۱۹ پاسخ

خداروشکر عزیززززم
چه کار قشنگی
الهی از این به بعد فقط و فقط شادیشو ببینی
سلامتیش
خونت پر از ارامش باشه

الهی که خدا از این به بعد اینقدر آرامش به قلبتون بده که حتی این روزا رو یادتون نیاد🙏🙏

خداروشکر عزیزم گ دختر خشگلمون صحیح وسالمه اشکال نداره بذار بریزه بهم .منم وقتی اون اوایل پسرم بهم میرخت کلافه میشدم ولی الان خداروشکرمیکنم ک سالمه

الهی آمین
خدا واسه دشمن آدم هم با مریضی عوض درنیاره
خداروشکر که دخترتون صبوری کرده
انشالله که جواب این صبری که کرده رو خیلی زودتر میبینه و راحت میشه🥰🥰🥰

خداروشکر عزیزم واقعا قوی بودین روزای خیلی سختی گذروندین انشالله یه سفر یا تفریح برید دلتون باز بشه قشنگ😍

واقعا از ته دلم خوشحالم ایشالا سال جدید رو فقط با اتفاقای خوب رقم بزنین

خدا کمک میکنه عزیزم

واقعا خوشحالم ک داره سختیا تموم میشه هم مال تو هم مال من
البته برای من ک در برابر تو هیچی نیس

افرین ب مامان قهرمان

الهی بگردم براش 🥺

خدارو هزار مرتبه شکر

خداروشکر عزیزم خیلی خوشحال شدم خداحفظش کنه آرامیس قشنگو❤
الهی آمین

من دیروز یاد دخترشما افتادم که گچ پاشو انشالله باز میکنه و بدو بدو میکنه بخدا .....انشالله این روزا براتون زود بگذره

ایشالا گچشو باز کرد زیرشو خیلی خیلی نرم کن شبا که اذیت نشه

خدارو هزار مرتبه شکر
مهم خوب بودنش بریزه وبپاشه ماهم ذوق کنیم براش

عزیزم😍انشاالله بسلامتی و دل خوش

خدا رو شکر عزیزم الهی که هیچ وقت مریضیشو نبینی و روزهای خوب و خوش در انتظار تون باشه
. الهی آمین

خدارووشکرر🥲😍😍😍
الهی آمین

خداروشکر که دختری خوب میشه مامان قوی و زیبا💖🤲😍🫂

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام خانوپا توروخدا منو ببخشید اگه دائم غر می زنم آدم غر غرویی نیستم شرایط های خیلی سخت تری رو تا الان تحمل کردم و سفت بودم به این قضیه ولی مساله ی دخترم دیگه از تحملم خارجه امروز ۳ و ۴ بار تو خودش پی می کرد قبل اینکه بیارمش پیش دکتر روانشناسش تو خونه پی پی کرد دمه اومدنمون بلد ویگه خیالم راحت شد از بابتش بعد تا اومدیم تو مطب نشستیم دیدم چقدر بو میاد شصتم خبر دار شد باز پی پی کرده قبلا تا ازش می پرسیدم می گفت ولی الان جوری شده دیگه از ترسش نمیگه گاهی وقتا ازم قایم می کنه یا اینکه من می فهمم میگه مامان منو نزن 😥😥دلمم براش میسوزه به قرآن هر راهی هم که دکتر و روانشناس و مشاوره گفتن ربتم ولی فایده نداشته امروز که به دکترش گفتم گفت ماله آی کیو پایینه گفتم آخه پس چرا جیش رو میگه ولی پی پی نه گفت اون براش راحت تره ولی به احتمال خیلی زیاد این بچه بی اختیاری مدفوع داره خودمم همین حسو دارم چون بالاخره بعد این هپه تکرار و تنبیه تا الان باید یاد گرفته باشه یه بارم بهم گفت بعد اینکه پی پی کرد گفت مامان منو نزنی کسی بوده مشکل بچه ی منو داشته باشه مشکلش رفع شده با دارو ؟؟خانوم دکترش میگه با این وضع نمی تونه پیش دبستاتی بره ها اخراجش می کنند😥
مامان آیهان وآیلین مامان آیهان وآیلین ۴ سالگی
سلام دوستان بالاخره یکم وقت کردم بیام اینجا از زایمانم براتون بگم

