۵ پاسخ

به جای اینکه هربار تشویق هیجانی داشته باشین،چند دفعه رو به این شکل عمل کنین:
مثلا پسرِ من وقتی خونه سازی انجام میده با هیجان میگه مامانی نگا کن
میرم کنارش دست میزنم به وسایلش و میگم :اینا رو خیلی مرتب روی هم چیدی،دفعه ی بعد اینجوری انجام بده
هم تشویقش میکنم هم برای مرحله ی بعدی بهش ایده میدم
اینا رو من از کتابِ *کتابی که آرزو میکنید والدینتان خوانده بودند* یاد گرفتم
اینکه به جای استفاده از کلمات تشویقی و هیجانی روی جزئیات کاری که بچه انجام میده تمرکز کنیم

هر چیزی به اندازه خوبه حتی تشویق

بنظرم اشتباهه چون بچه باورمیکنه همه کارای خوب روباید برای تشویق انجام بده

کم کم کمش کن،دقیقا اگه به همه کارهای خوبش واکنش نشون بدین برای بزرگسالی خودشم بد میشه و یا اگه این تشویقو دریافت نکنه ارضا نمیشه و ....
نیاز نیست برای مسواک زدن،یا نقاشی کشیدن یا .... تشویق در کار باشه با ی افرین ساده هم کار جمع میشه

طبیعیهههههه

سوال های مرتبط

مامان مهدیار مامان مهدیار ۲ سالگی
سلام دوستان
پسرم دو سال سه ماهشه
تقریباً یکماه مونده به تولدش دیگه پوشک قبول نکرد و جیششو می‌گفت تقریباً تو یکماه کامل از پوشک گرفتمش هم جیششو می‌گفت هم پی پی شب ادراری هم نداشت اصلا
الان بعد سه چهار ماه از این رو به اون رو شده اصلا نمیگه تند تند جیش می‌کنه اصلا انگار همون بچه نیست شب جاشو خیس می‌کنه سرما هم خورده
شدید شدید لجباز شده آنقدر الکی بهونه می‌کنه گریه می‌کنه هممون روانی شدیم بخدا
چیکار کنم کسی بوده یهو بچش اینجور پسرفت کنه
حس میکنم تمام زحماتم هیچ شده
تا کسی میبینه واکنش نشون میده و جیغ داد می‌کنه
اصلا منو متوجه نیست اصلا اینجوری نبود یعنی با این شدت نبود تو این دو هفته بچه زیر و رو شده اصلا. بهم میگن انگار ابن بچه آدم ندیده اینجور می‌کنه 😭😔
من خیلی براش وقت می‌زارم انواع بازی ها غذا ها پارک مهمونی محبت هرچی فکرشو بکنید ولی نمی‌دونم چرا آنقدر بچه سختیه جز من و باباش هم با کسی نمی‌مونه بمونه هم آنقدر اذیت می‌کنه همرو عاصی می‌کنه. و اینکه طول شب وقتی هوا تاریک میشه آنقدر گریه می‌کنه بهونه هاش شروع میشه تا موقع خواب خوابش هم کم شده قبلا ساعت 11دیگه خواب بود الان تا ساعت 1,2شب بیداره
مامان نیل مامان نیل ۳ سالگی
تاپیک مامانایی که از خودشون راضی هستن رو دیدم افسردگی گرفتم😂🥲
من کل وقتم برای دخترمه ولی واقعا راضی نیستم از خودم دخترمم از من راضی نیست😁
مثلا میبرمش پارک بازی میکنم و کلی بیرون وقت میگذرونیم بعد برگشتنی چنان با جیغ و داد و قشقرق برش میگردونم که کلا حس خوبی برام نمیمونه
داروهاشو از اول نمیخورد و بعدش انقدر گریه میکرد و تف میکرد که پشیمون میشدم حتی مریض شدنی من نمیتونم بهش شربت بدم هرجورشم امتحان کردم الان فقط زینکشو میخوره اونم تو لیوان با رشوه و جایزه
علاقه خاصی به تمیز کردن خونه و غذا پختن اینا دارم ولی اجازه نمیده همش غر میزنه و گریه میکنه یا میره سراغ کاری که میدونه ناراحت میشم مثلا کمدو خالی میکنه زمین
وقتایی که هفته ای یکی دو ساعت با باباش بره بیرون میتونم به خونه برسم و تا میاد یکم استراحت کنم ولی اکثر وقتا بیحوصله و عصبی ام
کلی اسباب بازی و کتاب خریدم تا باهاش وقت بگذرونم و تا جایی که علاقه نشون بده بازی میکنم ولی حوصلش سر بره به بازی راضی نشه یسره میگه بریم بیرون و میرم تو گوشی خودمو مشغول میکنم و تنها تفریحم همین شده