تجربه زایمان طبیعی پارت ۵

ماما یکسری نکات ک تو کلاس هم گفته بودن راجب تنفس ها بهم کفت و کفت چهار سانت بشی بی حسی میدم بهت
چون همنجوری آب کیسه آب ازم میرفت آزمایش ادرار میخواست بگیره مجبور شد سوند‌ برام وصل کنه ک ی نفس عمیق کشیدم و اصلا درد نداشت فقط سوخت
بعدش یه لوله کردن باسنم و به موادی ریختن تو ک شیکمم کار کنه و ناحیه بشه
بعد اونم آنژیو کت وصل کردن و آمپول فشار زد برام بخاطر اون مواد جندباری دسشویی رفتم و کامل تخلیه شدم ساعت یربع سه بعد از ظهر باز کرد آمپول فشار رو گفت دردت ک گرفت نفس عمیق بکش بعد از یربع دردام منظم شد و یکم بیشتر ی دردی ک انکار جند برابر درد پریودی بود تو کمرم بود اول گفت کم کم میزنه ب شکمت هعی میگذشت و هعی درد بدتر می‌شد هعی معاینه کرد گفت هنوز یه سانتی تا ساعت چهار ک‌دردام بیشتر شد ک از فشار درد چندبار بالا اوردم معاینه کرد کفت سه سانتی درد معاینه ها خیلی بدتر دردا بود گفت میتونی از گاز استفاده کنی وقتی دردت گرفت بزار جلو دهنت من آنقدر درد داشتم البته اینم بگم من واقعا آدم سوسولی هستم و هرچیزی دردش برامن زیاد حتی آمپول میزنم از درد گریم میگیره
آنقدر نفس گرفته بودم ک گیج بودم تا نزدیک ساعتای شیش که ک‌تعویض شیفت بود و برای بار آخر اومد معاینه کنه گفت هنوزم سه سانتی ولی پرینت نرم شده و ۵۰ درصدی
اینو کفت دنیا بهم جهنم شد اینهمه‌ساعت درد و هنوز سه سانت اخه؟
ساعت نگاه کردم گفتم امام رضا خودت این بچه بمن دادی کمک کن‌تا ساعت هشت زایمان کنم من توانش ندارم دیگ
شیفت تحویل ماما جدید داد و رفت

۴ پاسخ

اه عین من. اینهمه هم درد کشیدم اخرش رو ۵سانت موندم و ۱۶ساعت درد کشیدم
بالاخره هم سزارین شدم

یه سوال به همه این مواد میزنن دستشویی برن؟؟

در مورد اون لوله میشه بیشتر توضیح بدی چجوریه

.........

سوال های مرتبط

مامان 🌼 امانتی امام رضا🌼 مامان 🌼 امانتی امام رضا🌼 روزهای ابتدایی تولد
مامان فندق مامان فندق ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
دوشنبه ۱۲/۶
۳۸هفته و ۳روز بودم رفتم دکتر، معاینه کرد دو سانت باز بودم. ان اس تی گرفت گفت حرکات بچه کمه بهتره بیای برای زایمان. گفت پس فردا بیا بیمارستان.
توی این دو روز حسابی ورزش کردم تا بلکه دردم بگیره ولی چهارشنبه صبح بدون درد راهی بیمارستان شدم. ساعت ۹.۳۰ بدون درد بستری شدم. اولین معاینه تحریکی رو که انجام دادن، دل دردای پریودی خیلی کم پیدا کردم. تا ساعت ۱۰ دکتر اومد معاینه کرد همون دو سانت بودم و برام سرم فشار با دوز کم تجویز کرد.
بعد از سرم فشار دل دردام کمی بیشتر شد ولی قابل تحمل بود. درخواست ماما همراه کردم. ماما همراه توی دردام بهم ورزش میداد که خیلی به کاهش دردم کمک میکرد. تا ساعت ۱به همین صورت گذشت. ساعت ۱ دوباره دکتر اومد برای معاینه که گفت ۳ سانت شده و کیسه آبمو زد. بعد از کیسه آب دردام خیلی بیشتر شد ولی یه کم که گذشت توی انقباض هام ضربان قلب بچه افت پیدا میکرد. که ماسک اکسیژن بهم وصل کردن تا شرایطم اوکی شد. یه ساعت بعد دوباره معاینه شدم که هنوز همون سه سانت بودم و هیچ پیشرفتی نداشتم. دردامم زیادتر شده بود.
مامان 🐣𝐛𝓐𝐑∂ί𝓪🐣 مامان 🐣𝐛𝓐𝐑∂ί𝓪🐣 روزهای ابتدایی تولد
مامان مهیار🤎🧸 مامان مهیار🤎🧸 ۲ ماهگی
سلام خانوما اومدم تجربه زایمانم رو براتون بزارم