توی ۳۸ هفته ، دو روز قبل زایمانم رفتم برا معاینه لگن که اونم ماما گفت دهانه رحمت کاملا بسته هس برام قرص گل مغربی گذاشتن گفتن دو روز دیگه باز بیا برا معاینه منم خیلی نگران بودم آخه از هفته ۲۲ به خاطر کوتاهی طول سرویکسم شیاف استفاده میکردم و استراحت نسبی بودم نگران بودم که زایمانم خیلی سخت میشه از هفته ۳۶ هم ورزش میکردم ، با خودم گفتم برم پیاده روی شاید دهانه رحمم باز بشه روز اول با پسرم رفتم یکم پسرم اذیت شد روز دوم تنها رفتم بعد موقع برگشت یه سگ ولگرد بهم حمله کرد و افتاد دنبالم خیلی ترسیدم بعدش دیگه انگار فلج شده بودم یه جورایی لگنم قفل شده بود اصلا یک سانت هم نمیتونستم تکون بخورم یا پامو تکون بدم کل شب بیدار بودم نمیتونستم بخابم بعد ساعت ۳ و نیم شب اینا بود دیدم یه درد پریودی شکممو میگیره و ول می‌کنه منظم هم بود ساعت ۴ گوشی شوهرم زنگ خورد میخواست بره سر کار گفتم حالم خوب نیس یکم بمون همون موقع کیسه آبم پاره شد منم خیلی وحشت زده شده بود یه فامیل دور داریم اینجا بنده خدا توی بارداریم کمک حالم بود رفت اونو با موتور بیاره پیش پسرم منم آماده شدم
مامان آوین مامان آوین ۴ سالگی
سلام‌ خوبین خوشین انشاالله
مامانا من‌ دخترم تو مهدشون ناهارمیخورن و مهدشونم مهد خیلی خوبیه بعد چن روز پیش ک از مهد اومد بهم گف ک مامان منو دوستم غذای مونده بقیه بچه هارو خوردیم من تعجب کردمو با دخترم حرف زدم ک درست نیستو اینا امروز با مدیر مجموعشون صحبت کردم و گفتم ک حواستون باشه ب بچه هاو بهداشتی نیس اینکارو من بچمو ب شما سپردم اعتماد دارم بهتون گفتن ک امکان نداره همچین اتفاقی افتاده باشه گفتن ما ب تعداد همه بچه ها غذا سرو میکنیم و بعد بچه هارو صدا میکنیم بیان سر میز و ممکنه چند نفر غیبت کنن غذاشون رو میز میمونه و حتمااز اون خورده و ما ب بهداشت و اینا وسواسی عمل میکنیم و ازاین حرفا ک واقعا تمیز هم هست مهدشون..بعد گفتم باشه و گفتمم ک کلا دوبار برا دخترم نریزن غذا و ی دفعه بخوره کلا چون یکم اضافه وزن داره..خلاصه الان باز از دخترم پرسیدم گف نه مونده غذای بچه ها بود ک یکم تو بشقابشون مونده بود و اینکه بقیه مربیاو بچه ها رفته بودن ی اتاق دیگه دخترمنو یکی دیگه از بچه ها با اشپز سر میز بودن ک دخترم میگه خاله ک خانوم اشپزه حواسش نبود ب ما ندید و دوستم گفت ک بیا این پلوهارو بخوریم منم خوردم کسی ندید مارو..دخترم طفلکی گفتم‌اون غذاها دهنی بود شوک شد اصلا چون از رو ندونستنو حرف دوستش اینا این کارو کرد بقیه باید حواسشون میبود..حالا بنظرتون من مدیرش پیام بدم‌بگم ک واقعا همچین اتفاقی افتاد و انقد با اطمینان نگه و حواسشون بیشترجمع باشه