با کسی که حس ناکافی بودن بهتون میده چجوری برخورد میکنین؟ هروقت اسم رسیدگی ب بچه ها میاد مادرشوهرم میبینه من صبح تا شب درگیرم شبا از درد شونه خابم نمیبره مدام دارم به خونه زندگیم و بچه هام میرسم ( من با بچه کوچیک دوروبرم مرتبتر و خیلی تمیزتر از اونه) حالا یکسره میگه من وقتی خواهرشوهرت نوزاد بود براش عدس میزاشتم لای دستمال جوانه بزنه پودر میکردم بهش میدادم (حالا شاید یه بار کلا اینکارو کرده هاااا یکسره میگه) خداوکیلی من با دوتا بچه کوچیک بع جوانه درست کردن نمیرسم بهش میگم شوهرم اون موقع 17 سالش بوده بچه کوچیک نداشتی میگ سرکار میرفتم ( البته منم کار انلاین میکنم ولی انگار کار من کار نیست!) میگم من شبا دو میخابم واقعا بدنم نمیکشه صبح زود پاشم میگ منم شب قبل نمیخابیدم اصلا ( اصلا ب حزفاش مطمئن نیستم) ولی خیلیییی بهمم میریزه انگار همه خستگی ادم میمونه تو تنش منم اخر اعصابم خورد شد گفتم حالا اینهمه زحمت کشیدی موفقم نبودی که !!!! اومدم خونه کلی گریه کردم چون این همه زحمتتو نبینن بچتم نگه ندارن یکسره بشینن اُرد الکی بدن خیلی زوره خداوکیلی☹️

۱۲ پاسخ

خودت داری میگی مادرشوهر
مادرشوهر منم از هند جگر خوار بدتره
سعی کن رو خودت کارکنی ک ب حرفاش اهمیت ندی

گور بابای هر چی مادر شوهره،البته جنس بد

الهی دورت بگردم ببین سری بعد حرفی زد بگو هیچکی به اندازیه من برای زندگی وبچه هام دل نمیسوزونه زمان شمازندگیهایم راحتتربود. اخه امروز تاظهرهمه چی کنفه یکون میشه چه انتظارا دارن. بعدم معلومه هدفش ازاردادنته. همونجا اصلا اهمیت ندی اونه که بعدش میسوزه. کردم که میگم

دقیقن حال الان من ، امشب اونجا بودیم ،اومدم خونه دیگه بغضم ترکید گریه کردم

چرا باهاش بحث میکنی؟
ماشالله خودت از پس بچه هات برمیای به کسی هم احتیاج نداری، لازم نیس براش توضیح بدی یا باهاش بحث کنی، هر چی گفت، بگو آفرین چه خوب، یا بگو باشه مامان، بعدشم کار خودتو بکن، از مادرشوهر هم توقع نداشته باش که ازت تشکر کنه یا احساس کافی بودن بهت بده، مادرشوهرا اکثرا همینن، همیشه یه چیزی هم طلبکارن

کون لقش عزیزم خیلی مهم حرفاش ک بشینی گریه کنی

عزیزم به جای توضیح دادن خودت مغزشو به کار بگیر کم کم از سرش میوفته
مثلا بپرس هر روز این کارو میکردین؟برای چی خوبه؟منم امتحان کنم و ازین حرفا بعد یکم مدت که گذشت بگو این کارو انجام دادم مثلا حساسیت کرد
زبونش دونه در آورد یا مثلا دکتر فهمید دعوام کرد و ازین حرفا
وقتی خودت میدونی برای بچه های کم نمیذاری با این حرفا خودتو نباز

بیکاری میری جاش ک اعصابتو بهم بریزن دختر
اما دمت گرم خداییش خیلی جواب خوبی بهش دادی

حرف های مادر شوهر من اینقدر بدم میاد هی من این بودم من اون بودم میکنن

من کلی سویق و جوانه از جای معتبر سفارش داده بودم چون وافعا آدم خودش نمیرسه درست کنه تو هم آماده سفارش بده هم عذاب وجدان نرسیدن نداشته باش هم بهش بگو خودم درست کردم

