۸ پاسخ

کو ببینمدچجوریع من میخواستم بخرم ولی بااین حرفشما ترسیدم حقیقتا.

من استفاده می کنم خیلی خوبه فقط باید قلقش دستت بیاد البته طول میکشه ولی می ارزه واقعا

خداروشکر که به خیر گذشت،دقیقا چت جی پی تی عصای دست منه عالیه😇

این برنامه را چیه منم نصب کنم

عزیز برا من نصب نشد چیکارش کنم

من که میترسم استفاده کنم

من کاپ میزدم یه مدت اصلا این مشکل برام پیش نیومد ولی در کل چون قبل از استفاده از کاپ رفته بودم دکتر دیده بود که مشکلی ندارم و بعد از اون فیبروم گرفتم دیگه گذاشتم کنار وگرنه خیلی چیز خوبی بود.

چطوری نصب کنیم اینو؟

سوال های مرتبط

مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۷ ماهگی
درد و دل شبونه ؛ عشق مادری ....🤰🤱

خواهرا نمی‌دونم کدوماتون مثل من قبلا به شدت ترسو بودید ولی مطمئناً وقتی مادر شدید این عشق به فرزندتون این ترسا از شما دور کرد مثل من.
بله عشق مادری خیلی حس قشنگ و شیرینه نمی‌دونم حکمت خدا چه قدر قشنگه بعضی وقتا که وقتی باردار میشید و یه فرشته کوچولو تو وجودتون رشد می‌کنه وقتی مخصوصا چند ماه آخر که لگد زدن نی نی هاتونو حس میکنید تکون خوردناش سونوگرافی رفتنی شیطونیاش همه رو می‌بینید حس میکنید چه قدر شیرینه 😍😢😢😢😢😢🥺🥺🥺🥺
منم عشق مادری تو وجودم شعله ور شده بود بعضی وقتا با خودم فکر میکنم منی که اینقدر ترسو بودم از معاینه زنان اسپکلوم عکس رنگی ازهمه اینا وحشت داشتم طوری که کارم به مشاوره کشید و تو چندجلسه کامل درمان شدم در این حد شدت داشتم منی که یه زمان اونجوری بودم پارسال زایمان کردنی اولین بارم بود میرفتم اتاق عمل نمیدونین موقع عمل نفس کم میاوردم انگار سنگ گذاشته بودن روی سینم ولی همه اون سختیاش ترساش استرس هارو به جونم خریدم و آخ نگفتم فقط منتظر بودم بچه مو بیرون بیارن و من صدای قشنگه اش رو بشنوم وقتی صداشو شنیدم وای دنیا مال من بود خیلی عجیب و شیرینه♥️🥺
حتی وقتی شکمم رو فشار میدادن گاهی خودمو کنترل میکردم که جیغ نزنم ولی گاهی هم از درد نمی‌تونستم چیزی نگم دست پرستارو گرفتم که دیگه فشار نده یا وقتی اومدن انژیوکتم یادمه خراب شد اومد دوباره از اول انژیوکت بزنه دردم گرفت ولی آخ نگفتم به پرستار یادمه قشنگ برگشتم گفتم من دردای بیشتر از اینو کشیدم این که چیزی نیست اونم با شوخی با انگشتش زد دستم گفتم آخ با خنده گفت چیشد تو که گفتی درد نداره
خواستم بگم چه قدر این عشق بین مادر و بچه عمیق قشنگه که حاضری درد بکشی ولی بچت آخ نگه ....
مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۷ ماهگی
ادامه من با شیر دوش میدوشیدم دستی بود اونم قطره قطره خیلی طول می‌کشید تا شیرمو بدوشم بعد چندروز از زایمانم چون از قبل بارداریم هموروئید ضائده گوشتی دور مقعدم داشتم تو بارداریمم دوتا در اومد کلا ۳ تا همورویید یاهمون بواصیر میگن دوتا دور مقعدم یدونه داخل بعد زایمانم شربت لاکسی ژل می‌خوردم تا اذیت نشم ولی همچنان درد بواصیر داشتم عذرمیخوام هربار بعد سرویس درد سوزش یعنی گریه میکردم من ده روز بعداز زایمانم رفتم بخیه ام رو کشید دکتر تواون ده روز همش درد بواصیر خیلی اذیتم کرد یعنی هرروز از درد سوزش گریه میکردم اصلا نمی‌تونستم بچه رو بغل منم شیرمم نتونستم بدوشم بچم شیر خشک میخورد اصلا حال نداشتم از درد بی‌حال افتاده بودم چطور بااون حال بد میدوشیدم هنوزم عذاب وجدان دارم که نشد بچم شیر مادر بخوره خلاصه اون ۱۰ روز با درد واذیت گریه وسختی هاش گذشت روزی که بخیه رو کشیدم زنگ زدم کلینیکی که عمل لیزر می‌کردن وقت گرفتم فرداش وقت دادن خیلی حال بدی بود ادامه دارد