توروخدا اینجوری نگو درکت میکنما منم تنهام شوهرم اکثرا ۴۸ ساعت بیمارستان شیفته خودشم من کلا ادم عصبی ایم دیشب دخترم تا صب نمیخوابید یذره صدامو بلند کردم گفتم میزارمت زمین بمونی گریه کنیا ولی بعدش دلم براش کباب شد انقد که مظلومه این بچه ها بجز ما پناهی ندارن دورت بگردم یکم به اعصابت مسلط باش غذاتم بخور نمیخوری قندخونت میفته
فکر نمیکنی یکخورده بهم ریختی و آرامش نداری و روحیه بد و استرست رو بچه هم حس کرده و گرفته؟ به نظرم اول باید خودت به ارامش برسی تت بتونی اون طفل معصوم رو هم آرووم کنی
چطور دلت میاد؟
برو دکترتو افسرده شدی درمان شی
آروم باش ذکر بگو ناشکری نکن سخته درستع ولی آروم کن خودتو اون بچه بجز تو الان کسیو نداره از حست باخبره گناه داره 😔
دختر این فشار رو همه مون تجربه کردیم
اوایل همینطوریه
منم دقیقا عین خودت بودم
فقط باید صبوری کنی همین
همه چیز درست میشه
با اون طفل معصوم هم بدرفتاری نکن
اون بچه جز تو کسی رو نداره
تمام زندگیش و نفس کشیدنش تو دستای توعه
بچه انرژیو میفهمه ،اون ارامشو از تو میگیره،اینا برای هوروموناته،بده به مامانت برو ی دوش بگیر دوساعت بخواب سرحال شی،گناه داره اون بچه بی زبونه غیر تو کسی نداره که
كاش خدا بهت بچه نميداد
عزیزم شما افسردگی گرفتی…همه بچه ها همینن بچه من بدتره کلا شاید روزی یکی دو ساعت بخوابه هیچ کمکیم ندارم مادرمم تو بارداریم از دست دادم ولی وقتی دخترمو میبینم خدارو هزار بار شکر میکنم با تموم خستگی و شب بیداریا با جون و دل ازش مراقب میکنم تروخدا اینجوری نگو خدا قهرش میگیره زمان بده خوب میشه
وا من ک شوهرم سر کاره یه شهر دیگع و پیشم نیست دوران بارداریمم همینژور بودم به خاطر کارش دور بودیم و هر ماهی یه بار میاد منم بچم خیلی بیقراری میکنه و خودم دست تنهام ارزوی خاب مونده ت دلم نمیگم ناراحتی در نیوردم ولی خو ن اینجور تازه من مادر شوهرمم رو مخمه طبقه پایینه کمکم ک نمیکنه هیچ روزی یه بار میاد ک چرا قنداش نکردی چرا پستونک میدی امروز شیر خشک گرفتم برا شیر کمکی یه قشقرقی کرد و زنگ زد شوهرم ک این میخاد بچه رو شیر خشکی کنه میخاد خنگش کنه عزیزم یکم تحمل کن همه همینطورن
عزیزم این از بیخوابی و خستگی سعی کن اگه شده آرامبخش بزن بخواب خوب استراحت کن شما ک مادرت هست کنارت
گلم صبور باش توروخدا بعضی ها پرحسرت بچه هستن
مامان های ماچ دلی داشتن بخدا اون قدیم ها هیچی دردسترس نبوده امکانات کم بوده حالا ما ناشکری میکنیم
من پیامت برا مامانم خوندم میگ شاید بچت چهار فرقه ببر پیش حکیم سرش داغ کنه
چطو دلت میاد اینجوری حرف بزنی بخدا من بچه اولم یکسال هفت ماهشه موقع بدنیا اومد همش بیداربودم هیچکس کنارم نبو شوهرمم همش میگفت خسته ام تو مادرشی منم مادر نداشتم تک تنها بزرگش کردم الان نه ماهه دوباره حامله ام فک کن ی بچه 18ماهه دارم بااین بچه ک بدنیا بیاد میشن دوتا خانوادمم بخاطر ی سری مشکلات خانوادگی ی سال خونم نیومدن و نمیان بازم خودمو خودم صبور باش تو مادر شدی خودت خواستی ک مادر شدی پس تحمل کن بچت بغل کن بوش کن باهاش خرف بزن روغن بمال ب شکمش ببرش حمام پوشکش عوض کن کرم بزنش خلاصه خسته اش کن ی بالشت کوچلو بذار رو پات بچه رو ..رو پاهات بخوابون خودت سرگرم کن وقتی خوابید تو هم بخاب همیشه کنارت میوه خوراکی مقوی بذار بخور تا مجبور نشی از اتاق بری اشپز خونع چند شب همینجوری پیش برو ان شاالله بچه ات اروم میشع
به این فکر کن خیلی ها زندگیشون سر بچه از هم پاشیده و خیلی ها چشم انتظار این روزایی هستن که تو داری تجربه میکنی بچه داری واقعا سخته استراحت و خواب و خوراک رو از ادم میگیره اما خب شیرینی های خودشم داره.اون طفلی هم دلش نمیخواد تو رو اذیت کنه که کولیک و و رفلاکس و .. تو این سن خود بچه رو هم کلافه میکنه. فقط صبوری کن سعی کن از مامانت اینا کمک بگیری. شیر بدوش براش بزار شده نیم ساعت بری بیرون برو اب و هوات عوض بشه به خودت کمک کن تا این بحران رو رد کنی
برات آرامش آرزو میکنم همه ما ب نوعی با این فرشته های کوچولو درگیریم حق داری خسته بشی کم بیاری ولی ناشکری نکن یکم قرآن گوش کن آروم شی و اینک برو تو ی اتاق تاریک و ساکت منم کوچولوم اصلا خواب نداش الان با این روش خیلی خوابش خوب شده قطره ا د رو تا قبل ۱۲ظهر بده بش
عزیزم تو الان پیش خدا یه جایگاه مهم درای چون یه مادری داری از کوچولوت مراقبت میکنی همه ی اینا میگذره وضع همهی ما همینه باید صبور باشیم
به خاطر خون ریزی و فشار بارداری و زایمان این حس و حال ها پیش میاد اما سعی کن حتما بری دکتر تا حالت بدتر نشده با دارو کنترل کنی. حتما هم اهن و مولتی اینا رو بخور.