همشون عمینجورین فتنه ها فقط بلدن سر ما عروسا قر بزنن و تیکه بندازن یکسره

چرا توضیح میدید

سوال های مرتبط

مامان emma مامان emma ۱۰ ماهگی
اگه جای من بودین چیکار میکردین؟🥲 من میرم خونه مامانم هفته ای یک روز ،بعد امروز گریه میکنه میگ من خستم کار دارم میاین اینجا به من فشار میاد،بچتو جمع نمیکنی🤐در حالی که من بچمو جمع میکنم بچم وقتی اونجاست دوست داره بغل مامانم باشه،پسرم خیلیییی مامانمو دوست داره
خب من ک بزور بچه رو‌نمیتونم نگهدارم
بعد بهش گفتم اروم تر کار کنه بچم بیدار میشه(تا بچم میخابه مامانم شروع ب کار میکنه بیدار میشه)میگ تو‌چقد خودخواهی خب بیدار بشه مگ چیه
بچه ای ک‌من با بدبختی خابوندم ک کای گریه کرده
من شاغلم البته از توخونه کار میکنم میگ کار نکن بچتو نگهدار🥲من بچه بغل کار میکنم بخدا
هیچی برا بچم کم نمیزارم همشم پیش خودمه باباش سرکار شبم باشگاهه
بعد کلی ناراحت شده ازمو میگ نمیبخشمت😢فقط برااین ک گفتم سروصدا نکن بچم بخوابه
میگم مادرشوهرم نگه میداره بچمو بی منت میگ اون بخاطر پسرش نگه میداره تو ک برا ما هیچکار نکردی
واقعا دلم داره میترکه....من کل شبو نمیخابم کل روزم کار میکنم بچمو هم نگه میدارم ی روز در هفته حقم نیست یکم استراحت کنم؟؟
بخدا من میبینم همه بچه هاشونو مادراشون بزرگ میکنن
ما کل بچگیمونو خونه مادربزرگم بودیم چون کار بابام شهر دیگه بود،یک بار اعتراض نکرد..
واقعا دیگ بهم بر خورده ،سر میزنم ولی عمرا دیگ بمونم خونه بابام
مامان 👧🏻🧑🏻❤️ مامان 👧🏻🧑🏻❤️ ۱۲ ماهگی
مامان سید توحید مامان سید توحید ۱۱ ماهگی
☘️ ترفند من برای جذب آرامش 🍀
بچه ها من خیلی اینجا گفتم به همه، مشاوره ها میگن وقتی که از بچه داری خانه داری و... خسته و کلافه شدی صبح ها یکساعت زودتر از بچه ات بیدار شو و صبحانه بخور به خودت برس، یا چیزی که وقتی بچت بیداره، بیشتره همه بابتش اذیت میشی مثل غذا پختن، رو قبل بیدار شدنش انجام بده!
من خیلی از بچه دار شدن، مستقل بودن و... راضی بودم و خیلی بهش فکر کرده بودم و از خواهرم تجربه بچه داری مخصوصا اولی رو داشتم، خلاصه با این اوصاف منم دچار افسردگی شده بودم تا اینکه این ترفند و اجرا کردم و به طرز معجزه آسایی روحیه ام شاداب شد و به طبع با پسرمم رفتار خوبی داشتم.
(قبلشم باهاش خوب بودم الحمدلله 🫀، خودم فقط حال روحیم بد بود)
خب حالا شاید بگید کسی که تا صبح نخوابیده چطور میتونه بیدار بشه؟ درسته ،این خیلی سخته ولی فقط چاره اش یک روز تحمل کردنه!!!!
_ الان که دارم واسه تون مینویسم ۲ شبه که اصلا نخوابیدم، دیروز دوبار اومدم با خوابیدن توحیدم بخوابم گوشی زنگ خورد و... بیدار شد و من بار دوم چشمام گرم شده بود تا پسری بیدار شد منم گریه کردم.
_ خلاصه الان ساعت ۱ نشده، من ۸ پاشدم بالکن و شستم، کابینتام و تمیز کردم، ناهار خودمون و پسری آمادست صبحانه ام که خوردیم و نشستیم باهم دست دسی میکنیم 😍
(دیروز با بیدارشدن توحیدم بیدار شدم و همش کلافه بودم، حس بد داشتم، حوصله ناهار پختن نداشتنم، خودم صبحانه نخوردم و...)

الهی شکرت 🧿😇