دارم وا میرم . اون از شب زایمانم که تا صبح نشستم شیر دادم . با گریه گذشت. بعد اون هم از وفتی اومدم نخوابیدم مامانم هر شی میگیره میخوابه صبح پا میشه . یکی نیس بگه تو هم آدمی یه ساعت بخواب . امشب هم که زیر دستگاهه بچم بدترین و سخت ترین شب های عمرمه .
روزا هم اصلا خواب ندارم وقت ندارم . نمیشه .

درکت میکنم روزای اول خیلی سخته به مرور بهتر میشه اوضاع

روزای اول زایمان سختی خودشو داره صبوری کن میگذره

وای خدای من
مگه نیمده کمک اخه!! پس چرا میخابه؟!!
خب خودت صداش کن بگو اینو نگه دار من بخابم ی ساعت

روزای اول خیلی سخته میگذره ولی نگران نباش عزیزم هرجی جلوتر میره سختیاش کمتر و بچه داری شیرین تر میشه.
تحمل کن و محکم باش میگذره بعدش به این روزات میخندی

منم تنهام قرار بود امروز برم بخیم رو بکشم وقت نکردم فردا هم ک جمعس میفتع واسه شنبه
تازه ورم هم کردن بخیهام
هیچی استراحت نداشتم

عب نداره عزیزم میگزره اوایلش خیلی سخته منم پسرم زردیش بالا بود بعد زایمان مستقیم رفتم ان ای سیو به بچه شیر میدادم نه تختی نه کوفتی ده روز رو یه مبل سفت نشستم یه نفر نگفت بیا خونه یساعت بخواب من برم پیشه بچه تموم بخیه هام میسوخت خیلی سخته درکت میکنم ولی چاره چیه خودمون خواستیم خودمونم باید تحمل کنیم از این پودرای نسکافه بگیر بعضی وقتا بخور کمک میکنه به بیخوابی غلبه کنی شبام تا بچه خوابید بگیر بخواب توام

منم از ساعت ۱۰ دارم دخترمو شیر میدم ولی نمیخوابه :) به دعا متوسل شدم

مامان خودت میخوابه؟شوهرت چی🥺یعنی بعد بارداری باز چالش های جدید داریم😫

عزیزم من هم همین الان جوجه‌رو خوابوندم....کلی بهانه میگرفت.....منم دست تنهام.....صبوری باید کنیم نوزاد همینطوریه