واي توروخدا اينطوري نگو دلت مياد واقعا؟؟نا شكري نكن
عزیزم صبوری کن این بی قراری ها ودل درد ها بیشتر از دو ماه نیست ...بعدا به این روزا فکر میکنی از دست خودت ناراحت میشی
آخی عزیزم درکت میکنم واقعا بعضی لحظات ب منم خیلی سخت میگذره چون دختر منم آروم و قرار نداره..انشالله بعد از ۴۰ روز خوب بشن ..از شوهرت کمک بخواه تو این شرایط زود افسرده میشیم..اون بچه ها هم طفلیا درد میکشن و اذیت هستن..خدا خودش کمک کنه
دهنت سرویس مردم از خنده 🤣🤣🤣🤣🤣
عزیزم اگه اروم نمیشه هرکاری میکنی شاید به پروتئین گاوی حساست داره
شیرخشکشو عوض کن
میدونم گلم شرایطت سخته منم یکماه پیش همینطور بودم اگر شوهرت متوجه میشه ازش بخواه بیشتر بهت محبت کنه باهم یکم وقت بگذرون به مرور بهتر میشی رو متکات عطر بهارنارنج یا بنفشه یا اسطوخودوس همون پنج دقیقه ای هم که استراحت میکنی آرام بخشه برات
من یک ماهه اصلا شبا نخابیدم از بی خوابی چشام قرمز قرمز شده بازم با حوصله کاراشو میکنم چون گناه داره بچه چیزی نمیفهمه که عزیزم بخدا استخونام تیر میکشه
عزیزم زورت بهش میرسه؟؟؟؟؟
افسردگی بعد زایمان گرفتی عزیزم😢 همه رفتارات دست خودت نیست منم گرفتع بودم ! ولی برعکس شما دوست نداشتم هیچکس دستش ب بچم بخوره و ازم یک ثانیه دور نشه
میگذره این روزها و شیرینی جاشو میگیره
عزیزم بچتو قنداق میکنی من از وقتی قنداق میکنم خیلی اوضاعم بهتره بچم آرومتره بعد از هر غذات عرق نعنا بخور یکم، شلوغی خونه برات مهم نباشه هر وقت خسته شدی بچت رو بده ۱،۲ساعت مادرت اینا نگهدارن برو دوش بگیر یا بیرون یه هوایی بخور و برگرد اگر بتونی شیرت رو بدوشی که سریع برنگردی بهتره یا شیر خشک اگر میخوره
فک کنم به مشاور نیاز داشته باشید
صبور باشید
میگڌره این روزا
آروغشو خوب بگیر،شکمشو با روغن زیتون ماساژ بده،اگ شیرخشک میدی شیرشو عوض کن،عصبی نباش میگزره این روزا همش
عزیزم تو روخدا بخاطر خودتم که شده سریع پیش یه مشاور برو اینا همش بخاطر اندوه پس از زایمانه پیش میاد برای هر کسی ولی باید خودتم کمک کنی به خودت که زود از این اوضاع بیای بیرون
ای جان اینجوری نگو خدا قهرش میاد..مادر ک شدی باید تحمل خیلی چیزارو داشته باشی و صبوری کنی...هنوز اولشه عزیزم ..خودتو قوی کن ..تا نزدیک دوماه آدم اذیته ..بعدا باز خوب میشن البته نسبت ب اولشون ..سختیش یه چند ماهه ..منم همیشه یه وعدم حذف میشه چون نمیرسم چیزی درست کنم ..خوابای کوتاه ..ایتقدم نسبت ب سرو صدا حساس ک وقتی خوابه هم نمیشه چیزی بشورم و کاری کنم..دیگ خودمو با بچه وفق دادم..میگذره
نگو عزیزم اینطوری بچه حتما یه مشکلی داره که انقدر گریه میکنه پیگیری کنین ببینین مشکلش چیه راهش چیه
توروخدا اینطوری نگو ب بچه ات 😔
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.