ریدم تو زندگی که کنار مادرشوهر باشه
روانیم کرده بقران میگم خودمو دار بزنم از دستش
سلین قبلا شیرخشک میخورد یه مدت دیگه شیشه نگرفت به زور هرکاری کردم بگیره نمیگرفت میگفت گولش بزن شاید گرفت یکم چاق شد
حالا یکی دو روزه میام آب بیشتر میریزم شیرخشک کمتر خیلی مزشو حس نمیکنه میخوره
بعد دیروز دوتا از دختراش اومدن خونش منم اونجا بودم بچه هاشون نزاشتن دخترم بخوابه همش گریه میکرد گفتم دیگه شیر خودمو نمیدم میگفت اینقدر گریه میکنه بخاطر همونه داری از شیر میگیرش گفتم پس شیرخشک چیه میگه نه این فرق میکنه
بعد اینقدر تو گوش دختراش خوند اونام راه میرفتن گفتن اره بخاطر همونه اینقدر آب میخواد گفتم یه مدته بخاطر سرماخوردگی آب زیاد میخوره گفتن نه بچه ای که از شیر بگیریش اینجوریه خیلی گریع میکنه دنبال سینه ت میگرده خواستم بزنم تو دهنشون بگم موقعی که شیرخشک نمیخورد همش میگفتین فلان کارو بکن تا بخوره چاق بشع الان که میخوره چرا زر میزنین
بعد یکیشون گفت میدونی شیر خودت چقدر ویتامین توشه اگه شیر خودتو بدی خیلی خوبه
خواستم بگم دو قطبی چیزی هستین
فقط دنبال ایراد گرفتن از مردمن
خودشون خدای ایرادن

۱۰ پاسخ

مادر شوهر ها همشون بی شعور تشریف دارن امروز تو مسجد جلو کلی آدم حالت دستوری و دعوا بهم گفت بلند شو برو دنبال بچت شوهرت ولت میکنه میره خونه من گفتم مامان شوهرم منتظرم میمونه نگران نباش ولی خیلی بد گفت آبروم رفت بدم میاد از پیر زنای عقده ایی که فقط خودشون پشت نماز قرآن و دین قایم میکنن ذات بد شون خدا همون نماز هایی که میخونن بزنه به کمرشون
همش هم یه کاری میکنه با شوهرم بحث م بشه
یه خانومی هم هست همش میگه نماز اینجوری بخونین اونجوری بخونین کسی تو مسجد حرف نزنه .
نمیتونم هم نرم آقام هیت امنای مسجد هر روز میره دوست ندارم آقام تنها بزارم

حالا حساب کنید واسه یه موضوع مسخره اینجوری آدمو عذاب میدن کاری میکنن غصه بخوری
روانیا

عزیزم اب بیشتر میریزی شیر کمتر بچه مواد غذایی لازم بهش نمیرسه
مواد مغذی ب بدنش نمیرسه
حالا ی مدت داری اینکارو میکنی سعی کن کم کم پیمانه اب اندازه برسی
اینجوری فقط معده بچه پر میشه

منم میگفتن حتی خانوادم اهمیت ندادم اصن کار خودمو کردم شیر خشک دادم ، الانم غذا خوره دیگع بچت بهش بده شبرشم اندازه بده ابکی نکن خوب نیس

مادرشوهرمن اون روزااول میگف من انقد شیرداشتم ک فواره میزده منم گریه ک ندارم بعدیه مدت میگف والا شیرخشک خیلی خوبه بدیدجون بگیره حالاجاریم شیرخشک داده یه سرمیگه اون نداده به بچه حالامن ازش دورم خداروشکرولی یه روز اومدخونه مامانم بچه خواب مثل وحشی بچمو تکون میذاد ک حتما یه ایرادی داره ماهروقت میبینیم خوابه بعد از۹ماه هنوزم میگم چرانزدم تودهنش هرچندانقدگریه کردم ک بابام به گوشش رسوند ک غلط کردی زرزدی😂بعدکولیک گرف گریه میکرد میگف بخدا بچه هامن همش خواب بودن منم جلوخودش به برادرشوهرم گفتم گریه میکنه میگن چراگریه میکنه میخوابه میگه چرامیخوابه اون موقع وزنش کم بود هرماه زنگ میزدوزنش میپرسید الان وزنش خوبه هی انالیز۴دست وپا غات زدن و حرف زدن داره زنگ میزنه میگه چرا حرف نمیزنه😳کلا غوت غالبشون 💩خوردنه 💩میخورن باملاقه بیخیال

