سلام کسی تجربه افسردگی بعد زایمان داره
بگه چجوری بوده
چیکار کرده

منم مستعدش بودم ولی شوهرم خیلب هوامو داشت.از همون شب اول جاشو پیشم انداخت خوابید همش بوسم میکرد و قربون صدقه م میرفت با اینکه مادرشوهرم میگفت تو دیگه باید جای خودت و بچتو از شوهرت جدا بندازی پیش هم نخوابین.گفتم چرا؟گفت ک سروصداتون نمیزاره پسرم بخوابه .شوهرم گفت مگه مرده باشم ک ازینا جدا بخوابم.هرچی ک دلم میخاست سریع واسم فراهم میکرد خودش ب بخیه سزارینم رسیدگی میکرد مدام سشوار میگرفت تا مرطوب نشه.بچه رو از گهواره میاورد واسم.بخدا حتی لباساشم میشست .همه جوره حمایتم کرد منم فقط تونستم انرژی محبتشو جذب کنم

بله من
هنوز هم بعد از ۲سال و ۴ماه دارمش.دکتر برام دارو نوشته متاسفانه بعضی وقتا یادم میره بخورم

بنظر من که بعد از ۶ماه مادر بهتر میشه چون مادر ایقد کارای بچش زیاد میشه که فرصت نمیکنه غصه بخوره

سلام بله من و همچنان درگیرم ولی از چهل روزگی دخترم رو خودم کار کردم ولی متاسفانه من از طرف همسرم محبت ندیدم و تو اون دوره و هنوز درگیرم و درگیر