خوشم میاد یسریا هنوز خودشونو به نفهمی میزنن که نباید بچه رو بوسید 😒😒 اه بازم عیدو دیدو بازدیدو بوس لجم میگیره خداروشکر سمت خونواده خودم خیلی حالیشونه که نباید بچه رو بوسید ولی سمت فامیلای شوهرم اصلا همینجور میخوان بچه رو له کنن نمونش امشب چقد اول خودخوری کردم نمیدونستم چی بگم که ناراحت نشن مهمانای سری اول که بی هوا تو بقلم بوسش میکردن دیگه روم نشدچیزی بگم بهشون بر نخوره اولش هی سرخو سفید شدم الناهم یه اخلاق خوب داره غریبه ببینه میشینه پیشم نزاشتم بغل کسی بره مهمانای سری دوم یه دختربچه داشتن ده دوازده ساله اومده بود جلوم نشسته بود تو صورت النا دیدم سرما داره هی تذکر میدادم فاصله بگیر هی دست نزن بوسش نکن هی عصبی میشدم بخودم اومدم دیدم بچم خدایی نکرده مریض شه اینا جواب گوان بچرو گرفتم رفتم تو اتاق والا حالا موقع خداحافظی هی اومدن درمیزنن ما با بچه خداحافظی کنیم همه اومدن بوسش کنن گفتم صورتشو نبوسید بهشون بر خورد ولی من خیلی خوشحال شدم که حالیشون بشه بچه اینقدیو نباید بوسید والا

۶ پاسخ

والا همه میدونن و بارها گفتم به همشون چه خانواده خودم چه خانواده همسرم حساس هستن خداروشکر و اینکه منم بفهمم کسی سرفه میکنه کلا نمیرم اونجا تا دوهفته تا خیالم راحت بشه چون همشون میخوان مهراب رو بوس کنن چون میشناسمشون خودم مراقبم به همه هم قبل اومدنم میگم که کسی سرما خورده بهم بگه

ببین تا بوسیدن ببر بشور صورتشو یبار اینکارو کنی ببینن میفهمن حساسی بوسش نمیکنن

چون حيوونننننننن خيليا🤬

بچه منو که تا کسی بخواد ببوسه میگم بوس نمیشه ببخشید بعد از دور بای بای میکنن بچهای من از بوس بدشون میاد حتی خودمونم نمیبوسمشون بخوام بوسشون کنم اجازه میگیرم بیشتر اوقات اجازه نمیدن و میگم چشم ببخشید 🤣🤣🤣

والا من نمیدونم اخلاقم خوبه یا بد کاری به کسی بابت بوس کردن پسرم ندارم ولی پسرمُ کسی زیاد‌ نمیبوسه ببوسه هم قبلش شوهرم به خانواده‌ش اگه سرماخورده باشن میگه کاریتون به بچه‌ی من نباشه ولی سرما خورده نباشن مشکلی ندارم واقعا
ولی خب بابت همین گفتنای شوهرم همه بهش میگن بچه ندیده و پدرش مدام دعواش میکنه ولی خب من این اخلاقشو خیلی دوست دارم

والا منم دیگه زبونم مو در اورد از بس گفتم مجبورم تا میایم خونه هی روی لپاش پماد بزنم

سوال های مرتبط

مامان آقاشاهان مامان آقاشاهان ۱۶ ماهگی
سلام خانما
خیلی حرصیم از حرص زیاد دلم میخواد گریه کنم 😭

امشب رفتیم خونه پدرشوهرم اینا موقع برگشت یکم طول کشید تا من و شوهرم از خونه بیایم بیرون ، شاهان با مادرشوهر وپدرشوهرم زودتر رفته بودن توکوچه
اومدیم سوارماشین شیم دیدیم نیستن بعد یکی دودیقه از کوچه بغلی اومدن و پدرشوهرم با ذوق شروع کرد به تعریف کردن که گربه رو زمین خوابیده بود رفتیم دست زدیم بهش من اون موقع چیزی نگفتم و اومدیم خونه
ولی الان بشدت ناراحتم
واقعا نمیدونم چرا اینجوری میکنه میدونه من بدم میاد یه رفتارایی میکنه که آدم میخواد سرشو بکوبه به دیوار
اینم بگم که میدونم دست شاهانو زدن به گربه چون این کارومیکنه
مرغ وخروس داره بالا پشت بوم هروقت میریم اونجا به شاهان میگه بیا دست بزن یا خودش میگیره بزور میاره سمت شاهان که دست بزنه یا سرشونومیبره سمت لب بچه میگه بوس کن و شاهان بدش میاد هر سری داد میزنه که سمتش نیاره ولی انگار مرض داره
همش میگه میخوام نترسه ولی بیشتر داره بچه رو اذیت میکنه
یا جوجه مرغ عشقو برمیدارع میزاره رو پاهای بچه اونم خوشش نمیاد همش دستو پاشو تکون میده میگه نه نه
یا یبار بچه رو برده بود توکوچه کنار جوب تو عابرپیاده ول کرده بود
اصلا نمیگه این بچه نوپاست میخوره زمین رو آسفالت
(شاهان چهار دستوپا نرفته وقتی میوفته رو باسنش و رو دستاش نمیوفته مستقیم با صورت میوفته )


کلیم بحثم شده تاحالا باهاشون که نکنن این رفتارارو
شوهرم که هیچی نمیکه فقط من
واقعا حالم بده از دستشون 😔😔😔
مامان نلین مامان نلین ۱ سالگی