۵ پاسخ

وای آره خیلیا باردارن
ولی ما ب هیچ عنوان دوس نداریم و نمیخوایم

وای دلت خواست 😭 حتی فکرشم ترسناکه

تو مواد لازم رو تهیه کن بپز
در آوردنش از من😂😂😅😅برو پیش دکتر صمیمی فر یا هم بایبردی
انگار سوت گولوندسن

دقیقااااا چندتا از دوست های منم کع اونموقع باهم باردار بودیم یا باردارن یا نی نیشون تازه دنیا اومده

منم سز بودم ولی سخت نبود خداروشکر

سوال های مرتبط

مامان لیموشیرینم👶 مامان لیموشیرینم👶 ۱ سالگی
سلام شبتون بخیر
مثل مامان اولی ها منم اومدم تجربه زایمانم رو بگم
ولی من بخاطر کمک و راهنمایی دوستای عزیزم می‌نویسم
اونایی که همراه من بودن میدونید که پسرم ۹ماهه بود من مجدد باردار شدم
بارداری دوم من خدا خواسته بود
و اینکه پسرم شیر خودم رو میخورد
بعد دو ماه که فهمیدم باردارم تقریبا همون موقع ها دیگ از شیر گرفتم
بماند که چه چالش هایی رو پشت سر گذاشتیم چقد خودم ناراحتی ها کشیدم
بخاطر گریه کردم
و اونایی که منو نمشناسن بگم من کمکی نداشتم کسی از خانوادم نزدیکم نیستن
تمام بارداریمو تنهایی گذراندم
روز اول بخدا گفتم هدیه خودت هست که صلاح دونستی دادی منم با جون دل پذیرفتم مطمئنم خودت کمکم میکنی
مامانا من هیچگونه استراحتی طول روز نداشتم
تقریبا هم تمام کارای خودنمو هم خودم انجام میدادم
پسرم راه نمیرف مجبور بودم بغلش کنم
اینا رو میگم برای اینکه سر هر چیزی موقع بارداری نترسید
من نه به خورد خوراکم میتونسم برسم(نه اینکه نداشته باشیم هزار مرتبه شکر خدا روزیمون رو خوب داده)فقط وقت نمیکرپم
وقت داشتنی هم حوصله نداشتم
پسرم همیشه موقع دراز کشیدنم میاومد از روم رد میشد مثل پل میکرد منو
برسیم به دکترم
من چون زایمان اولم سزارین بود و زود باردار شدم میترسیدم