دختره حدود۲۶سالشه
سزارین کرده دوماه پیش
میگه هنوز با گریه میخوابم ازدرد😐😐😐😐
میگه روزایه اول جیغ میزده درحدی که همسایه ها میفهمیدن😐😐😐

مگه میشه😐😐

ارع چون من باچشمای خودم دیدم تا ۱ماه اذیت میشن خیلی از سزارین میترسم امروز هم رفتم سنوگرافی نوشته بود بریچ
خدا خدا میکنم ک طبیعی زایمان کنم🤲🤲🤲🤲

والا من ۱۷سالم بود سزارین شدم از همون بیمارستان خودم بلند شدم بچمو جمع کردم خودمو جمع کردم🫡😐

چرا نشه! بدن هرکس یه طوریه یکی میبینی سزارین کرده روز بعد عمل ماشاءالله سرپا سرحال و راحته تقریبا
ولی یکی خیلی اذیت میشه و مدت ها باباتش زجر میکشه
همه مثل هم نیستن
بالاخره اونم بدنش این طوریه حالا خودش شاید خوب مراقبتم نکرده خوب رسیدگی نکرده خوب استراحت نکرده یا هزارتا دلیل دیگه

مامان من طبیعی بود هزارتا عوارض گرفت بعدش افتادگی مثانه،رحم و …

والا من تو فامیل خیلی دیدم سزارین کردن خیلی هم راضی بودن و بدون درد

والا من سزارین شدم وقتی به هوش اومدم یه کمی درد داشتم بعدش اصلا دردی حس نکردم

من ۲ تا سزارین داشتم
۲۲ سال و ۲۵ سال
همچین چیزی نبود
شاید بد گوشت بوده خودش یا دکترش ناشی
من ک الحمدلله خوب بود راضی بودم
راحت بعدش راه رفتم
مسکن هم چند روز مصرف میکردم دیکلوفناک

من سزارین بودم بیس سالگی
خیلی عالی بدون درد همینکه مرخص شدم اومدم کارای خونمو میکردم

چطوري بزاييم پس😫😫😫

من واسه سرکلاژ که بستری بودم توی اتاقم همه سزارینی بودن یعنی از هرچی سزارینه وحشت دارم از بس همه درد داشتن یکی که شب تا صبح گریه میکرد از درد بیچاره

اون آستانه دردش پایین بوده من خودم تحمل دردم خیلی بالا بود ولی الان که حامله شدم حتی شکمم درد میکنه کلافه میشم خداکنه موقع زایمان اذیت نشم

نه بابا من روزبعدسزارینم بخاطر زردی دخترم بستری شد ۳روز کنارش شبانه روز خودم بودم دردش باشیاف برام قابل تحمل بود

بدن. با بدن فرق میکنه منم دکتر ک رفته بودم یکی اومده بود 3 ماه رد شده از سزارینش میگفت هنوز خوب نشدم اینقدری درد دارم که بعضی وقتا کلا از حال میرم نمیفهمم کی امبولانس اینا میاد میبرتم

راست میگه دیگه تا شش ماه طول میکشه اوکی شه

سزارین باید دکترت واقعا خوب باشه من عمم ۲۰ سال پیش سزارین کرده هنوز اگه بیشتر خم و راست بشه درد داره

بستگی‌ب بدنش داره

اره دیگه مثل خواهر من کم نیس که خواهر 7لایس طول میکشه خوب بشه

دیگه خیلی اغراق کرده این خبرام نیست

زن داداش دوست منم همین اوضاعش بود
بچش خیلی بیقراری میکرد نمیتونست بغلش کنه خودشم خیلی درد داشت