خانوما درد دل كنم براتون

شمام شوهراتون براي شما و خانواده تون احترام قائل نیستن😔😔

پدر من چون عموي شوهرمه خيلي باهاش خوبه هميشه سعي ميكنه بهش كمك كنه چه از نظرمالي چه از نظر هاي ديگه ولي شوهر من هيچ احترامي براش قائل نيس همش فكر ميكنه بابام اگه يه كاري ميكنه بخاطر يه چيز ديگه س يه قصد پنهان داره پشت سرش جلوي من بد ميگه بهم ميگه بابات آدم نجسي هست بهم ميگه تو به بابات كشيدي شبيه اوني
تا يه ذره ميام حرف بزنم باهاش ميگه تو دوباره شبيه سگ اومدي ميخاي چي بگي
همين الان باهاش دعوا كردم سر اين حرفاش ولي اصلا فايده اي نداره
از طرفي اگه به بابام بگم اينارو میدونم رابطه م با خانواده م قطع ميشه براي هميشه منم كه غير از اونا كسي رو ندارم

شوهرمم از طرفي انقدر پسر دوسته كه حتي حاضره دودول پسر مو بوس كنه
از طرفي بچه م انقدر قیافه ش شبيه شوهرمه انگار كپي شدن حتي داره حالم از بچه م بهم ميخوره در حاليكه وقتي به دنيا اومد طاقت يه لحظه گريه شو نداشتم ولي الان حتي به نظرم زشت شده و نفرت انگيز هر روز با هر دعوا مون بيشتر متنفر ميشم از بچه م همش احساس ميكنم وقتي قیافه ش به باباش بره اخلاقاي گندشم به اون ميره پس چرا براش زحمت بكشم آخرش اينم بشه لنگه ي باباش باهام شبيه باباش رفتار كنه
به نظر شمام آخرش بچه م شبيه باباش ميشه يه زن ديگه مثل منو بدبخت ميكنه و من بیچاره توسط پسرم تحقير ميشم اين فكرا منو دیوانه م ميكنه ديگه حتي گريه هاي بچه م برام مهم نيس ولي بعدش وجدانم ميگه خدا قهرش مياد اينجوري نباشم دارم دیوانه ميشم

۹ پاسخ

والا شوهر منم همینه زبون نفهم خودخواه بعضی وقتا به جدایی فکرمیکنم ولی میگم من برم بچمو زیر دست کی میندازه جونم به جون بچم بستس مجبورم تا اخرعمرم شوهرمو تحمل کنم اینم شانس و اقبال ما بوده

پسر عموت کور بوده وقتی گرفتت نمیدونسته بابات نجسه ؟؟
جلل خالق
بعد چراا باهاش موندی ؟ بعد ورا اگر به بابات بگی رابطه ات با بابات قطع بشه ؟؟؟
فقط نذار دیگه کمک کنن همین
منم شوهرم و خانواده اش با اینکه غریبه بودیم دیدن بابام اینا منو خیلی اهمیت میدن و برام کار میکنن زدن به گشادی و شروع کردن کولی گرفتن
جوری شده بود میگفتن میری عروسی پول لباس ارایشگاهتو بگو اونا بدن
منم به خانوادم گفتم دیگ حق ندارید توی خونه ی من کار کنید
خوب بود پسرشون کرده بدم باشه پسرشون کرده
تا حد خودشونو بفهمن

پسرتو خودت تربیت کن و لطفا نزار تو فامیل ازدواج کنه

عزیزم مردا همینن منم پدرو و مادرم برای شوهرم ارزش قائل هستن هرچی تو خونشون هست میدن ب من همش ب فکر منو و بچه هام هستن ولی شوهرم همش جلوی من ازشون بد میگه مردا خاصیت شون همینه همه همدردیم🙃🙂ولی بزار بگه چند بار بگه تو ناراحت نشی دیگه ول میکنه میگن حرف و باد میبره گلم من ک دیگه هرچی میگه ساکتم چون میدونن نقطعه ضعفت کجاست میزنن ب هدف پس نزار نقطعه ضعفت و بفهمه بی خیال باش چیزی نگو

فقط یه چیزی بگم اون فرشته کوچولو درسته شبیه تو شده ولی اخلاقش و کاراش به تو میکشه اینو مطمئن باش پس تمام زندگیت باشع اون بچع ای که قراره بزرگش کنی و با تمام وجودت بهشون بگی این پسر منه

ب نظر من توام همین رفتارو با خونوادش بکن ببین که تحمل میکنه یا نه و اگه عصبی شد توام بگو هروقت اخلاقتو درست کردی منم درست میکنم مجبور میشه احترام میزاره

نگو درمورد بچه اینطورررری
همون بچه بزرگ بشه پناهت میشه

منم حس میکنم اونقدری ک بابام برای شوهرم احترام ارزش قائله شوهرم برای بابام قائل نیس...ن زنگ میزنه نه رفت و آمد میکنه

تودوران حساسی هستی باید درکت کنه،این حسا طبیعیه درست میشه نگراننباش

سوال های مرتبط

مامان آیهان🌙🧸 مامان آیهان🌙🧸 ۳ ماهگی
یکم درد و دل
بچه ها کسی هست مثل من با مادرشوهرش تو یه ساختمون باشه؟؟
منه بیچاره طبقه اول خواهر شوهرمه طبقه دوم مادرشوهرم طبقه سوم هم ما میشینیم از وقتی آیهان به دنیا اومده مادرشوهرم میاد بالا میشینه پیش بچه هر دفعه هم من بهش میگم هم شوهرم که بچه رو بوس نکن نباید نوزاد رو بوس کرد اما تا چشم منو دور میبینه بوسش میکنه کلا بلده با من لج کنه بچه رو میگیره بغلش انگار عروسکه انقد بچه رو سر و ته میکنه آخر بالا میاره 😑🤦‍♀️بچه گریه میکنه نمیده بچه رو بهم میگه الان آروم میشه 🫤در حالی که وقتی باردار بودم و حالم بد بود یه سر بهم نمیزد ببینه مردم زندم با وضع بارداریم هی دعوا های مختلفی مینداختن من فقط میشستم گریه میکردم فشارم میرفت بالا حالا با اینکه فامیلیم (شوهرم پسر داییمه) آخر کاری کردن که ۳۰ هقته به خونریزی افتادم دیگه بچه رشد نکرد ۳۶ هفته به دنیا اومد اینا هیچ وقت یادم نمیره اونوقت الان میاد میشینه بالا قربون صدقه بچم میره الان عزیز شده😑با همه اینا دلم گرمه که شوهرم همیشه پشتمه همیشه درک میکنه خودشم میدونه خانوادش با من لجن🥺ای کاش از دست اینا من راحت میشدم 😫