۹ پاسخ

بیخیال بابا،دختر خواهر شوهرم یه هفته از پسر من بزرگتره،
عید به پسر من می‌گفت ماهد کفش خریدم،لباس خریدم خوشگله
اون وقت پسر من فقط به قول شما دایره کلمات داره جمله بندی نداره،
خب هر بچه تکامل رشدش فرق داره

دختر منم حرف نمیزنه به اینصورت

😑والا پسر من ۲۱ ماهشه دقیقا همینه مدل حرف زدنش در حد چندتا کلمه

بگو اونی که تلویزیون آورده بودن همسن آرتا نبود و دو سال و نیم بود من از قبل پیجشون رو هم داشتم. تازه قرآن نمی خونه بچه فقط آخر آیه ی دو سه تا سوره ی کوتاه رو می دونست. بچه ی من بجای قرآن آخر چندتا شعر رو می خونه خب طبیعیه من باهاش شعر کار کردم و اون قرآن. بچه ی شما نرماله عزیزم نگران نباش و به حرف کسی اهمیت نده

ولش کن حوصله توضیح داری بگو ب وقتش عین بلبل حرف میزنن ک خسته میشید
عزیزم میری مهمونی بچه ات گریه نمیکنه؟ مثلا از جمعیت بترسه رفتارش چ جوریه

نه عزیزم خیلیم خوبه پسرمن آخر این ماه دوساله میشه ولی تازه داره کلمه میگه ب حرف هیچ کس گوش نکن بچه ها باهم فرق دارن پسرمن نهایت هفت تا کلمه بگه

خونه خودتون حرف بزنه کافیه احساس امنیت داره وراحتره طبیعی ک باعریبه ها اوخت نشه
منم بچم خواهرشوهرمادرشوهرمو میبینه میترسه بس ک ماه ب ماه نمیبینمشون

پسر منم حرف نمیزنه زیاد بچه با بچه فرق داره دیگ بابای بچه ی منم همین طور حرف زده

هم سناش*

سوال های مرتبط

مامان ⚡️MAHAN⚡️ مامان ⚡️MAHAN⚡️ ۱ سالگی
وااااای امروز از استرس مردم و زنده شدمم😱😱😱
اراونجایی که من همیشه پریودیام چند روز زودتر میشم بجز زمانایی ک کیست دارم و این حرفا ک قضیه ش فرق می‌کنه
ماه قبلی ۵ روز زودتر ینی ۶م شدم این ماه باید حداکثر تا ۴ م میشدم ولی گذشت و نشدم🥲🥲🥲........
ینی از استرس مرده بودم همش ب شوهرم میگفتم مطمعنی دست گل ب آب ندادی مطمعنی گند نزدییی گفت اینجور ک تو میگی ب خودم شک کردم والا🤐😂😂
اینقد این دوروز گلاب و زعفرون و نبات و کوفت و زهرمار خوردم ک اگ بچه هم بود سقط میشد😶😶😶
ولی تا مغرب ک نشدم داشتم خودمو توجیه میکردم اشکال نداره بچم همبازی داره،باهم بزرگ میشن🤣🤣🤣🤣ینی قاطی کرده بودم بخدا
تا چند دقیقه پیش پریود شدم🤩🤩
نمیدونم چرا فوبیا زایمان پیدا کردم البته حاملگی سخت و سرکلاژ و ۹ ماه استراحت مطلق و این چیزا هم بی تاثیر نیست
کسی مثل من هست فوبیا داشته باشه؟؟؟؟ من زن حامله میبینم حالم بد میشه دراین حد.......
دلم میخاد انشالله چندسال دیگه یکی دیگ بیارم ولی با این اوضاعی ک من میبینم .......😁😁😁😁
مامان هانا مامان هانا ۱ سالگی
کمک میخام ازتون 😔دخترم 1 سال و 9 ماهشه. و متاسفانه موقع غذا خوردن رو سفره میشینه یا رو سفره راه میره، با غذاش بازی میکنه ب همه جا پرت میکنه. من خیلی وقته زیاد جایی نمیبرمش اگه برمم خونه مامانم در حد مثلا یکی دو ساعت اونم هر چند هفته یکبار. دیشب خونه آبجیم رفته بودیم مهمونی خودمونی بود. دوباره هانا اینکارشو تکرار کرد و سینی آورد نشست رو سینی و هم غذاشو میخورد هم بازی میکرد.قبلشم موقع افطاری چون هانا نمیشینه سر سفره ب باباش گفتم هانا رو بغل کن ببر حیاط ک اذیت نکنه. بعد از شام شوهر آبجیم و آبجیم بهم گفتن بچه تربیت و از مادر و پدر یاد میگیره. درست تربیتش کنید این چ کاریه حالا ما غریبه نیستیم فردا جلو غریبه آبرو براتون نمیزاره. هیچی نگفتم دیدم هی دارن میگن هرچقدرم قبل و بعدش سعی کردم هانا رو کنارم بشونم ک شامش رو بدم یجا بند نمیشد. آخر بهشون گفتم چیکار کنم؟ تا تونستم تلاشم رو کردم زدن بود ک زدمش کارشو تکرار نکنه گفتن بود ک گفتمش حرف گوش نمیکنه خودم ک سر سفره نمیشینم. هرکاریش کردم گوش نمیده. دیگه نمیخام بزنمش.(زدنم در حد ی کوچولو ب پشت دستش هست) گفتم خسته شدم برا همینه پامو از همه جا گرفتم و دلم نمیخاد هیچ جایی برم ن خودم توانشو دارم هی دنبالش بدوم ن اینکه توقع از بقیه دارم درکم کنن. ولی ذهنم واقعا درگیر شده از وقتی هانا دنیا اومده ما خونه مادرشوهرم نرفتیم عید فطر میخایم بریم میترسم اونا چیزی بگن و دلم بشکنه خیلی میترسم خونشم عید فطر حسابی شلوغه جاریم و خواهرشوهرمم میان اونا هم بچه های همسن هانا دارن هم کوچیکتر هم بزرگتر. بنظرتون هانا کاراش غیر طبیعیه؟ ممنون میشم جوابمو بدین