تجربه زایمان طبیعی
پارت اول
دو روز بود سردرد داشتم رفتم زایشگاه ازم آزمایش خون، سونوگرافی، ضریان قلب گرفت گفت همه چی اوکیه معاینه ام کرد گفت یک سانت باز شده دهانه رحمت برو خونه اگه بهتر نشدی فردا باز بیا. تو راه ک داشتم برمیگشتم کمرم و زیر دلم شروع کرد درد گرفتن البته منظم نبود
منم خدا خدا میکردم ک ایشالله زودتر دردای زایمانم شروع بشه رسیدم خونه و دردام بیشتر و تایمش نزدیک تر بهم شد و هی دو دل بودم ک خدایا واسه معاینه اینجوری شدم یا واقعا دردام شروع شده
شب نتونستن درست بخوابم تا اینکه صبح شد و دیدم شدت دردام بیشترم شد جوری دردم میگرفت ک نمیتونستم اون لحظه تکون بخورم چون همه میگفتن بیشتر دردات رو خونه تحمل کن بعد برو بیمارستان منم هرجور بود سر کردم در کل دو شب درد رو تو خونه تحمل کردم ک فرداش تایم میگرفتم اول هر 20 دیقه بود بعدش شد هر 15 دقیقه و بعد هر 10 دقیقه
مانا همراه گرفته بودم بهش پیام دادم ک من دو شبه درد دارم امروزم بیشتر شده منظم هم شده دیگ نمیتونم تحمل کنم ک گفت بذار تایمت کمتر بشه زود نرو بیمارستان

۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۲ ماهگی
زایمان طبیعی
پارت سوم
مجدد اومدن تو زایشگاه معاینه ام کردن به دستم آنژیوکت زدن و دستگاه بالا سرم هم ضربان قلب بچه رو میگرفت هم انقباض ها رو تو این فاصله چند بار دیگ معاینه شدم و دکتر اومد بالاسرم گفت برو سرویس مثانه ات رو خالی کن و اومدم معاینه ک کرد کیسه ابمو پاره کرد یهو کلی اب گرم ربخت زیرم حالت چندش بهم دست داده بود چون هم خیس شده بودم هم اب خون اومده بود ازم دیگ ماما اومد بالا سرم گفت پاشو ورزش کن برام توپ اورد دردام بیشتر شده بود و هی بهش میگفتم پس کی میخوای بهم بی حسی بزنین. من از اولم گفته بودم اپیدورال میخوام و بهم گفت سعی کن بیشتر تحمل کنی دهانه رحمت بیشتر باز بشه ک زایمانت طول نکشه یکم دیگ صبر کردم ک دیدم دیگ نمیتونم دکتر بی حسی اومد بهم گفت بشین تکون اصلا نخوری و... چندتا سوزش سوزن رو تو کمرم حس کردم و بعد چند دقیقه ک گذشت کاملا دردام رفت و فقط ی حس انقباضی رو حس میکردم و مجدد معاینه ک شدم گفتن 6-7 سانت شده دهانه رحمت و حالا باید زور بزنی تا سر بچه بیاد پایین ک به نظرم سختترین قسمت همینجا بود چون خیلی انقباض های شدیدی یهو میگرفت و مدام معاینه میشدم و چک میکردن ک سر بچه چقدر اومده پایین و...
مامان هوراد 👶🫧 مامان هوراد 👶🫧 ۳ ماهگی
پارت دو : گفتم من ک سزارینم برای چی معاینه،گفتن باید معاینه کنیم ب دکترت بگیم ب زور گذاشتم معاینه کردن درد داشت باید خودتو شل کنی🥲ولی دردش همون لحظه اس،گفت یه انگشت دهانه رحمت باز شده خونریزیتم بخاطر همونه،گفتن دکترت جمعه ها نمیاد میتونی با دکتر مقیم زایمان کنی،منم ک ب امید دکتر کریمی رفته بودم اون بیمارستان گفتم ن زایمان نمیکنم باید خودش بیاد.گفتن یا بستری شو یا با رضایت خودت اگه خونتون نزدیکه برو خونه ساعت ۳ شب بیا تا کاراتو انجام بدیم دکترتم میاد،دیگه من رضایت دادم خونه خواهرشوهرم نزدیک بود رفتیم اونجا گفتن کلا دراز بکش دردات شروع شد بیا.
درد ک داشتم بدتر شده بود هر پنج دیقه یبار میگرفت ول میکرد از کمرم شروع میشد میزد ب دلم کل بدنم و پاهام درد میگرفت خلاصه ب امید اینکه با دکترم عمل کنم تا شب تحمل کردم ولی داشتم زمینو گاز میگرفتم دیگه همسر و مامانم اعصابشون خورد شد گفتن هم داری درد طبیعی تحمل میکنی بعد میخای سزارین شی،دیگه نمیتونستم تحمل کنم اماده شدم رفتیم بیمارستان،نوار قلبشو گرفتن با حرکتش خوب بود،دکتر مقیم گف بزار معاینت کنم
با کلی درد معاینه کردگف پنج سانتی
ادامه..
مامان بشری سادات مامان بشری سادات ۱ ماهگی