خانما بعد زایمان ی حس افسوردگی گرفتم حس میکنم نمیتونم مثل قبل شوهرمو بغل کنم نزدیکش بشم چون وقت نمیشه نمیدونم چطور توصیف کنم همش دلم میخاد گریه کنم
انگار زندگیم کلی تغییر کرده و قرار نیس ب روال بیوفته
درس میشه این حسو حالا چون واقعا ترس افتاده ب جونم

وای دقیقا میفهمم چی میگی
چند روز اول واقعا سخته
ما فقط داشتیم همه رو بیرون میکردیم که راحت بغل هم بخوابیم
بدبختی شوهر منم شب کار بود😂
الان راحتتتتت همه رفتن خودمونیم خیلی خوبه

عزیزم‌به خودت زمان بده منم بعد دوماه به خودم اومدم،طبیعیه این روزا هم میگذره فکرت روش ننداز

مادر من خودش میگه بچه رو نگه میدارم برید با شوهرت دور بزنید.شوهرم هم فقط منو میبره با ماشین می گردونه.خونه خودمون هم خالی.وقت هم داریم.الکی میچرخیم و برمیگردیم خونه ی مادرم پیش بچه.

بغل عادی منظورتونه؟
من که دلم نمیخواد زیاد.
خونه ی مادرم هستم راحت ترم
آخه وقتی شوهرم بغلم میکنه حس جنسی پیدا میکنم ولی شوهرم پیدا نمیکنه.
بعد اذیت میشم‌

اره گلم منم همینطور بودم فک کردم دیگ نمیتونم مقل قبل بسم حس کردم دیگ زندونی شدم تو خونه حتی پشیمون بودم از بچه داشتن،ولی هرچی گذشت بهتر شدم بچه بزگتر شد بیرون رفتم اوکی شد حالم با کمک شوهر و خاتواده