تجربه از شیر گرفتن
دختر من همون۱۸ماهش نشده برفک دهانی یا قارچ داشت و احتمال دادم از سینه خودم باشع برا همین زودتر از چیزی ک برنامش داشتم از شیر گرفتم قصدم۱۹ماهگی بود شد ۱۷ شیر خودم میخورد و همش با شیر میخوابید بدون استثنا حتی تو ماشین در حال حرکتم نمیخوابید بدون شیر شب خیلیی بیدار میشد برا شیر حتی ده بار هم شده بود حتی دوساعت خواب ظهرم سع بار شیر میخورد کلااااافه شده بودم عصبی ‌‌بی خوابی فشار زیادی بهم می اورد خود بچه هم معلوم بود کلافه اس چون خواب عمیقی نداشت ب اجبار یهویی از شیر گرفتمش بالا هم گفتم قصدم روش تدریجی بود ولی نشد
تلخک زدم رو‌سینم روز اول ظهز نخوابید شب با گریه های وحشتناک و توماشن خوابید روز دوم خیلی بهونه می گرفت و سر چیزای بیخود گریع شدیذ ولی سبنم طلب میکرد بش میداد بو میکرد ولی بشون دست میزد ارامش می گرفت سع شب اول با گریع زیاد و ماشین خواب نصف شبم بیدار میشذ ب سختی خوابیذ اب و بیسکویت دادمش سوره عروج خیلی خوندم و دعا کردم خدا کمکم کنه و در کمال ناباوری از روز ۴وم همهههه چی خوب شد بعد دوسال ی شب چنان خوااابیدم ک بدنم همگ کرد الانم شب ششمه بیدار میشه یکم دست میکشم ب مواش سینمم بش میدم لمس میکنه میخوابع ولی همش بهش میگفتم مال خودتن بیین مال ثمینن تلخ شدن بعدا خوب میشن

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط