۵ پاسخ

اره بابا بچه منم پنج ماهش بود اینقد ترقه میزدن اصلا عکس العمل نشون نداد۔این یکی هم همینطور ولی صدی ریز جیغ یا زنگ در خونه ۔

حالا اشکال نداره ایشالا چیزی نمیشه، ولی بهتره تو محیط های شلوغ و پر سر و صدا نبریش، اذیت میشه

نه عزیزم نترس من پسرم 12روزش بود بردم عروسی شکر خدا چیزی نشد یه جوری عادتش دادم که حتی تو روضه خوابش کیبرد

عزیزم بچرو به هیچ عنوان تا دو سالگی نباید برد ب هر مراسمی ک صدای زیادی هست، حتی اگر برای شنوایی مشکلی پیش نیاد در ناخوداگاه و روان بچه تاثیرات مخرب داره. لطفا دیگ نبریدش

نه نگران نباش چیزی نمیشه که

سوال های مرتبط

مامان امیر 💙 آراد 🩵 مامان امیر 💙 آراد 🩵 ۳ ماهگی
پارت سوم تجربه سزارین یهوی
از من nstگرفتند و اینکه به من گفتش که لباساتو در بیار می‌خوای معاینه کنیم بعد از اینکه معاینم کردم فهمیدن که دو سانت باز شده بوده رحمم
به خاطر کار زیادی که این چند وقت انجام داده بودم رحمم باز شده بود این دردهای خیلی شدیدتر که شده بود به خاطر همین
همراهمو صدا کردن همراه که اومد دیدم دستش لباس و این وسیله‌ها هستش بعد گفتم اینا مال چیه گفت خب گفتن که باید بستری بشی گفته بودم بستری بشم و سندمو وصل کردم و رفتم بالا
رفتم بالا که برم اتاق عمل بعد همش از من می‌پرسیدن تو به خاطر تاریخ رند اومدی تو به خاطر تاریخ رند اومدی همه این سوال از من می‌پرسیدن
این تاریخ رو دوست داشتم ولی چون دیگه دیر رسیده بودم می‌دونستم که به شیش شهریور نمیخوره
رفتم بالا و همه خیلی خوب بودن و خوش اخلاق بودن به جز یه خانومی که هیچ وقت نمی‌تونم از این رفتارش بگذرم منو دید برگشت گفت به خاطر تاریخ رند اومدی تو گفتم نه الان دیگه ساعت ۱۱:۳۰ ۱۲ تا من بخوام زایمان بکنم مطمئناً از ششم رد میشه
برگشت با یه لحن تحقیرآمیز من گفت بله از میکاپی که کردی از بوی عطر و ادکلنی که به خودت زدی از لباس‌های قشنگی که پوشیده بودی موهایی که بستی معلومه که اصلاً به خاطر همین تاریخ روند نیومدی
دلم خیلی شکست زدم زیر گریه زدم زیر گریه منو بردم تو اتاق از شدت استرسی که بهم وارد شده بود ضربان قلبم بیش از حد بالا بود چون تیروئید پرکارم داشتم برام خطرناک بود
و اینکه شروع کردم به زدن آمپول به کمرم خیلی ترسم از این آمپول بود ولی خداروشکر خیلی راحت بود دست اون دکتر واسم خیلی سبک بود آنچنان که بگید درد و اینکه مثلاً چیز بشه نداشتم
مامان جوجه رنگی🐣🐦 مامان جوجه رنگی🐣🐦 ۱ ماهگی
زایمان طبیعی پارت ۵
همسرم اومد و منم دردام بیشتر شده بود
ماما می‌گفت خیلیا با همسرشون میان با هم آهنگ می‌زارن و ورزش میکنن البته خودشونم برام آهنگ گذاشته بودن رو اسپیکر پخش میشد
منم ورزش میکردم و اسکات میزدم بعد یواش یواش ازم خون می‌ریخت و دردام خیلی زیاد شده بود ماما رو صدا کردم و گفت رو تخت بخواب تا معاینت کنم و معاینم کرد گفت خیلی خوب پیشرفت کردی ۴ سانتی بهم گاز انتونوکس دادن و گفتن فقط موقع دردات دم عمیق بگیر و آروم آروم بده بیرون تا اثر کنه
منم رو تخت دراز کشیده بودم و دردم خیلی بود هی گاز میدادم داخل و آروم میدادم بیرون بعد یه ساعت همین طور که بودم کامل گیج شده بودم و درد داشتم و چشمام خمار شده بود به شوهرم میگفتم آهنگ ساقی هایده بزار برام😂
دردام شده بود هر دو دقیقه و تا ۳۰ ثانیه درد داشتم که هر بار که درد داشتم گاز تنفس میکردم و با دست میزدم تو سر و صورت خودم 🥲
زنگ دکترم زدن که بیاد
منم اینقدر دردم زیاد بود که به شوهرم میگفتم بگو بیان منو بکشن من دیگه نمیتونم اونم هی پیشونیمو بوس میکرد و اشک می‌ریخت و به ماماها می‌گفت یه کاری کنین کمتر درد بکشه ماماها گفتن باید دهانه رحمش کامل باز بشه برای همین داره درد می‌کشه
و منو معاینه کردن بهم میگفتن نفس عمیق بکش اصلا زور نزن
مامان مرسانا مامان مرسانا ۷ ماهگی
سلام می‌خوام تجربه زایمان طبیعی رو بگم براتون
من ۶ اردیبهشت بعد از پیاده روی اومدم خونه احساس کردم تکونای بچه زیادی زیاد شده تا ۱۱ شب که دیگه واقعا نگران شدیم رفتیم بیمارستان نوار قلب گرفتن گفتن خوبه معاینه هم کردن گفتن فعلا باز نشده بچه هم اصلا داخل لگن نیومده در حالی که دکترم تا ۳ روز بعدش بهم ختم بارداری داده بود برام سونو هم نوشتن تا خیالم راحت بشه انجام دادم همچین خوب بود اومدیم خونه به بیمارستان گفتم دکترم ختم بارداری داده گفتن در صورتی که شرایطت خوب باشه باید تا ۴۱ هفته صبر کنی بیمارستان قبول نمیکنه زایمان کنی حالا بماند اومدیم خونه فرداش دوباره رفتم پیاده روی اومدم غروب احساس کردم ازم قطره قطره آب می‌ره زیاد حساس نشدم چون کم بود رفتیم بیرون اومدیم دیدم وقتی سرپام بیشتر می‌ریزه دیگه شام خوردم نشستم که نریزه به دکترم پیام دادم گفت برو بیمارستان ولی من چون شبش تا ساعت ۳ بیمارستان بودم خیلی خسته بودم گفتم بخوابم صبح برم پاشدم برم سرویس یه دفعه ازم کلی آب ریخت فهمیدم کیسه آب ترکیده به نظر خودم بچه زیاد تکون خورده بود باعث ترکیدگی شده بود