۳ پاسخ

من بجای شیر با عروسکهایی که ووست داشت و لالایی و قصه می‌خوابوندمش
بجای سینه عذوسکش و بغل می کرد احساس امنیت می کرد مبخوابید

منم عین شما بودم
شیر روز رو کم‌ کردم هر وقت می اومد سراغم حواسشو پرت می کردم
شیر شب رو هم به تدریج قطع کردم خواب شبش خیلی خوب شد. اونطوری که فکر‌می‌کردم سخت نبود
می‌اومد سراغ سینه می گفتم شیر مامان چی شده میگفت تموم و می رفت

هیچی به راحتی
یه روز صبح بهش شیر دادم و بعدش دیگه قطع کردم بچمم اصلا بهونه نگرفت

سوال های مرتبط

مامان مرسانا مامان مرسانا ۱ سالگی