۳ پاسخ

من میزارمش زمین یه عالمه اسباب بازی و جغجغه می‌ریزم دورش قشنگ نیم ساعت سرگرمه میرم به کارام میرسم
بعد نیم ساعت خسته میشه دیگه دوست نداره اسباب بازیارو میاد سراغم
بعد این دفعه تسبیح و کنترل و سیم شارژر میدم دستش خیلی دوسشون داره باز نیم ساعت مشغول میشه
بعدش میام غذاشو یا شیرشو میدم و پوشک عوض میکنم یه ربع خودم بازی میکنم باهاش ورزشش میدم که خیلی از نبودن من حرص نخوره و هم انرژیش تخلیه شه
بعد تی‌وی روشن میکنم با فاصله در حد یک ربع میرم سراغ بقیه کارام باز یکم اینجا مشغول میشه
بعد یه ربع خودش از تی‌وی خسته میشه میفته دنبال من چهاردست و پا تو آشپزخونه تو اتاق هرجا که برم 😅
خداروشکر فعلا نمیتونه در کابینت باز کنه و غر نمیزنه که بغلش کنم
یعنی اوایل غر میزد
ولی انقدر بغلش نکردم و بهش خندیدم از سرش افتاد
(موقع شیر خوردن و خوابیدن و بازی کردن حسابی بغلش میکنم فکر نکنید مادر بیر‌حمی ام😅 )
آره دیگه فقط هی چهار دست و پا میره سمت میز سمت صندلیا سمت دمپایی رو فرشی هی میخواد کنجکاوی کنه کشف کنه😅
یا جارو برقی بکشم دنبالم راه میفته با سیمش بازی میکنه
خلاصه عادتش دادم اصلا دنبالم گریه نمیکنه
چندبار تحمل کنی بغل نکنی عادت میکنه
سخته اینطوری آدم به کاراش نمیرسه

الان میریم خونه مادرشوهرم
بچه رو میزارم زمین اسباب بازی می‌ریزم دورش
یا می‌شینه یا می‌خوابه خودش با خودش بازی میکنه
هییییی میاد بغلش میکنه میگه گناه داره بچه رو زمین🙄🥴😳
یه دیقه نمیزارن رو زمین باشه
۱۰ نفری هی نوبتی تو بغل می‌گیرنش
نمیزارن بچه مستقل با خودش بازی کنه یا یه ذررررره چهاردست و پا بره :|||||

تا راه برن توی بغلن. راه بیفتن باید دنبالش بدوئی 😂 بعد از دو سال عاقل میشن و مشغول بازی تنهایی میشن. من اولین باری که جلوی پسر دوسالم دراز کشیدم و گفتم همینجا بازی کن مامان لالا کنه خوووب یادمه یه چرت زدم و از خوشحالی بیدار شدم انگار دنیارو بهم دادن 🫣

من که خونم بمب ترکیده بچم تب داره اصلا هیج جوره نمیتونم برسم😪

سوال های مرتبط