من ۴۰ هفتم بود هنوز زایمان نکرده بودم همون روز ک ۴۰ هفته شدم رفتم پیاده روی فقط ۲ ساعت پیاده روی کردی بعداز ظهرم رفتم پیاده روی ۱ ساعت بعد شبش درد داشتم خیلی خیلی کم بود اینقد کم بود ک خوابیدم تا صب بعد صبح ساعت ۶ ونیم بیدار شدم برا همسرم چایی دم کنم دیدم دارم هی خیس میشم بعدش تا ساعت ۸ صبر کردم دیگ ساعت ۸ رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت فعلن ک خیس نیستی بزار تست بزنم تست ک زد گفت اره کیسه ابش نشتی دارع دیگ من رو بستری کردن بخاطر نشتی کیسه اب بعدش گفت چون ک نشتی داشته خود ب خود پیشرفت میکته وقتی ک اولین معاینه رو کرد ۲ سانت بودم دیگ ساعت ۹ شد بعد ۱ ساعت دیدن هیچ پیشرفتی نداشتم امپول فشار زدن من دیگ از ساعت ۱۲ دردام شروع شد ولی قابل تحمل بود ساعت ۳ کیسه ابمو پاره کردن دیگ ساعت ۶و نیم عصر بود هنو تازه ۳ سانت بودم مامام اومد هی ورزشم میداد ساعت ۸ ۴ سانت شدم بعد ۴سانت دردام زیاد شد فقط ورزش میکردم هی اسکات عمیق میزدم دیگ ساعتای ۹ونیم بود گفت ۵ چقد دیر پیشرفت میکنی چهار نفر زایمان کردن تو هنوز زایمان نکردی بعدش پیشرفتم زیاد شد ساعت ۱۱ ۷سانت بودم ۱۲ ۸سانت دیگ ساعتا ۱ونیم بود ک من فول شدم بردنم رو تخت زایمان ۳ تازور زدم اقا مهیارم رو گذاشتن رو سینم🥹😍و بگم مامام خیلی خوب بود هی ک میدید دردام خیلی شد میبردم دوش اب گرم اروم میشد دردم
مامان لیلی مامان لیلی روزهای ابتدایی تولد
#داستان زایمان
دیشب ساعت ۱۲:۱۰ دقیقه بود ک یهو دلم و کمرم گرفت رفتم سرویس بعدش اومدم ب ی ثانیه نکشید ک یه آبی ازم ریخت بعدش بعد پنج دقیقه باز رفتم سرویس و اومدم ی عالم ترشح ریخت و یه قطره خون تا ۱ خونه بودیم و وسایلو آماده کردیم و همه چیو برداشتیم رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت ی سانتی ی تست برای کیسه آب گرفت و گفت مثبته باید بمونی ساعت دو بود منو بردن تو اتاق بعدش ی ماما اومد رو سرم و یه آمپول فشار برام زد تا ساعت ۱۱ همش خوابم میومد خوابم میبرد و همونجوری دردم میومد ولی اونقدری شدید نبود تا ساعت ۱۱، ۵ سانت بودم ولی خیلی خوب خودمو کنترل کردم و اصلا جیغ و داد نکردم بعدش دیگ اومد معاینه کرد گفت ۶ سانتی قبلشم باهام حرف زد گفت از ۶ یا ۷ سانت برات گاز بی درد میزنیم ک راحت زایمان کنی تا ساعت ۱۲:۳۰ ،۸ سانت شدم و بعدش مامانمو بردن بیرون و من با کلی زور و بدون جیغ و کنترل کردن همه چی ساعت ۱:۲۰ دقیقه بچم اومد بغلم ولی تنها جای دردناکش اونجا بود ک رحمم کامل جر خورد و دکتر تا دوخت جونم در اومد ولی می ارزید به اینکه ک دخترمو ببینم 😁😬 اینم از خاطره امروز من