۴ پاسخ

من اول دلم میخواد امام زمان بیاد واقعا
بعدم دلم میخواد همه مریض هایی ک توی بیمارستانن حالشون خوب بشه و برن خونه هاشون
دوس دارم اونایی ک گمراه شدن ب راه راست هدایت بشن و درست زندگی کنن
میخوام اونایی ک توی خیابونان و جایی ندارن و اعتیاد و خانوادشون بهم ریخته خدا لطف کنه و بهشون عقل بده و زندگی و مسیر درست رو انتخاب کنن
بعدم بچه هام عاقبتشون بخیر باشه همیشه و تنشون سلامت و منو همسرم تا آخر عمر کنارشون مفقیت و خوشبختیشونو ببینیم

امسال تنها اروزم سلامتی خودمون و دخترم و خانواده هامون بود و اینکه تو کارم پیشرفت خیلی زیادی بکنم .....
عشق بین خودم و همسرم ۱۰۰برابر شه

پول شوهر
پول بازم شوهر

آرزوی من با تمام وجودم اول سلامتی خودم و اعضای خانواده ام .عشق سرشار بین من و همسرم و بچها . و پیشرفت مالی چشمگیر خودم توی پیشه ای که قراره در پیش بگیرم .

برنامه های سال جدیدم هم چند صفحه میشه که باید همه شون تیک بخورن .
که به چند دسته ی سلامتی،عاطفی، مالی، علمی، اموزشی، و تفریحی تقسیم میشن .

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۱۲ ماهگی
دلگیرم از این دنیا اونوقت که میخواستم همه چیز زود بگذره آنقدر دور می‌گذشت الان که همه دلبستگیم دخترمه و دلم نمی‌خواهد زمان زود بگذره انگار کسی دنبال دقیقه ها میدود دلم برای این روزها تنگ میشود بسیار از روزی که فهمیدم باردارم تا الان از وقتی که ضربان قلبت را شنیدم از وقتی لگدت را حس کردم جان مادر ،مادری انگار با سن زیاد داری گاهی حس میکنم پنجاه ساله ام و منی که جز تو کسی را ندارم و فقط خدا میداند که تو دلیل نفس کشیدم هستی دلم میخواهد از ثانیه به ثانیه با تو بودن لذت ببرم زمان لعنتی متوقف شو من هنوز از شنیدن صدای نفس هایش از عطر تنش سیر نشده ام چه خبر است به ما که رسیده ای مثل برق شده ای 🥹🥹🥹
در آخر پروردگار را سپاس که مرا لایق مادر شدن دانست و مرا از تنهایی نجات داد الهی عمر دخترم طولانی و سرشار از سلامتی و عشق باشه
پروردگارا از تو میخواهم به همسرم عمری طولانی و با شرافت بدهی تا در حق فرزند خود پدری کند و بزرگ شدن این فرشته کوچک را ببینیم
مامان نیلا‌ 🍓🍬 مامان نیلا‌ 🍓🍬 ۱۱ ماهگی
این روزا معمولا کمتر حرف میزنم و بیشتر تو خودمم
خودمم دقیق نمیدونم چی باعث میشه که یهو انقد از همه چی خسته باشم
چند روزی میشه که هربار شروع میکنم به نوشتن نه تنها عصبی تر میشم بلکه خط دوم به سوم نرسیده ذهنم جمع نمیشه تا این همه کلمه و جمله ای که تو مغزم وول میخوره رو یادداشت کنم

این روزا از عشق مادری لبریزم  و از خودم بیزار
از ثانیه های بودن با دخترکم لذت میبرم و از دیدن خودم حتا تو آیینه رنج میبرم
ذهنم پر از حرفِ ، پر از شکایت و شکر گذاریِ
پر از خدایا شکرت و خسته شدمه

کارای روزانه‌ی خونه تقریبا تو هیچ شرایطی تمومی نداره
تو از همیشه کلافه تر و غرغرو تر شدی
کارای خونه از همیشه بیشتر شده
و توان من از همیشه کمتر

حالا این وسطا برای بار هزارم رژیم و ورزش رو استارت زدم
کاش بتونم از شر این اضافه وزن راحت شم

خستگیای روح و‌جسمم از شکلی به شکل دیگه در میان
و این بین من انقدر ضعیف و زود رنج و کم طاقت شدم که حتا وقتی یه تایمی از روز وقت برای استراحت دارم ، عذاب وجدان میگیرم که چرا استراحت کردم :))

از هیچ چیزی که مربوط به خودم میشه راضی نیستم و این بیشتر از هرچیزی عذابم میده
قلبم سنگین شده
باید حتما گریه کنم ، اما نمیدونم چرا وقت اونم دیگه ندارم .....

فقط وجود توعه منو سرپا نگهداشته مامانی
جان در تنم
خون تو رگام
نیلای من❤️🤍