۸ پاسخ

بدبختی اینکه دختر من علاوه بر وحشی بازیاش وقتی شروع کنه به گریه بالامیاره
همین چند ساعت پیش نمیخوابید گفت گوشی بده عکس نگاه کنم باباش اجازه نداد اینم سریع گریه کرد تمام هرچی شام خورده بود بالا آورد
ما مجبوریم نزاریم گریه کنه یعنی کاری نکنیم کار به گریه برسه وگرنه بالامیاره خیلی تو عذابیم بخدا

مقاومت کن میگذره فقط اصلا برشلوغ کاری هاش بها نده ،نگاهش هم نکن ک عصبی بشی

عزیزم دختر ناز و مهربون و ساکت و همه چی تموم منم دوراز جونشون تبدیل به گاو وحشی شدن این سن مضخرف ترین سن همین الان از سر یخچال اومد پای میز آرایش الان رفت تو اتاق داداشش ،اصلا صداش هم میزنیم با جیغ میگه بله

تاپیک منم ببین منم خستم دلم میخاد خفش کنم

تنها نیستی

تنها نیستی 😭😭😭
بچه منم اینجوریه اکه یه دقیقه دیرتر چیزی که خاسته رک بهش بدم جیغ میزنه و گریه میکنه

😂😂عزیزم ببخشید خندیدم یه لحظه یاد کارهای پسر خودم افتادم ک تا در مغازه میخام برم انگار از کجا زاد شده فقط میدوو تو خیابون یعنی من یه بازار ساده نمیتونم برم فقط باید بدوووم این فقط یکی از کاراش بود وووووو..... خدا همشون. حفظ کنه انشاالله سالم باشن و همیشه شیطونی کنن دور از جون یه سرماخوردگی میگیره بی‌حال میشه دلم میگیره میگم زود خوب شو فقط شیطونی کن🙏😍

تنها نیستی😭🤦🏼‍♀️

سوال های مرتبط

مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
مامانا حالم خیلی بده. دو ماهه دخترم لجبازی های عجیب غریب میکنه زندگی رو بهم سیاه کرده شب و روز برام نذاشته واقعا از آدمیت خارج شدم مثلا میگه غذا نمیخورم نمیخوام بخوابم نمیام پوشکمو عوض کنی نمیخوام آب میخواد میگه نمیخوام آب بخورم همه رو با گریه . تا ببینه سفره پهن میشه میخواد جمع کنه نمیذاره هیچی بخوریم نمیذاره جارو کنم نمیذاره لباسای خودم و خودشو عوض کنم حتی نمیذاره دسشویی برم چایی نمیذاره بخورم و همه این مخالفت ها هم با گریه ست با گریه های شدید
اما الان دو روزه میخواد پی پی کنه تا میاد بشینه یهو پا میشه میگه نمیخوام پی پی کنم و واقعا خودشو نگه میداره هر یک ساعت نیم یهو میبینه میخواد پی پیش بیاد میزنه زیر گریه که نمیخوام میگم بشین پی پی نکن نمیشینه خودشو جمع میکنه واقعا روانی شدم انروز سه روزه پی پی نکرده منم دیدم این آدم نمیشه هرچی بغلش میکنم هرچی بهش چشم چشم میگم بخدا نمیذاره ظرف بشورم نمیذاره نماز بخونم گفتم بهش بغلت نمیکنم با من خرف نزن اون واسه خودش گریه میکرد من ظرفامو شستم دسشویی رفتم نماز خوندم بعدم بردمش حمام حتی یک ماهه حمام نمیاد همه کارامو کردم بخدا وقتی صدا میکرد مامان دلم کنده میشد اندازه ده سال امروز پیر شدم ولی دیگه از دستش خسته شدم دیگه دمار از روزگارم دراورده الان خوابیده ولی هنوز تو خواب هق هق میکنه واقعا دلم خونه واسه بچم واسه خودم و زندگی تلخ تر از زهرم