پس من اگه حرفهای مادرشوهر و خواهرشوهرمو بهت بگم که میگی خداروشکر اینا بهترن
روانی که چه عرض کنم من دیگه کم‌کم تیمارستان میرم از دستشون 😂😂ول کن زر میزنم نمیشه دهنشونم بست لعنتیا

طعم شیرشو شاید دیگ دوس نداره میخای عوض کن شاید خورد

خب تقصیر توعه چرا میگی نمیخوای شیر خودتو بدی به اونا چه😐

وای دس رو دل نزار ک خونننننهههههه. منم متصفتان مشگل تو ر دارم ☹️

عزیزم‌جوش نزن ازاین زرا خونواده شوهر زیادمیزنن من وقت نیس برم ی ایرادی نگیرن منو خواهرشوهرام ب فاصله چن ماه بچه هامون هستن
فک میکنن اونا خدان و هرکاراونا کردن من باید واس بچه م بکنن و همه کاراشون درسته
منم دلم خووونه اعصابم ضعیف شده یکسره با بچه م سردعوام بخاطراون بی صفتا

سوال های مرتبط

مامان کیاشا🤰🏻😍 مامان کیاشا🤰🏻😍 ۹ ماهگی
عروس عموم با من تو یه بیمارستان و تو یه روز زایمان کرده اون بچش خیلی ریز بود کیاشا خیلی درشت مقایسه ها از اینجا شروع شد من با بدبختی شیر خودمو دادم سینمو نمیگرفت هزارتا فیلم داشت اون طفلک خیلی سعی کرد شیر خودشو بده اما نه شیر داشت نه عصابشو خیلی اذیت شد اخرم بهش شیر خشک داد (من نمیگم شیر خشک بده چون خودم چون پسرم نمیخورد خیلی تلاش کردم که شیر خشکم بخوره)
هر دفعه که هرجا شیر میدادم با حسرت نگاه میکرد بخدا من جلوش هیچی نمیگفتم میرفتم تو اتاق شیر میدادم یا دروغی میگفتم شیرخشکم میخوره که دلش نشکنه
یعنی کیاشا سر این شیر خوردنش پدرر منو در اورده هر روز یه فیلمی داره تقریبا سه ماهه دیگه شیر خودمو تو خواب میخوره زیر سینه هم نمیمونه اصلا ادیروز رفتم دکتر یک عالمه دارو داده که شیرمو کم میکنه 😭شیرم کم شده همینجوری که نمیخوره شیر من خیلی زیاد بود از دیروز همینجوری گریه میکنم میگم چرا پسر من با این همه تلاشم نباید دیگه شیرمو بخوره 😭😭گاهی اوقات میگم‌چشم اونو که پسرم دیگه شیرمو نمیخوره و دیگه هم نمیتونم بدم 😭😭از اونموقع که شیرمو نمیخوره روز به روز داره لاغر تر میشه
مامان شاه پسر⁦❤️⁩ مامان شاه پسر⁦❤️⁩ ۱۱ ماهگی
بیاین یه درد دل کنم باهاتون بچها من پسرم از تایمی که به دنیا اومد تا دوماه نیم کلا شیر خودمو دادم کلا اینو میگم خیلی پسرم اذیت میکرد همه اطرافیان تو مهم راه میرفتم از بدو تولد پسر هی میگفتن سیرت کمه سیر نمیشه هی میگفتن مخصوصا مادر شوهرم به زور شیر خشک گرفتن اگه شیر من برای پسرم کافی نبود چجوری ۲۶۰۰ بود با شیر خودم شد ۵کیلو ؟؟؟اقا خلاصه شیر خشک گرفتن من باز نمی‌دادم فقد شیر خودم ۱۲ شب یه شیشه ۱۲۰ میدادم وسلام میرف تا ۱۲ شب فرداش کلا ماهی بدون شیر خشک همسرم غر میزد شیر خشک بده فلان ۴ماهگی پسرم من مجبور شدم عمل کنم صفرام تا بیست روز نتونستم شیر درست حسابی بدم پسرم بیشتر کشش به شیر خشک گرف باز من دادم بهش تا ۷ ماهگی شیر دادم بعدشم دندون درآورد گاز میگیره نمیخوره اصلا همسرم غر میزنی تو به این بچه شیر ندادی مادر خوبی نیستی فقد شیر خشک میگی منم میگم ۶ ماه که شیر دادم میگه نه فلان دلم گرفته از دست این حرفاش میگه یوقت به شاهان نگی شیرکوه حلالیت نمیکنم اصلا شیر ندادی به بچه تو من چی بگم به این ادم؟؟