۷ پاسخ

حالا فکر کن من این وسط شاغل هم هستم

واقعا سخته..من گاهی خیلی کلافه میشم

بچه داری هیچ وقت قرار نیست اسون تر بشه واقعا خدا بهمون صبر ایوب بده

بخدا باورت میشه من امشب گریه کردم سر یه شیرخشک پیدا نکردن؟؟
همش بخاطر شیرخشک نبود یعنی تمام سختی های مادرشدن از جلو چشمم گذشت از بستری پسرم تو بیمارستان بخاطر زردی بگیر تا کولیک و رفلاکس و اعتصاب شیر و آلرژی و شب بیداری و اسهال و هزار تا چیز دیگه.
حالا این سختی ها به کنار یه درصد رفاه اجتماعی نداریم بخدا ساعت ها بابد دنبال سیرخشک از این داروخانه برم داروخانه بعدی تا بدونه شیر پیدا کنم اونم وایه دو روزش میشه
ما مادرا خیلی بهمون سخت میگذره ولی خب شکر که بچه هامون هستن کنارمون

وایی دختر منم که گوش درده چندروزه نمیخوابه اصلا دارم منم کم میارم خدا خودش کمکمون کنه

خداقوت بهت اشکال نداره بزرگ میشه برات تولد میگیره خستگیات یادت میره

منم‌۳ روز دیگ تولد دخترمه خودم دکور میخام بچینم...مهمونم برا شام دارم

سوال های مرتبط

مامان مَهزاد مامان مَهزاد ۱۴ ماهگی
شما جای من باشید کدوم رو الویت قرار میدین،
دخترم ۱۱ ماهشه تازه از مریضی داره خوب میشه با دارو خوردن حالش خوبه قط میکنم دوباره مریض میشه،

بعد خواهرش تازه مریض شده سرماخورده، بعد ۸ سالشه، مامانم و بابام و خواهرم سرکار میرن این بچه خونه تنها میمونه گاهی تنها گاهی میاد خونه ما بعد الان که مریضه اومده خونه من همسرمم آدم بدی نیس هااا اما گیر داده خواهرت دخترمو مریض کنه دعوا راه میندازم،🤦🏻‍♀️😵‍💫😵‍💫

بعد خواهر میاد خونه من یه گوشه میشینه کرم از دخترمه که خیلی وابسته این خواهرمه چون باهاش بازی می‌کنه اینم خیلی دوسش داره همش می‌ره سمتش که بغلش کنه منم نمیزارم هم خواهرم ناراحت میشه که نمی‌زارم بغلش کنه هم دخترم گریه شدید می‌کنه که بره پیشش

الان بنظرتون چیکار کنم؟ قلب خواهرمو بشکونم بگم برو خونتون نیا اینجا ؟
یا با همسرم یکم قهر کنم بابت حرفش که یکم به خودش بیاد انقد به من زور نگه؟
به زور دخترمو میخوابونم که نره سمت خواهرم، بعد الان دارم سوپ درست میکنم براش میگم بعدش بگم پاشو برو خونه تنها میمونه دلم نمیاد اخه