که بعد اون همه درد من درد نداشتم
دیگه رسیده بودم به ۹ سانت حس زور شدید داشتم سر بچه بالا بود دیگه انقدر زور زدم و سجده رفتم با انقباض که سر بچم اومد پایین دیگه ۱۰ سانت بودم ولی یه مانع بود تو واژن که با تمام قوا زور زدم بچه اومد تو کانال و دکترم اومد و بهترین بخیه ای که تو عمرم دیدم رو برام زد
دکتر موقر بهترین دکتر دنیا برای من تو کل بارداری بچمو گذاشتن تو بغلمو از شوق اشک ریختم
و اینم بگم من از ۴ سانت دیگه هیچچچچ دردی نداشتم
و الان تنها دردم بواسیرمه که خیلی بد شده چون قبل بارداری هم شدید بود و با زور زایمان خیلی بد شد
از طبیعی با اپیدورال خیلی راضی بودم
برای من بد درد که تازه فهمیدم ارثی از خاله هام هست باز نشدن دهانه رحم
عالی بود
بیمارستان پاستور بود شیفت صبح زایشگاه عالی بودن
و بیمارستان خوب بود
هزار بار بگردم طبیعی میارم الان خواهرخام غبطه میخورن به حال من بعد زایمان
و تخت بغل من ۵ نفر زایمان کردن و من هنوز بودم 😅
کسایی رو دیدم که ۸ سانت هم درد نداشتن
مامان جانان👼🏻🍼 مامان جانان👼🏻🍼 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین(اورژانسی)🚑🤱🏻
پارت4️⃣

بی حسی کم کم رفت و زیر دلم و کمرم درد شدیدی داشتم برام یه چیزی به اسم کیسه شن گذاشتن رو شکم یه خیلی سنگین بود و دردمو بیشتر کرده بود نفسم نمیومد میگفتن بخاطر اینه ک هرچیز اضافه ای تو رحم هست خارج بشه یه سرمم وصل کرده بودن که داخلش امپول فشار بود میگفت بخاطر اینه ک رحمو یخوره جمع کنه فک کنم اینجاشو مطمعن نیستم چون توحال خودم نبودم این دوتا از ساعت ۵صب بودن تا ۱۲ ظهر که ینی جونم به لبم اومده بود قشنگ همون اولش جوراب واریس هم پوشیدن برام تو این چند ساعتم دوبار شکممو فشار دادن که برای یه دیقه فک میکرم مردم نفسم نمیاد خیلی درد داشت بعد از ساعت ۱۲ظهر سرم تموم شد کیسه شن هم برداشتن گفتن یک ساعت بعد پاشو اروم راه برو به سختی بلند شدم و درد داشت اما قابل تحمل بود ینی یه دردایی رو تجربه کرده بودم که اون راه رفتن برام خیلی راحتر بود دیگه سرویس رفتن و هر بار بلند شدن شیر دادن هم جز پروسه بود که درد داشت ولی انقد اون بچه برات عزیزه که هر دردی رو بخاطرش تحمل میکنی باورتون نمیشه اگه بگم ۲۴ساعت بعدش تمام اینا عین یه خوابه و با خودتون میگید ینی من بودم که از پسش بر اومدم واقعا حس توصیف نشدنیه اینا رو تا تجربه نکنید واقعا درک نمیکنید چون خودم هرکی میگفت بعد به دنیا اومدن دردا یادت میره باور نمیکردم
مامان نیلان👧🏻 مامان نیلان👧🏻 ۱ ماهگی
مامان مَهبُد🧿💙 مامان مَهبُد🧿💙 ۲ ماهگی