امروز بچم سر چیزای الکی خیلی گریه میکرد ابنکع حتماااا باید بره تو دستشویی آبو باز بزاره و خیلی بهانه های دیگ این بچه ب هیچییی قانع نمیشه فقط اون چیزی ک خودش میخاد
ی لحظه گریم گرفت دادمش دست شوهرم
چنان دادی زد سرش بچم تا ی ربع فقط از شدت گریه دل دل میزد
الان خدابید اما تو خوابم همینجوریه بد نفس میکشه
میخام سرمو بکوبم تو دیوار از دست این مرد ی ثانیه نمیگیرتش
انگار بچه غریبس

اگه شرایطشو داری روزا ببرش خیابون یا پارکینگ حیاط خلوتی چیزی مشغول شه. ..یکم ماسه بادی بخر یه سفره پهن کن بازی کنه. .نمیدونم مردا فک میکنن بچه رو همراه جهاز اوردیم 😐😐😐

عزیزم الهی بگردم🥺🥺طفلکی ترسیده😔😔پدرش عذاب وجدان‌نگرفته؟

همدردیم.
الان تمام رگای مغزم درد میکنه از ساعت ۵ یسره گریه کرده تا الان.شوهرمم ک انگار پسر خان گ.وز اباده اهمیت نمیده ب چیزی

شوهر منم همینه عزیزم مردا معمولا بلد نیستن بچه نگهدارن زودم عصبی میشن

من بچم خودم بزنم طوری نیس اما از لحظه ای کسی نگاه چپ بهش کنه

اینایی که گفتی انگار دقیقا شرایط هرروز منه

یه کم آبش بده توخواب اگه شیشه میخوره وبرو بغلش کن

منم خیلی بدم میاد اگه شوهرم دعوا کنه بچه رو ، تا الان نکرده ها ، ولی بارها گفتم خودم دعواش کنم عیبی نداره اما تو نکن