۱۱ پاسخ

اشکال ندارد گلم همه ما زنا این دوران سختو میگذرونیم یکم بزرگ شن راحت میشی راستی گلم قد پسرت چهار ماهگی چند بود

اره بابا سخته منم ک بهت گفتم توی خونم
رفتم مهمانی همش توی اتاق خواب بودم

اره با بچه کوچیک مهمونی گردش واقعا سخته مخصوصا جای جدید ادمای جدید میبینن پدرادمو درمیارن لجباز ترمیشن گریه های بیخود جدا از اینکه شکمشون اتومات کارمیکنه تا یقه تو چیز دست و پنجه میزنن🤣🤣

خداحفظش کنه

من از دوران بارداریم تو جاده هام برا زایمانم آمدم زنجان پیش مامانم 3 ماهگی دخترم از طرف شمال انداختیم با گشت و گذار همه شهرا رفتیم خونمون بعد خونمو جابجا کردم دوباره هوایی برگشتم زنجان بعد عیدم باز رفتم اردبیل
سرعین و انزلی و هزار جای دیگه دخترم یسره پتو پیچ میکردم همه جا می‌بردم قشنگ دخترم دردری شده سخت نگیر خوش بگذرون مسافرتتم برو شاید خونه کسی سخت بگذره بهت اما هتل و خونه که بگیری راحته آنقدر پسرت رو ببر تا عادت کنه به محیط بیرون از خونه

عزززیزززم
منم دخترم سه ماهش بود و چهار ماهش بود بخاطر شرایط کاری شوهرم دو بار رفتیم شمال خیلی اذیت شدم
همش نگران آرامش صاحبخونه بودم اوج کولیکش بود
آره یکی از بدی های غذای مستقل اینم هست
وقتی سنشون پایین جایی بره آدم اذیت میشه

وای منم فردا مهمانی شام و تولد دعوتم قسمت شامو نمیخوام برم بمونم تایم تولد برم😇

آره واقعا سخته
عکس خودته؟ پسرت قدش چنده عزیزم ؟ ۶ ماهشه؟

عزیزم چقدر سخت منم یه سفر یه روزه رفتم واقعااااا داغون شدم گفتم که دیگه نمیرمممم

وای آره دوتا آدم جدید ببینن دمار از روزگار آدم درمیارن

با بچه اگه کمکی نباشه سخته منم خیلی بیرون و مسافرت مهمونی میرم ولی شوهرم خلییییییلیییییییی کمک میکنه اونم نباشه مامانم من اصلا تو بیرون از خونه به کار های بچه نمیررسم

سوال های مرتبط