دوباره ما رفتیم خونه مادرشوهرم و پسرم از بچه تای جاریم سرماخوردگی گرفت امروز بردم دکتر گف گلوش قرمز شده و شروع کن ازیترو بده بهش خسته ام متنفرم از تب متتفرم از خانواده شوهرم که یه ذرررره رعایت حال بچه رو نمیکنن و دهن باز میکنی میگن حساسی

ی بار برینی ب ننشون بهش ک برخورد دیگ میفهمه

عزیزم کاملا درکت میکنم
ما دیروز اومدیم شمال
دیدم بچه های جاریم همش سرفه سرفه میگم مریضن میگه نه یهو شدن بعد شب دوباره شدید سرفه افتادن گفتم اینا مریضنا میگه احه ی هفتست دارم دارو میدم خوب نمیشه😐خب چرا دروغ میگی چرا قبل اینکه بیایم نمیگی مریضیم خودشم صداش کرفته امروز رفتن دکتر همشون میبینی من حساسم خب واقعا بده آدم نفهم باشه خیلی بده