۳ پاسخ

به نظر من مهم نباشه برات چیز خاصی نیس که ناراحتی داشته باشه

به نظر منم برات مهم نباشه
هرچی اهمیت بدی بیشتر اذیت میشی
شاید اخلاق های داییت خاصه که بعضی شرایط رو میبینه فاصله میگیره

میتونی برای خودت تصمیم بگیری ولی برای کسی دیگه نه
برای عروسی منم همین داستانا با فامیلای دیگه بود و ماهم عروسی بچه هاشون نرفتیم ولی با خونواده خودم یا همسرم کاری ندارم چیکار میکنن رفتن بسلامتی نرفتن هم بسلامتی

منم مث شمام.

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۱ سالگی
اینقدر مامانم تو تربیت پسرم دخالت کرده که دو تربیتی شده یعنی پسرم تا مامانم رو میبینی اخلاقش 180 درجه تغییر می‌کنه چون مامانم تا هر کاری می‌خوام بکنم با بچم میگه نکن بذار خودم انجام بدم بذار اینکار کنم نمی‌ذاره اصلا تصمیم بگیرم راجب کار های بچم فقط هی منو بد می‌کنه تو چشم بچم

مثلا امروز سینی رو کابینت بود پسرم با دست می‌تونه تکون بده تا دست پسرمو گرفتم پسرم گریه و جیغ و خودشو بزن و ب در و دیوار مامانم هی میگفت ولش کن کاریش نداشته باش منم عصبی شدم پسرمو بردم تو اتاق گفتم دخالت نکن تو کار من
من اگه بخوام بچه مو هم بکشم نباید دخالت کنی میگه اگه من دستشو اینطوری می‌گرفتم که دعوا می‌کنی اگه من بخوام بزنمش که دعوا می‌کنی گفتم مامان نباید دخالت کنی عجبا

ب جای این کار ها تا میبینی پسرم حرفمو گوش نمی‌ده بهش بگو برو ببین مامانت چی میگه حرف مامانت رو گوش

مثلا بچمو پیش باباش تنها می‌ذارم میگه وای چرا تنها گذاشتی ی وقت کاری نمیکنه
بهش میگم باباشه دشمنش که نیست

در کل نمیذاشت من درست تربیت کنم یه هفته دور بودم پسرم خوب بود امروز با دیدش اخلاقش عوض شد

منم امروز هم پسرمو آدم کردم که بفهمه حرف کیو گوش کنه

هم ب مامانم یاد دادم دخالت نکنه
مامان رادین مامان رادین ۱ سالگی
خیییلی خوابش میاد ولی نمیخوابه. داشتیم کتاب میخوندیم تو یکی از صفحه های کتابش ماهی و پرنده خوابیده بودن زد زیر گریه گفت پرنده خوابیده ماهی خوابیده ربع ساعت رفته بود پشت گریه هق هق شدیییید میگفت ماهی خوابیده پرنده خوابیده. اخه چرا اینجوری میکنه این بچه؟ من خودم بچه بودم یادمه از خوابیدن متنفر بودم گلی خب 8_9 ساله بودم. نمیدونم چیکار کنم. قبل از خواب قصه میگم براش کتاب میخونم. اگه خونه خودمون بودیم از 2 ساعت قبل چراغ ها رو خاموش میکردم نمیذاشتم کارتون نگاه کنه که خواب بیاد به چشماش. خونه مامانمینا نمیشه. مامانم تا دیرموقع تلویزیون نگاه میکنه. وقتی هم من یا خواهرم به مامانم میگیم تلویزیون خاموش کن چراغا رو خاموش کن عصبانی میشه باهامون دعوا میکنه میکنه میگه این بچه که بیداره. میگیم خب تو اگه بخوابی اونم میخوابه قبول نمیکنه. خلاصه بعضی شبها اینقدر خوابیدنش به تعویق میفته که مغزش از حالت خواب بیرون میاد. ولی بشدت خسته اس. هم.خودش بدخوابه هم شرایط الان باعث شده بدتر بشه 😭😭😭😭
مامان لیام مامان لیام ۲ سالگی