۹ پاسخ

از عمه بعیده بوس نکنه هرکس باشه ناراحت میشه
بچه ها همشون عشقن❤

یکی از خواهرای شوهر منم اصلا سمت بچم نمیاد ولی من ناراحت نمیشم

خواهرشوهر منم اینجوریه

خواهرشوهر منم بچه دار نمیشه همینه هر وقت هر جا میریم اون نمیاد سمت بچه ام اصلا نمیاد گاها ام مسخرش میکنه جالب اینه ۳۸ سالشم هس

والا آدم میمونه چی بگه
ذات خراب داشتن همینه همش نمیتونه نقش بازی کنه روزی ذات خرابش مشخص میشه و آشکار خوبه شوهرت دید وگرنه اگر خودت میگفتی قبول نمی‌کرد
خواهرشوهرای منم ب ظاهر با من خوبن بچه هامم دوست دارن هر بار پسر بزرگم خونه پدر شوهرم هس کلی خوراکی میخرن برلش

وا ،چ عجیب !!!
بادرزاده آدم مثل برادرشه،حیف نیست آدم عمه و خاله شه
من خودم مسافرتم دلم پر کشیده برا برادرزاده هام

فک کنم ب ذات طرف برمیگرده چجور خودشو نشون بده خواهر شوهر منم چشم دیدنمو نداره ولی برا پیش شوهرم خراب نشه همش بچمو بوس می‌کنه بغل میکنه

نه راست نیس😂من الان جاریمو برادرشوهرمو دوس ندارم بچشونو دوس دارم😂

برعکس من متنفرم از خونواده شوهرم
اونام یکسره چسبیدن به بچه من

سوال های مرتبط

مامان النا مامان النا ۱ سالگی
خوشم میاد یسریا هنوز خودشونو به نفهمی میزنن که نباید بچه رو بوسید 😒😒 اه بازم عیدو دیدو بازدیدو بوس لجم میگیره خداروشکر سمت خونواده خودم خیلی حالیشونه که نباید بچه رو بوسید ولی سمت فامیلای شوهرم اصلا همینجور میخوان بچه رو له کنن نمونش امشب چقد اول خودخوری کردم نمیدونستم چی بگم که ناراحت نشن مهمانای سری اول که بی هوا تو بقلم بوسش میکردن دیگه روم نشدچیزی بگم بهشون بر نخوره اولش هی سرخو سفید شدم الناهم یه اخلاق خوب داره غریبه ببینه میشینه پیشم نزاشتم بغل کسی بره مهمانای سری دوم یه دختربچه داشتن ده دوازده ساله اومده بود جلوم نشسته بود تو صورت النا دیدم سرما داره هی تذکر میدادم فاصله بگیر هی دست نزن بوسش نکن هی عصبی میشدم بخودم اومدم دیدم بچم خدایی نکرده مریض شه اینا جواب گوان بچرو گرفتم رفتم تو اتاق والا حالا موقع خداحافظی هی اومدن درمیزنن ما با بچه خداحافظی کنیم همه اومدن بوسش کنن گفتم صورتشو نبوسید بهشون بر خورد ولی من خیلی خوشحال شدم که حالیشون بشه بچه اینقدیو نباید بوسید والا
مامان ساحل🍭 مامان ساحل🍭 ۱۵ ماهگی
دیشب موقعه شام عمه دخترم امد که ببینتش،ماهم پایین خونه مادرشوهرم بودیم.بچم رفت رو پله عمشو دید،عمه اش گفت بریم بیرون دور بزنیم.ساعت۹.۵ شب.گفتم نه شبه دیر وقته موقعه خوابشه،شوهرم اولین بار بود رو حرفم حرف زد گفت ببرش باز زود بیارش.همه هم سر سفره شام بودیم من باز گفتم نه شبه بد خواب میشه،به مادرشوهرم گفتم نبره بچه رو الان دیر وقته.گفت نمیبره،یهو عمش امد بالا که بریم شوهرم گفت ببر بیار زود.منم نگاهش کردم و چیزی نگفتم دیگه.بچم رفت اتاق تا باد بیرون،لبه پایینی در سر خورد و با پشت سرش افتاد.یه لحظه دیدم کبود شد بچم.پشت سرش ورم کرد،به زور ساکتش کردم شوهرم بردش حیاط دورش بزنه.عمه با بچم بای بای کرد🥲بچم لج امد و گریه که برم.باز بچه رو برد یه ربع بعدش اورد.انقدر اعصابم خورده از دیشب که نگو.نمیفهمن اصلا!بچم ساعت۹ به بعد ساعت خوابش میاد نخوابه دیگه تا ۱۲.۱ نمیخوابه.میدونن تایم خوابشه باز بچه رو لج میارن.در طول روز میزارم ببرتش بیرون.ولی شب اصلا نمیرارم کسی جز خودم یا شوهرم ببرتش بیرون.اگه اتفاقی هم بیوفته میگن مادرش بچه رو‌نتونست نگهداره.خیلی دلم پر بود از دیشب.منتظرم شب بشه به شوهرم بگم اصلا رفتارت درست نبود،وقتی من مادر میگم نه تو جمع ببد حرفمو تایید کنی نه اینکه کار خودت رو بکنی
مامان مهراب مامان مهراب ۱۷ ماهگی
ادامه تاپیک قبل(فرزند پروری)
یعنی روی برخورد رفتار تمرکز داریم نه اینکه بعدش قراره جایزه بگیره یا نگیره و وقتی کودک کار اشتباهی میکنه رفتارگرایی میگن کودک را تنبیه کنید یا محرومش کنید مثلا نزارید تلویزیون ببینه و در رویکرد انسان گرایی میگن اگر کودک کار اشتباهی کرد باهاش گفتگو کنید از طریق بازی و قصه اون رفتار صحیح رو بهش یاد بدیم و اگر لازمه لازمه اون قراردادهایی که تو خونه مشخص کردیم رو بهش یادآوری کنیم و کمکش کنیم اون هارو اجرا کنه
پس این طور نیست که کودکی در انسان گرایی میخوایم پرورش بدیم که مثلا بعضیا میگن بی تربیت میشه قانون نمیپذیره نه اصلا این طور نیست در انسان گرایی ساز و کار مختص خودش رو داره.
در رفتارگرایی ما میگیم تحت شرایطی خاص من تورو دوست دارم و می‌پذیرمت اگر این کارهارو بکنی بهت افتخار میکنم اگر نمرت این بشه یا اون رفتار زشت رو نکنی من تحت این شرایط دوستت دارمو این نیست مطلق خودت رو دوست داشته باشم و این عشق بدون قید و شرط رو فقط والدین میتونن به بچه هاشون بدن .و ما وقتی کودک رو تشویق و تنبیه نمی‌کنیم و دوست داشتن رو منوط به موقعیت خاصی نمی‌کنیم تحت هر شرایطی میپذیریمش و کودک متوجه میشه مادر و پدر تحت هر شرایطی دوستش دارن
و در مورد اینکه چرا بچه ها را تشویق و تنبیه نکنیم ما یک انگیزه درونی داریم یک بیرونی
مثلا من دارم درس میخونم که مامانم بره برام اون چیز رو بخره در واقع ذهن من تمرکز میکنه به اون جایزه بیرونی نه بر اون دلیل من بر اون رفتار
مثلا یک کودک ممکنه دوست داشته باشه انشا نوشتن رو،دوست داشته باشه ورزش کردن یا نقاشی کردن رو
دلیلی نداره من بهش بگم حالا که ورزش میکنی من این رو بهت میدم